مردم بخوانند
بخش عمومی گردشگری، جهانی است
مترجم: مهدی نیکوئی nikoueimahdi@gmail. com محیط رقابتی خرد توسط تعدادی از موسسات، سازمانها، گروهها و افراد تشکیل میشود که هر چند بهطور مستقیم روی صنعت تاثیرگذار نیستند، اما به هر حال نقش خود را (احتمالا به صورتی قابل ملاحظه) در رفتار و عملکرد شرکتهای داخل صنعت ایفا میکنند. بخش عمومی شامل تمامی گروهها و افرادی است که توسط توسعه توریسم مقاصد تحت تاثیر هستند؛ حال چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم. در این زمینه، میتوان آنها را ذینفعان یا مراقبان نامید. بخش عمومی یکی از این ذینفعان است.
مترجم: مهدی نیکوئی nikoueimahdi@gmail.com محیط رقابتی خرد توسط تعدادی از موسسات، سازمانها، گروهها و افراد تشکیل میشود که هر چند بهطور مستقیم روی صنعت تاثیرگذار نیستند، اما به هر حال نقش خود را (احتمالا به صورتی قابل ملاحظه) در رفتار و عملکرد شرکتهای داخل صنعت ایفا میکنند. بخش عمومی شامل تمامی گروهها و افرادی است که توسط توسعه توریسم مقاصد تحت تاثیر هستند؛ حال چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم. در این زمینه، میتوان آنها را ذینفعان یا مراقبان نامید. بخش عمومی یکی از این ذینفعان است. شهروندان بهطور عام در توسعه توریسم و تاثیرات آن روی کیفیت زندگی علاقه نشان میدهند. در گذشته ممکن بود که ما بخش عمومی را بر اساس نزدیکی جغرافیایی با مقصد (شهروندان یک شهر، ایالت یا کشور) شناسایی کنیم. اما امروزه بسیاری از افراد نسبت به مسائل جهانی نیز ابراز علاقه میکنند؛ به این دلیل که شرایط یک قسمت از جهان (آلودگی، اقتصاد و مشکلات اجتماعی) میتواند روی دیگر نواحی نیز تاثیر بگذارد. مفهوم «دهکده جهانی» نشاندهنده این نگرش است. به این دلیل میتوان گفت که بخش عمومی گردشگری میتواند جهانی باشد. مداخله افراد غیربومی در ساخت محیط و هتک حرمت آثار باستانی نمونههایی از مشکلات توسعه توریسم هستند که ممکن است توجه جهانی را به خود جلب کند.
شهروندان محلی یک مقصد یا کسانی که بلافاصله تحت تاثیر قرار میگیرند، بخش عمومی مهم دیگری هستند. آنها معمولا به صورت شفاهی بیان میکنند که تقاضا دارند گردشگری به چه صورت در جامعهشان توسعه یابد. گروههای شهروندی ممکن است به این دلیل تشکیل شوند که عقاید و دیدگاههای خاصی را در مورد مشکلاتی مانند؛ محیط زیست، حقوق غیراصلی، مالیات، توسعه و رشد و مشکلات اجتماعی منعکس کنند.
نقش حیاتی نیروی کار عمومی
بخش عمومی بااهمیت دیگر، نیروی کار و بهخصوص نیروی کار سازمانیافته است. امروزه گردشگری یک صنعت پیچیده محسوب شده و از این رو باید با صنایع دیگر برای ترکیب مهارتها، استعدادها و محل کار رقابت کند. به علاوه، به این دلیل که گردشگری بسیار زیر ذرهبین بوده و به شدت متکی به استانداردهای خدمات مشتری است، نیروی کار عمومی میتواند نقشی حیاتی در رقابتپذیری مقاصد گردشگری ایفا کنند. نیروی کار شاغل در این بخش از نظر آماری عمدتا بیش از سایر بخشها بوده و از نظر کیفیت و مهارتها نیز ملزم به رعایت استانداردهای خاص این بخش هستند. اهمیت این عامل تا حدی است که برخی از کارشناسان آن را از مهمترین و گاهی مهمترین عامل ایجاد مزیت رقابتی برای توریسم میدانند. از این رو توانایی این صنعت برای کسب و به دست آوردن نیروی انسانی مورد نیازش اهمیت مضاعفی پیدا میکند، البته وقتی صحبت از نیاز صنعت گردشگری به نیروی انسانی میشود، معنای این حرف حمایت بیچون و چرا از نیازهای این صنعت و بیتوجهی به سایر بخشهای اقتصادی نیست. بلکه واضح است که در مرحله اول باید به این موضوع توجه شود که ظرفیت و مزایای نسبی یک منطقه برای توسعه و بها دادن به کدام بخش و صنعت مناسب است، در صورتی که با توجه به این ظرفیتها بنا بر توسعه صنعت گردشگری، حداقل به عنوان یک بخش محوری در آن منطقه شد، لازم است که تمامی امکانات مورد نیاز برای آن و از جمله نیروی انسانی فراهم شوند، البته نکته دیگری که باید به آن توجه شود این است که، بخشی از نیروی کار فعال در صنعت گردشگری ممکن است به صورت فصلی شاغل باشند و احتمالا با برنامهریزی صحیح میتوان از آنها در فصول خارج از اوج سفرها در صنایع دیگر نیز استفاده کرد.
بخشهای عمومی دیگری نظیر موسسات مالی و سرمایهگذاران، رسانهها، سازمانها و قدرتهای مختلف دولتی (بهخصوص در حملونقل، برنامهریزی، آموزش و سیاستهای صنعتی) و تعدادی از گروههای مصرفکننده (مانند انجمن مسافران خطوط هوایی بینالمللی، کمیته مشاوره استفادهکنندگان راهآهن در بریتانیا، انجمن مسافران تجاری و انجمن مدیریت قراردادهای حرفهای) نیز به مطرح کردن مطالبات خود میپردازند.
نقش اجتماع در محیط رقابتی (خرد) یک مقصد، بسیار حائز اهمیت است. از طریق ارتباطات صحیح و تعامل بین صنعت و اجتماع، یک رابطه دوطرفه حامی میتواند وجود داشته باشد که این موضوع را تضمین کند که در بلندمدت یک مقصد به نحوی صنعت گردشگری خود را توسعه میبخشد که خواستههای تمامی ذینفعان تامین شود. از طرف دیگر، اگر دیدگاههای صنعت توریسم به ندرت عمومی شوند به عنوان مانعی برای رشد و توسعه مطرح شده و یک عدم اعتماد محیطی، یک بدگمانی و اپوزیسیون ممکن است ظهور کرده و رقابتپذیری و موفقیت مقصد در بلندمدت را مانع شود.
اگر صنعت گردشگری یک مقصد بخواهد موفق شود، نیاز دارد که بتواند افکار و احساسات جامعه و ذینفعان را با خود همراه سازد. این اتفاق احتمالا در جایی میافتد که اصول دموکراسی رایج باشد، فرهنگ و سنت تحمل آرا و عقاید دیگر وجود داشته باشد، ارتباط گرفتن و مشورت مرسوم باشد و مکانیزمهای اجتماعی (مانند اجلاس در محل آمفیتئاتر شهر، هیاتهای بازنگری و پیشبرد اهداف) برای تسهیل و تشویق افکار عمومی به فرآیند تعیین چشمانداز، برنامهریزی و توسعه ایجاد شده باشد. خواست یک جامعه برای شکل دادن به آینده و برنامهریزی برای نقش توریسم آن در آینده، شالودهای برای مدیریت موفق نقش ذینفعان در محیط رقابتی یک مقصد است.
ارسال نظر