ارزیابی توسعه پایدار در بناهای تاریخی
غلامرضا وطنخواه/ عضو هیات علمی دانشگاه هنر اصفهان
مهدی رازانی/ کارشناس ارشد مرمت آثار تاریخی و فرهنگی
تغییر کاربری تاریخی به معنای تغییر مکان و استفادههای مناسب، یکی از مهمترین راهکارهای حفاظتی در میراث معمارانه بهشمار میرود. این امر در کشورهای در حال توسعهای همچون ایران و هند که بناهای تاریخی و فرهنگی بسیاری دارند و تعداد زیادی از آنها کاربریهای پیشین خود را به دلایل مختلف از دست دادهاند، بسیار قابل تامل است. باززندهسازی این یادمانها با تغییر کاربری سازگار و مناسب باعث جانبخشی دوباره آنها خواهد شد و از مبالغ سنگین در انجام عمل حفاظت صرف آنها جلوگیری خواهد کرد.
غلامرضا وطنخواه/ عضو هیات علمی دانشگاه هنر اصفهان
مهدی رازانی/ کارشناس ارشد مرمت آثار تاریخی و فرهنگی
تغییر کاربری تاریخی به معنای تغییر مکان و استفادههای مناسب، یکی از مهمترین راهکارهای حفاظتی در میراث معمارانه بهشمار میرود. این امر در کشورهای در حال توسعهای همچون ایران و هند که بناهای تاریخی و فرهنگی بسیاری دارند و تعداد زیادی از آنها کاربریهای پیشین خود را به دلایل مختلف از دست دادهاند، بسیار قابل تامل است. باززندهسازی این یادمانها با تغییر کاربری سازگار و مناسب باعث جانبخشی دوباره آنها خواهد شد و از مبالغ سنگین در انجام عمل حفاظت صرف آنها جلوگیری خواهد کرد.
همچنین این امر میتواند بهعنوان یک عمل حفاظتی که در آن کلیه مبانی توسعه، توسعه فرهنگی و معاصرسازی رعایت شده، در عین حفظ اصالت، بقا و سرنوشت این ابنیه را تامین کند و به نحوی در راستای اهداف توسعه پایدار میراث فرهنگی مصالح، ارزشهای فرهنگی، ارزشهای کاربردی و حتی ارزشهای احساسی مورد نظر قرار گیرند. متاسفانه به دلایل گوناگون، تعداد زیادی از بناهای تاریخی ایران در حال تخریب و نابودی هستند. با توجه به نیازهای شدید علمی، فرهنگی، مذهبی، هنری، تفریحی و اداری شهرهای تاریخی ایران، پرداختن به موضوع حفظ و احیای بناهای تاریخی میتواند قدمی بزرگ و شایسته در جهت حفظ اصالتهای تاریخی و نیازهای جامعه باشد. با این حال میبینیم که در موارد بسیاری از این بناها که سرمایه ملی هستند به نحو شایستهای استفاده نشده است و هر از چند گاه شاهد کاربریهای نهچندان سازگار در آنها بودهایم.
بررسی اصول پایداری در تغییر کاربری بناهای تاریخی
در نظر داشتن تفکری بنیادی همانند توسعه پایدار که به غیر از مباحث فلسفی و کلامی به جنبههای کارکردی، عملی و اجرایی اقدامات مورد بررسی تاکید دارد، میتواند در پاسداشت و انتقال صحیح داشتههای فرهنگی هر کشور در قالب آثار و ابنیه تاریخی که از مهمترین جنبههای انتقال هنر، تکنولوژی و صنعت فرهنگی به آیندگان میباشند، بسیار مثمر باشد و در تصمیمگیریهای بلندمدت، با در نظر گرفتن سیاستهای پایداری که در راستای اقدامات استحکامی و نگهداری باشند، کارآمد واقع شود. نگاهی تاریخی به سیر تحول مفهوم و تعاریف مختلف توسعه پایدار نشان میدهد که از یک نگاه زیستمحیطی به جنبههای توسعه تبدیل به یک نگرش همهجانبه در کلیه ابعاد توسعه شده است.
توسعه پایدار با نگاهی به آینده علاوه بر محیط زیست، اقتصاد، سیاست و فرهنگ را تحت تاثیر قرار داد. تئوری مرمت معاصر حول روایتهای جاری و دموکراتیک توسعه یافته و امروزه به ابزار مفهومی معاصر دیگری به نام پایداری متوسل شده است. در استفادههای عمومی، پایداری انعکاس اقتصادی و اکولوژیک دارد ولی در مرمت نیز فواید آن شناخته شده و پایداری اقتصادی مرمت توسط نویسندگان متعددی گوشزد شده است؛ اگرچه این نوع پایداری فقط در مورد آثار با جاذبه عمومی قوی امکانپذیر است و نمیتوان آن را در مورد اغلب آثار مرمتی به کار برد. اصول پایداری در مرمت حکم میکند که در تصمیمگیریهای کاربران آینده موردنظر قرار گیرند. تغییر کاربری پایدار و سازگار که در نهایت به حفاظت پویا منتهی میشود به موارد بسیاری وابسته است. در زیر به مسائلی چند در آن مورد که باید مد نظر قرار گیرند پرداخته شده است.
1- در طرح تغییر کاربری باید قابلیت بنا به لحاظ ویژگیهای معماری مورد مطالعه جدی قرار گیرد تا شدت و ضعف آن نسبت به کاربری پیشنهادی سنجیده شود.
2- اگر بنا در بافت قرار دارد باید پذیرای کاربری جدید به لحاظ نیاز به کاربری باشد و توانایی ایجاد امنیت برای استمرار آن فعالیت را داشته باشد.
3- میزان مداخلهها در تغییر کاربری بناهای تاریخی باید با توجه به مبانی جهانی یا یکسری قوانین پذیرفته شده از طریق کلیه سازمانهای داخلی مربوطه انجام گیرد، تا از اعمال سلیقه شخصی جلوگیری شود.
4ـ ارزشهای تاریخی، به سبب حوادث و اتفاقات مهم ملی که در بنا رخ داده و باعث برانگیختن احساسات جمعی میشود باید به صورت جدی در نظر گرفته شود. در این مورد بناها عموما کاربری خاص پیدا میکنند (مثال خانههای انقلاب مشروطه در شهرهای مختلف کشور، خانه داوید به عنوان نخستین مدرسه مرمت ایران و خاورمیانه).
5ـ بسیاری بناها را در کاربری اولیه یا کاربری نزدیک به آن میتوان حفاظت کرد. در چنین مواردی نیازی به تغییر کاربری نیست.
6ـ با آنکه در تغییر کاربری معاصرسازی در بسیاری موارد امری اجباری است اما باید برگشتپذیری یا قابلیت مرمت اصولی دوباره در نظر گرفته شود.
7ـ در تغییر کاربری جدید باید مفاهیم کارکردی و احساسی ابنیه مورد توجه قرار گیرند.
8ـ کاربری جدید باید با کمترین دخالت فیزیکی در عناصر اصلی بنا انجام گیرد زیرا عدم رعایت آن باعث آسیب به هویت و شخصیت بنا میشود.
9ـ کاربری جدید باید نقش محافظتی داشته باشد و باعث آسیب به عناصر اصلی بنا نشود.
10ـ در کلیه اقدامات میراث فرهنگی مبحث هزینه بسیار مهم است. با توجه به آنکه کاربریهای نزدیک به کاربری اولیه بنا باعث صرفهجویی بسیاری در هزینهها میشوند؛ توصیه میشود.
ارسال نظر