صنایع دستی، نیازمند حمایت و برنامهریزی
مهدیس مدنی
کارشناس ارشد برنامهریزی توریسم
هنوز زمان زیادی از دورانی که فروشگاههای صنایع دستی در شمال کشور بوی چوب و حصیر دستباف روستاییان را میداد نگذشته است؛ راسته فروشگاههای صنایع دستی در شهرهای شمالی برو و بیایی داشت و همیشه در ایام تعطیل سال به خاطر ازدحام گردشگران طالب صنایع دستی، خیابانها بند میآمد. این روزها هم ترافیک ناشی از انبوه و ازدحام گردشگران خیابان را بند میآورد، اما دیگر خبری از صنایع دستی نیست.
اکثر مغازههای فروش صنایع دستی حالا بجای چوب و نمد و حصیر، آلوچه و زیتون و کلوچه میآورند؛ میگویند خوراکی طالب بیشتری دارد.
مهدیس مدنی
کارشناس ارشد برنامهریزی توریسم
هنوز زمان زیادی از دورانی که فروشگاههای صنایع دستی در شمال کشور بوی چوب و حصیر دستباف روستاییان را میداد نگذشته است؛ راسته فروشگاههای صنایع دستی در شهرهای شمالی برو و بیایی داشت و همیشه در ایام تعطیل سال به خاطر ازدحام گردشگران طالب صنایع دستی، خیابانها بند میآمد. این روزها هم ترافیک ناشی از انبوه و ازدحام گردشگران خیابان را بند میآورد، اما دیگر خبری از صنایع دستی نیست.
اکثر مغازههای فروش صنایع دستی حالا بجای چوب و نمد و حصیر، آلوچه و زیتون و کلوچه میآورند؛ میگویند خوراکی طالب بیشتری دارد. همان چند فروشگاه صنایع دستی برجامانده هم دیگر رونقی ندارند و پر از صنایع دستی بسته بندی شده چینی هستند که براق و شکیل در بستههای پلاستیکی به جای همتایان بومیشان در ویترین مغازهها جا خوش کردهاند؛ قیمتشان هم به مراتب ارزانتر است. حالا باید حصیر اصل دستباف را سفارش بدهی ولی جنس چینی همه جا در دسترس است. بسیاری میگویند این کالاها از طریق قانونی وارد کشور نمیشوند و از آنجا که خریداران اطلاعات کافی ندارند نمیتوانند اجناس وارداتی را با اصل آنها تمیز دهند. در حالی که برخی از کارشناسان مشکل صنایع دستی تولید داخل را عرضه و بازاریابی نامناسب میدانند، برخی دیگر نیز بر این باورند که حجم مشکلات فراتر از اینهاست.
مشکلات صنایع دستی کشور چیست؟
مردم به دلیل قیمت بالای صنایع دستی تولید داخل، قادر به خرید آن نیستند. به علاوه عدهای معتقدند تولیدات بازار با نیازهای خریداران همخوانی ندارد. این افراد میگویند اولا شکل و فرم صنایع دستی داخلی باید جنبه کاربردیتری به خود بگیرد، ثانیا با تولید انبوه این صنایع باید از قیمت آن کاست و این کالاها را وارد زندگی روزمره مردم کرد. در مقابل گروهی در برابر تبدیل شدن این هنر به هنر- صنعت یا هنر -کالا مقاومت میکنند و معتقدند که تولید انبوه از ارزش آنها کاسته، این هنر را وارد شکل و فرمی کلیشهای میکند و روح خلاق و پویای نهفته در آن را از میان میبرد. صنایع دستی به مثابه شاخهای از هنر نقش بسزایی در تقویت هویت قومی و ملی دارد و در سالهای اخیر توانسته توجهها را به نقش مهمی که در ارزآوری، ایجاد شغل و درآمد برای ساکنان روستا و به ویژه زنان روستایی دارد جلب کند.
