نفت یا گردشگری؛ مساله این است!
توریسم در چنگال نفت
گروه گردشگری: براساس گزارشهای موسسات بینالمللی با اینکه بهای نفت از اواسط سال ۲۰۱۴ نزدیک به ۶۰درصد تنزل یافته اما بازار آن هنوز به تعادل نرسیده است و تا اواخر سال ۲۰۱۵ احتمال بهبود، اندک بهنظر میرسد. به گزارش «دنیایاقتصاد»، طبق ارزیابی کارشناسان، سال گذشته قیمت فروش نفت ۱۰۳ دلار بود و بودجه کشور با نفت ۱۰۰ دلار بسته شد اما امسال که قیمت نفت با سقوط شدید به کمتر از نصف سال گذشته رسیده، بودجه سال آینده با رقم ۷۲ دلار برای هر بشکه نفت بسته شده است؛ گرچه حتی همین رقم نیز به اعتقاد کارشناسان خوشبینانه و بیش از متوسط قیمت جهانی نفت است. به همین دلیل رویکرد بودجه، اجبارا به سمت صادرات غیرنفتی است؛ هرچند کماکان درآمدهای دولت وابسته به درآمد حاصل از فروش نفت خام است و بنابراین بخش زیادی از بودجه را هم به خود اختصاص میدهد، گردشگری همواره به عنوان گزینهای برای جایگزینی درآمدهای نفتی بوده است؛ فرضیهای که به باور بسیاری از کارشناسان غیرواقعبینانه مینماید. این درحالی است که رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری پیش از این مدعی شده است گردشگری در صورتی که رشد کند، میتواند درآمدی معادل فروش نفت برای کشور داشته باشد. به اعتقاد سلطانیفر در صورتی که طی یک دوره زمانی ۱۰ ساله در زمینه ایجاد زیرساختهای مناسب گردشگری فعالیتهای درستی انجام شود، رسیدن به رقمی معادل درآمد نفت دور از ذهن نیست. اکنون و در شرایطی که قیمت نفت سقوط کرده، بار دیگر نگاهها به سوی گردشگری چرخیده است.
کاش زودتر به فکر بودیم
دکتر احمد روستا، عضو هیاتعلمی دانشگاه شهیدبهشتی و کارشناس تبلیغات و بازاریابی گردشگری، در این باره میگوید: چه خوب بود اگر میخواستیم به جایگزینی برای نفت فکر کنیم، آن زمانی که با قیمت بالا فروخته میشد این دغدغه را داشتیم، نه حالا که کاهش قیمت ما را اجبارا به سوی راهحلهای دیگر میکشاند. وی با خاطرنشان کردن این موضوع که اکنون بدترین شرایط برای فکر کردن به این مساله است؛ اضافه میکند: اگر با عزم جدی و همین حالا هم شروع کنیم، بازهم شاید دیر باشد اما برای انجام این کار باید استراتژی و الگوی از پیش تعیینشده داشته باشیم.
روستا تصریح میکند: اگر دولتمردان و فعالان واقعا به این نتیجه رسیدهاند که باید از اقتصاد تکمحصولی دست کشیده و به حوزههای دیگر روبیاوریم، باید به صادرات غیرنفتی و به صورت خاص به گردشگری فکر کنند. این استاد دانشگاه میافزاید: وقتی در مورد گردشگری صحبت میکنیم صرف داشتن جاذبه و تاکید بر اینکه ما در رتبه دهم از حیث جاذبههای گردشگری قرار داریم کافی نیست؛ چگونگی استفاده از این جاذبهها، برنامهریزی برای آن، ایجاد برند ملی و سرمایهگذاری برای زیرساختها و... کارهایی است که باید با برنامهریزی دقیق و مشخص انجام گیرد. بدون در نظر گرفتن همه این عوامل و توجه به این ابعاد، رشد در این حوزه ممکن نیست.
این کارشناس بازاریابی گردشگری، با اشتباه دانستن مقایسه ایران با کشورهای دیگر نظیر ترکیه، خاطرنشان میکند: ما از نظر این جاذبهها و تاثیری که روی جذب گردشگر خواهد داشت نباید خود را با ترکیه مقایسه کنیم و برای داشتن چشماندازی واقعی و دقیق بهتر است باتوجه به سیستم ارزشی و قانونی خودمان سنجیده شویم.
روستا با اشاره به اهمیت بحث زیرساختها اظهار میکند: باید دید بعد از انقلاب تاکنون چه تعداد هتل قابلقبول ساخته شده یا کیفیت و کمیت راهها و اقامتگاههای بینراهی تا چه میزان متناسب با زمان افزایش یافته است. بنابراین باید توان خود را در این عرصه بسنجیم.
وی نیروی انسانی متخصص، تصمیمساز و تاثیرگذار در این عرصه را از مهمترین مسائلی میداند که باید به آن توجه ویژه داشت و میافزاید: باید نگاه جذبی نسبت به گردشگر داشته باشیم و واکنشهای دفعی را که هر از گاهی مشاهده میشود، کنترل کنیم.
آمارها ما را گول میزنند
دکتر روستا در پاسخ به این سوال که استخراج آمار صحیح از تعداد گردشگران و درآمدهای حاصل از ورود گردشگران خارجی چه تاثیری میتواند بر توسعه توریسم کشور و میزان سرمایهگذاریها داشته باشد؛ تصریح میکند: آماری که سازمان میراث فرهنگی اعلام میکند این است که هر گردشگر بهطور میانگین ۱۳۰۰ دلار در ایران خرج میکند، اما باید دقت داشته باشیم کسی که برای ویزا گرفتن چند ساعت به تهران میآید، گردشگر بهحساب نمیآید و وارد آمار نمیشود؛ این افراد بعضا بیشتر هزینه دارند تا درآمد. گردشگر واقعی کسی است که بخواهد بیاید بیش از ۲۴ ساعت بماند وحدود ۱۵۰۰ دلار خرج کند. وی میافزاید: با آمار غیردقیق و غلط پیش از آنکه دیگران را تحتتاثیر قرار دهیم، خودمان را گول میزنیم و این ایراد بزرگی است. برای گرفتن آمار دقیق باید ببینیم در هتلهای ۳ و ۴ ستاره چه تعداد گردشگر خارجی داریم؟ چقدر هزینه کردهاند و چه مدت در ایران باقی ماندهاند. این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه تکیه بر آمارهای نادرست و برنامهریزی بر اساس آن موجب میشود از لحاظ جاذبه دهمین کشور باشیم اما به لحاظ درآمدزایی جایگاه ۸۵ام را داشته باشیم؛ تصریح میکند: علاوهبر این، عدم مدیریت منابع موجود موجب میشود به جای عوامل موثر در رشد دائم به دنبال عوامل مقصر در رکود بگردیم.
وی در پایان تاکید میکند: به گمان من در این کشور و با این شرایط، جایگزینی گردشگری به جای نفت ممکن نخواهد بود. باید سالها برنامهریزی داشته باشیم و آنرا با دقت دنبال کنیم تا به نتیجه برسیم و فقط در این صورت و در درازمدت میتوان روی گردشگری بهعنوان یکی از جایگزینهای موثر حساب کرد.
برنامهریزی برای توسعه گردشگری و تبدیل آن به صنعتی که جایگزین نفت باشد یا دستکم بخشی از درآمد نفت را جبران کند، اگر امروز صورت گیرد بیشک بهتر از فردا است؛ آنهم در شرایطی که گفته میشود نفت بهزودی دیگر منبع درآمد قابل اتکایی برای کشور نخواهد بود.
ارسال نظر