اولویت سرمایهگذاری در بورس؛ اعتماد یا بازده
باور اصلی روانشناسی گشتالت مبتنی بر کلنگری یا بزرگتر بودن کل از مجموع اجزای آن است. روانشناسی گشتالت از آثار ماکس ورتایمر نشات گرفته و تا حدی در اعتراض به ساختارگرایی ویلهلم وونت بوده است. در حالی که پیروان ساختارگرایی علاقهمند به تفکیک مسائل روانشناختی به کوچکترین اجزای ممکن بودند، روانشناسان گشتالت به بررسی کلیت ذهن و رفتار تمایل داشتند. ایده روانشناسی گشتالت این است که ادراک انسان تنها به دیدن اشیا موجود در جهان پیرامون ما محدود نمیشود؛ بلکه بهشدت تحتتاثیر انگیزهها و انتظارات ما قرار دارد.
حال که اندکی با اثر گشتالت آشنا شدیم، به تاثیر آن بر رفتار سرمایهگذار میپردازیم. بعد از ریزش بازار بورس در مرداد ۱۳۹۹ تا امروز، عدهای از کارشناسان معتقدند که اعتماد سرمایهگذاران و سهامداران به بورس از بین رفته است و هرچه این ریزش بیشتر شود، سطح اعتماد کاهش خواهد یافت. اگر رفتار سرمایهگذاران را از نظر مکتب گشتالت بررسی کنیم، خواهیم دید که قضاوت عمده سرمایهگذاران برای ورود به بازار سرمایه، عملکرد شاخص کل بورس است. در حقیقت بسیاری از سرمایهگذاران، شاخص بورس را بهعنوان کلیت پذیرفتهاند و توجهی به جزئیات ندارند؛ در حالی که این شاخص متاثر از ۳۰سهم بزرگ بازار است.
همانطور که اگر در یک ارکستر موسیقی یک نوازنده عملکرد بدی داشته باشد، گوش شنونده کل قطعه تولیدشده را بد تشخیص میدهد، در بورس هم تحرکات قیمتی چند سهم شاخصساز، تصورات ذهنی سرمایهگذاران را تحتتاثیر قرار میدهد. برای مثال شرکت ایرانخودرو به عنوان لیدر سنتی بازار، اگر در یک روز معاملاتی در محدوده منفی تابلوی بورس معامله شود، تاثیر روانی منفی بر اکثریت گروه خودرویی و حتی کلیه سهام بازار خواهد گذاشت و سرمایهگذاران اقدام به فروش سهام خواهند کرد؛ در حالی که عملکرد صنایع و شرکتهای مختلف یکسان نیست و اگر ملاک سرمایهگذاری سودآوری یک شرکت باشد، نباید تحرک منفی قیمت سهم یا سهام یک صنعت تاثیر منفی بر قیمت سهام سایر صنایع بگذارد. با این اوصاف دیدگاه سهامداران یا سرمایهگذاران کلینگر است.
براساس این رویکرد، حتی اگر بازار سهام در اوج بیاعتمادی، اقتصاد در بحران و سایه جنگ بر سر کشور باشد و چند روزی شاخص کل بورس در مسیر صعودی قرار بگیرد، توجه سرمایهگذاران را به خود جلب خواهد کرد. در واقع میتوان اینطور بیان کرد که برای پول اعتماد مهم نیست، بلکه عامل «بازده» است که مسیر جریان نقدینگی را مشخص میکند. شاید اعتماد در کوتاهمدت باعث ایجاد بازدارندگی شود، ولی در طول زمان تاثیر خود را از دست خواهد داد. در نتیجه هرمقدار هم که اعتماد جامعه نسبت به سرمایهگذاری در بورس ایران از دست رفته باشد، بازدهی مناسب عامل اصلی جذب سرمایهگذاری مجدد در بورس خواهد بود.