20 درصد سهم برای 50‌  درصد جمعیت

بیکاری جوانان زن بیشتر از مردان است، به‌‌‌ویژه در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و این شواهد با پیش‌بینی رکود تورمی در اقتصاد جهان، تغییرات اقلیمی، تنش‌های بین‌المللی و درگیری‌های نظامی در منطقه قابلیت تشدید هم دارد.

در ایران، زنان ۵۰‌درصد جمعیت در سن کار را تشکیل می‌دهند، اما داده‌های بازار کار ایران نشان می‌دهد که سهم زنان از جمعیت شاغل کشور در حدود ۲۰درصد است و بالای ۷۰‌درصد از جمعیت غیرفعال را هم زنان تشکیل می‌دهند و در عین حال نرخ مشارکت زنان در حدود یک‌پنجم مردان و نرخ بیکاری زنان همواره دوبرابر مردان است. این شواهد چند نکته را نشان می‌دهد.

اول اینکه زنان در ایران رغبت چندانی برای ورود به بازار کار ندارند. دوم اینکه در صورت تمایل برای ورود به بازار کار بیشتر از مردان بیکار می‌مانند و طول مدت بیکاری زنان هم بیشتر از مردان است. سوم اینکه در یافتن شغل نسبت به مردان موفقیت کمتری دارند و این تفاوت‌ها در سطح استان‌ها و مناطق محروم شدیدتر و عمیق‌تر است.

1 copy

نمودار 2 نشان می‌دهد که میانگین درآمد حاصل از شغل زنان نسبت به کل درآمد حاصل از شغل خانوار کمتر از 10‌درصد است و طی دهه 90 تا 1402 افزایش قابل ملاحظه‌ای نداشته است.

2 copy

این نمودار که تا حدودی تبعیض درآمد حاصل از شغل بین زنان و مردان را هم نشان می‌دهد بیانگر این است که در کشور کیفیت کار زنان به‌طور میانگین کمتر از مردان است، به‌طوری که سهم زنان در مشاغل یقه‌سفید یا مدیریتی کم و بالعکس در مشاغل کم‌کیفیت و سطح پایین بالاست. محاسبات محقق نشان می‌دهد به‌طور میانگین طی دهه 90، حدود 16‌درصد از مدیران، زنان و 3‌درصد از زنان شاغل، در دسته مدیران هستند. همچنین 43‌درصد متخصصان، زنان و 24‌درصد زنان شاغل در دسته متخصصان قرار دارند. حدود 4.5‌درصد از کارفرمایان، زنان و حدود 1.1‌درصد از زنان شاغل، کارفرما هستند.

در عین حال 57‌درصد از از زنان شاغل، در کسب‌وکارهای دارای یک تا چهارنفر کارکن شاغل بوده و 60‌درصد از کارکنان فامیلی بدون مزد را زنان تشکیل می‌دهند.

این مطالب نشان می‌دهد که سهم زنان در اقتصاد کشور بسیار کم است. در نمودار 3 رابطه بین نرخ مشارکت زنان و درآمد سرانه رسم شده است. همان‌طور که می‌بینیم، این نمودار به‌صورت منحنی U وارونه است و خلاف فرضیه Uشکل کلودیا گلدین در خصوص رابطه بین مشارکت زنان و توسعه اقتصادی است (گلدین، 1995).

نمودار 3  نشان می‌دهد که با افزایش درآمد سرانه، نرخ مشارکت زنان ایرانی افزایش می‌یابد، اما به سقفی از درآمد که می‌رسد رابطه معکوس می‌شود. این نمودار بیانگر این است که سهم عمده مشارکت زنان در بازار کار برای تامین معیشت و رفاه زندگی است و به حدی از رفاه و درآمد که می‌رسد، این مشارکت کاهش می‌یابد. به عبارت دیگر رویکرد توسعه‌ای برای حضور زنان در اقتصاد ایران بسیار کمرنگ است و غالبا رویکرد معیشتی یا کمک به مخارج خانواده است. البته بخشی از این مساله به فرهنگ جامعه مربوط می‌شود، اما مهم‌ترین دلیل این است که در اغلب کشورها، به زن به عنوان نیروی کار متخصص یا یقه‌سفید نگاه نمی‌شود و ترکیب و ماهیت شغلی زنان هم این موضوع را تایید می‌کند، به‌طوری که می‌بینیم زنان سهم بسیار ناچیزی در پست‌های کلیدی و مدیریتی کشور دارند. بنابراین توصیه می‌شود در این شرایط پیشرفت سریع فناوری و افزایش جمعیت بانوان متخصص، در طراحی سند اشتغال زنان کشور (طبق تکلیف بند «ث» ماده 80 قانون برنامه هفتم پیشرفت) ضمن شناسایی دقیق گروه‌های هدف مختلف، چشم‌انداز درستی برای جذب و استفاده از پتانسیل زنان توانمند و متخصص ترسیم شود تا در کنار مسوولیت مقدس خانواده و تربیت فرزند، به عنوان نیروی کار متخصص و مدیری توانمند هم حضور داشته باشند.

* کارشناس بازار کار

3 copy

پی‌نوشت:

1. World Bank Group Gender Strategy 2024 – 2030. Women, Business and the Law 2024.