کاهش آسیب به محیطزیست با کاشت ردیفی درختان
فرآیندهای کشاورزی فشرده در اروپا بر عملکرد بالا و سودآوری متمرکز است. کشاورزی متمرکز، کشاورزی فشرده یا کشاورزی صنعتی که در مقابل کشاورزی گسترده قرار دارد، گونهای کشاورزی است که در آن ورودی و خروجی به ازای هر مترمکعب زمین بسیار بیشتر است. کشاورزی صنعتی با نسبت آیش کم، استفاده بیشتر از نهادهها مانند سرمایه و نیروی کار و باردهی بالاتر محصول در واحد سطح زمین، از سایر روشها متمایز میشود. با این حال، این روش باعث مشکلات زیست محیطی مانند خاک فقیر از کربن و مواد مغذی، از بین رفتن تنوع زیستی، آلودگی آب و انتشار گازهای گلخانهای میشود. این به نوبه خود هزینههای زیادی را برای جامعه به همراه دارد.
مطالعات فردی نشان میدهد که جنگلداری زراعی میتواند در مناطق معتدل بسیار مولد باشد و در عین حال به عملکردهای مهم اکوسیستم کمک کند. این نوع کشاورزی، کربن بیشتری را جذب و زیستگاههایی را فراهم میکند که تنوع زیستی را تشویق میکند. علاوه بر این، خاک کمتر در معرض فرسایش و شسته شدن نیترات قرار میگیرد. با این حال، تاکنون هیچ مقایسه سیستماتیکی بین جنگلداری زراعی معتدل با کشت کوچهای و زمینهای زراعی باز یا علفزارهای باز از نظر توانایی آنها در خصوص چند عملکرد اکوسیستم به طور همزمان وجود نداشته است.
طی یک دوره سهساله، محققان یک نمونه از مزرعه جنگلی کوچهای، متشکل از ردیفهایی از صنوبرهای سریعالرشد همراه با ردیفهایی از زمینهای زراعی یا علفزار را با زمینهای زراعی باز یا علفزارهای باز بدون درخت مقایسه کردند. این تیم مسائل بسیاری را بررسی کرد که شامل عملکرد و کیفیت عملکرد، تجزیه کربن، چرخه مواد مغذی خاک، زیستگاه موجودات خاکی، انتشار گازهای گلخانهای، تنظیم آب و مقاومت در برابر فرسایش باد بود.
پروفسور ادزو ولدکمپ، نویسنده، سرپرست بخش علوم خاک اکوسیستم گرمسیری و نیمه گرمسیری دانشگاه گوتینگن، در این خصوص اظهار کرد: تحلیلها نشان میدهد که جنگلداری زراعی با کشت کوچهای به طور قابلتوجهی تجزیه کربن، زیستگاه ارگانیسمهای خاک و حفاظت در برابر فرسایش بادی را بهبود بخشید، در حالی که روش جنگلکاری علفزار باعث افزایش تجزیه کربن شد. یک تحلیل اقتصادی قبلا نشان داده بود که درآمدهای ایجاد شده توسط این دو سیستم تفاوت قابلتوجهی ندارند. این مطالعه همچنین نشان میدهد که مشکلات زیستمحیطی ناشی از مصرف زیاد کودهای مرسوم، مانند شستوشوی نیترات و انتشار گازهای گلخانهای از خاک، در جنگلداری زراعی کوچهای در مقایسه با زمینهای زراعی باز بهبود نیافته است.
همچنین دکترMarife Corre، نویسنده ارشد این مقاله، از دانشگاه گوتینگن، توضیح میدهد: تحلیلهای ما نشان میدهد که مصرف کود را میتوان کاهش داد و با سطوح عملکرد محلی سازگار کرد، زیرا کوددهی بیش از حد منجر به استفاده ناکارآمد مواد مغذی میشود که میتواند هزینههای محیطی خارجی بالایی را برای ما ایجاد کند. درختان در سیستمهای زراعی کشت کوچهای دارای ریشههای عمیقی هستند که میتوانند مواد مغذی زیر ناحیه ریشه گیاهان را جذب کرده و از طریق بستر آنها را به خاک برگردانند. این تیم در حال حاضر در حال بررسی است که آیا این امر منجر به استفاده موثرتر از مواد مغذی نیز میشود یا خیر. ولدکمپ میگوید: به استثنای ترسیب یا تجزیه کربن، عملکرد اکوسیستم علفزارهای باز پس از تبدیل به جنگلهای زراعی تغییری نکرد. بنابراین، او مشوقهای مالی را به عنوان اولویت برای تبدیل از زمینهای زراعی باز به جنگلهای زراعی توصیه میکند. این مطالعه همچنین پیشنهاد میکند که مشوقهای مالی نباید تنها بر خطرات مالی کاشت ردیفهای درختان در زمینهای کشاورزی تمرکز کنند، بلکه باید راهحلهای بهتری را برای انطباق مصرف کود با نیازهای محصول به منظور تحقق پتانسیل کامل سیستمهای زراعتی در کشت کوچهای در آلمان ارائه دهند.