«دنیای اقتصاد» پس از تخریب و آسیب برخی بناها در زلزله اخیر بررسی میکند
سه روش جهانی مرمت آثار تاریخی
نگاه منفی به احیا و توجه به اصالت زمان
جان راسکین انگلیسی یکی از مهمترین نظریهپردازان درحوزه بناهای تاریخی، مرمت را بدترین تخریب میداند و معتقد است که یک بنای تاریخی مانند یک سند تاریخی است. از نظر وی کمترین دخالت ممکن باید در این بناها صورت بگیرد و آثاری که بر اثر گذشت زمان روی بنا ایجاد شدهاند باید باقی بمانند. وی به اصولی همچون فناپذیری و عدم دخالت اعتقاد زیادی داشت. او معتقد بود که معنی واقعی کلمه احیا نه از سوی عموم و نه از سوی افرادی که از یادبودهای عمومی حفاظت میکردند، درک نشده است. وی باور داشت که نمیتوان و غیرممکن است یک مرده را زنده کرد و نباید خود را در این مورد فریب داد. به همین دلیل نیز نمیتوان چنین کاری را در مورد اثری که روزگاری زیبا یا بزرگ بوده است، کرد. به عقیده وی اهمیت و درخشش یک بنا نه به سنگهای آن بستگی دارد و نه به طلایی که ممکن است در آن به کار رفته باشد. مقوله «گذر عمر» برای او یک موضوع کلیدی بودو گمان میکرد درخشش یک بنای تاریخی به سن آن بستگی دارد.
لودوک و تلاش در جهت مرمت
در آنسوی ماجرا اوژنامانوئل ویولهلودوک قرار دارد که بهعنوان یکی از فعالترین چهرههای مرمت تاریخی در جهان نیز شناخته میشود. براساس رویکرد وی، در صورت تخریب بنا باید آن را بهصورتی که در نخست بوده، برگرداند و احیا کرد. در طول دهه ۱۸۳۰ میلادی، جریانی برای احیای ساختمانهای قرون وسطایی در فرانسه به راه افتاده بود. این نظریهپرداز قرن نوزدهمی دست به مرمت بناهای زیادی زد که از آن جمله میتوان به کلیسای نتردام پاریس اشاره کرد که توجهات را نسبت به کار وی جلب کرد. وی در کارهایش اغلب حقیقت تاریخی را با تغییرات خلاقانه همراه میکرد. برای مثال تحتنظارت وی منارهای نیز به جای منارهای که در جریان انقلاب فرانسه تخریب شد، ساخته شد که بلندتر از قبلی بوده و تا حدودی نیز از نظر سبک با آن تفاوت داشت. بهطور کلی بسیاری از مرمتهای وی جنجالی بودند. او بر اصل «کامل کردن» تاکید میکرد و رویکردش نسبت به احیا در مواردی که سبکهای مختلفی وجود داشت، دردسرساز شد. در میان کارهای عمده وی میتوان به قلعههایی همچون «ونسان» در پاریس، «آنتوینگ» در بلژیک، «پیرفوندز»، «راکتلاد» و برخی موارد دیگر اشاره کرد. همچنین لودوک تالارهایی مانند «ناربن» و «سنآنتونین نوبلوال» را احیا کرد و کلیساهای زیادی از جمله «سنسرنین» در تولوز، نتردام در سوئیس، «سنمری مگدالن» در وزلی، «سن مارتن» در کلمسی، نتردام در پاریس و بسیاری دیگر را نیز مورد احیا قرار داد.
رویکرد ایتالیایی
در ایتالیا، مفاهیمی همچون بازگشتپذیری و مرمت کارهای هنری در کنار اهمیت اصالت شیء اصلی بهعنوان تجسمی از تاریخ، از قرن هجدهم در نقاشی، مجسمهسازی و نیز احیای بناهای تاریخی لحاظ میشد. برای مثال این کار در سال ۱۸۰۶ برای تثبیت انتهای شرقی دیوار خارجی کلوزیوم بهکار گرفته شد. در راستای این کار، از موادی کاملا متفاوت برای حمایت از اجزای اصلی آن که در خطر فروپاشی قرار داشتند، استفاده شد. هیچ تلاشی نیز برای پنهان کردن این مداخله انجام نشد. با این حال، ۲۰ سال پس از این کار، این شیوه نگرش به مرمت ساختار در نتیجه انتقادات زیباییشناسانه تا حدودی رقیقتر شد.
مرمت به سبک بریتانیایی
در بریتانیا، رویکرد ویلیام اتکینسون و برخی رویکردهای دیگر نیز وجود داشتند. این شیوه مبتنی بر این بود که با استفاده از مخلوطهای ملات بنا را مستحکم کنند تا اینکه آن را با سنگهای جدید جایگزین کنند. در برخی موارد نیز از سیمان پارکر برای مرمت بناها استفاده میشد که امروزه بهعنوان سیمان رومی نیز مشهور است. علاوه بر این در بریتانیا نظراتی مانند راسکین برای حفظ ظاهر بنا به شکلی که تاریخ آن نمایان باشد نیز وجود داشت.
رویکرد فرانسوی
رویکرد دیگری که در مورد مرمت وجود داشت، «احیای مبتنی بر سبک» بوده است. سبک انتخاب در فرانسه گوتیک بود که به نوعی میراث معماری این کشور محسوب میشد. در بیشتر کارهایی که روی کلیساها و قلعهها به منظور احیا یا حذف اضافات سایر ادوار صورت گرفت، این رویکرد وجود داشت. درحالحاضر جهان نسبت به بازسازی و احیای شهرهای قدیمی و بناهای تاریخی نگاه مساعدی دارد. با این وجود، نگاههای ترکیبی نیز برقرار است. برای مثال در شهرهایی مانند مسقط عمان ساختمانهای تاریخی آن براساس گزارشها باید دستنخورده باقی بمانند اما برخی دیگر از پروژهها قابل دخالت هستند.
ارسال نظر