کارآفرینی در این حوزه در مقابل بخشهایی مانند صنعت و کشاورزی هزینه چندانی ندارد و در حالی که بحران خشکسالی تولیدات کشاورزی را در ایران تهدید میکند میتواند جایگزین مناسبی باشد، اما هنرمندان این رشته در حال حاضر خود با مشکلات عدیدهای دست به گریبان هستند. برای مثال برخی برای احداث کارگاه و یا خرید دستگاه از دولت وام گرفتهاند و از آنجاکه از عهده باز پرداخت وام با بهرههای سنگین برنیامدهاند، کسب و کارشان با ورشکستگی مواجه شده است. همچنین باید گفت مشاغل این صنعت در زمره مشاغل سخت قرار دارند که هنرمندان را خیلی زودتر از آنچه باید، خسته و فرسوده میکنند و از کار میاندازند؛ این در حالی است که بخش زیادی از هنرمندان و استادکاران تحت پوشش بیمه قرار ندارند و در دوران بازنشستگی خود از حقوق و بیمه خدمات درمانی بیبهرهاند. از سوی دیگر، پول هنگفتی در این تجارت نصیب واسطهها میشود و زحمتکشان واقعی در این میان بینصیب میمانند؛ نبود شرکتهای تعاونی و عدم اجماع و وفاق در میان این هنرمندان، آنها را در مقابل دلالان بیدفاع کرده و راه جایگزین دیگری برای فروش محصولاتشان ندارند.
این مشکلات، بخش زیادی از هنرمندان صنایع دستی را به سوی مشاغل کاذبی سوق داده که با زحمت کمتر، چندین برابر این حرفه برایشان درآمد و سود به همراه دارد؛ در نتیجه تولید این صنایع روز به روز کاهش مییابد؛ تا آنجا که برخی از این صنایع بهطور کل منسوخ شدهاند و آنهایی هم که هنوز مشغول به کار هستند به نظر میرسد نسل آخر این حرفه باشند؛ چون با توجه به وضع موجود، جوانان مستعد، دیگر انگیزهای برای صرف سالها وقت و تلاش مستمر برای آموختن این حرفه و پرداختن به آن ندارند.
با این همه اما هنوز میتوان امید داشت که با یک استراتژی و مدیریت درست وضع موجود را بهبود بخشید. شاید بتوان در بازار این محصولات تنوع بیشتری ایجاد کرد؛ به شرط آنکه بازارهای مناسب عرضه این محصولات را شناخت و شرایط را برای عرضه مساعد کرد. شاید بهتر باشد در هنگام تولید صنایع دستی صادراتی بر جنبه هنری این محصولات تاکید بیشتر و در عوض برای مصرف داخلی، محصولات کاربردیتر و ارزانتر تولید کرد.
از سوی دیگر دولت باید از تشکیل شرکتهای تعاونی حمایت کند و با پرداخت وامهای کمبهره موانع مالی پیش روی رشد و توسعه این حرفه را از میان بردارد. در این میان، اخبار خوبی مانند احداث نمایشگاههای دائمی صنایع دستی در مراکز استان، نوید آن را میدهد که هنرمندان صنعتگر برای عرضه و فروش محصولاتشان نیاز کمتری به واسطهها داشته باشند و بتوانند درآمد بیشتری به دست آورند. از سوی دیگر دولت باید با برگزاری نمایشگاههای داخلی و خارجی امکان فروش و بازاریابی این محصولات را بیشتر کند و خریداران بینالمللی این محصولات را افزایش دهد.
با توجه به پیوند ناگسستنی میان صنایع دستی و صنعت گردشگری، پر واضح است که این ظرفیت به ویژه در روستاهای ایران فرصت مغتنمی برای توسعه پایدار اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی است که شاید درمانی باشد برای سیل مهاجرتهای اخیر از روستا به شهرها.
ارسال نظر