اثر بازار بدهی بر بازار سهام
بازار سرمایه یکی از بازارهایی است که نسبت به سایر بازارها عوامل روانی و واکنش فعالان بازار در آن بیشتر از سایر بازارها قابل مشاهده است. به بیانی دیگر در بازار سرمایه عوامل روانی و واکنش فعالان در آن بیشتر تاثیرگذار است و این خصوصیت بازار سرمایه باعث میشود تا در شرایط رشد یا در شرایط نزول بازار این واکنشها بیشتر شود که اصطلاحا در این زمان گفته میشود که بازار دچار بیش واکنشی شده است. در شرایط بیشواکنشی، معمولا اخبار مختلفی در رسانهها منتشر میشود و حتی با وجودی که ممکن است این اخبار، صحت نداشته و دقیق نباشند اما در هر صورت بر تصمیم سرمایهگذاران اثر میگذارند.
یکی از مسائلی که این روزها در رسانهها مطرح میشود، نقش فروش اوراق دولت در روند بازار است اما واقعیت امر این است که مرتبط دانستن موضوع فروش اوراق دولتی با روند بازار، تحلیل صحیحی نیست و اینکه در رسانهها گفته میشود فروش اوراق عامل ریزش بازار بوده، خیلی دقیق و درست نیست. بازیگران بازار اوراق بدهی و بازار سهام متفاوت هستند و ریسکپذیری متفاوتی دارند به این صورت که معمولا افرادی که نسبت به خرید سهام اقدام میکنند علاقه و گرایشی برای خرید اوراق ندارند. دیروز صبح سید احسان خاندوزی، وزیر اقتصاد جلسهای با حضور مدیران هلدینگها، تامین سرمایهها و برخی شرکتهای بزرگ برگزار کرد که در این جلسه یکی از موضوعات مطرح شده، نقش فروش اوراق دولتی در روند بازار سرمایه بود.
دلیل دیگری که نباید فعالان بازار این دو گزاره یعنی روند نزولی بازار و فروش اوراق دولتی را مربوط بدانند نوع ظرفیتی دانست که صندوقهای درآمد ثابت برای خرید اوراق صرف میکنند. اصولا ظرفیتی که این صندوقها برای خرید اوراق مورد استفاده قرار میدهند، ارتباطی با ظرفیت بازار سهام ندارد و نمیتواند تاثیری بر سهام داشته باشد.
در بازار سرمایه، مشتری اصلی اوراق دولتی صندوقهای با درآمد ثابت هستند که به دو طریق نسبت به خرید این اوراق اقدام میکنند: نخست، جایگزینی اوراق جدید با اوراق سررسید شده، دوم، استفاده از ظرفیت افزایش حجم صندوقها؛ به این صورت که صندوقهای با درآمد ثابت، وقتی اوراقشان سررسید میشود، به جای اوراق قبلی، اوراق جدید خریده و جایگزین میکنند یا با افزایش ظرفیتشان، از این ظرفیت جدید برای خرید اوراق استفاده میکنند.
بهصورت میانگین طی سالهای گذشته همزمان با رشد نقدینگی، ۸درصد از این نقدینگی به سمت صندوقهای درآمد ثابت روانه شده که ۴۰درصد از این منابع جدید نیز به اوراق دولتی اختصاص یافته است؛ به بیانی دیگر صندوقهای با درآمد ثابت که در بازار سرمایه مشتری اصلی اوراق دولت هستند یا این اوراق را به صورت جایگزین کردن اوراق جدید با اوراقی که سررسید میشوند خریداری کردهاند یا رشد صندوقها بر اساس رشد نقدینگی، ظرفیت جدیدی را ایجاد کرده که بخشی از این ظرفیت جدید طبق حدنصابهایی که بورس تعیین کرده به اوراق اختصاص داده شده است.
بر این اساس در طول چند سال گذشته که حدود ۸درصد نقدینگی به سمت صندوقهای درآمد ثابت آمده، بخشی از این ۸درصد به اوراق دولتی تبدیل شده است؛ یعنی وقتی اوراق در بازار به فروش میرسد ظرفیتهایی که برای خرید این اوراق استفاده میشود مربوط به همین بازار یعنی بازار اوراق بدهی است و ارتباطی به ظرفیت بازار سهام ندارد.
قیمتگذاری دستوری موجب کاهش رقابتپذیری صنایع میشود و در شرایط فعلی نه تنها اعتماد سرمایهگذاران و سهامداران را نسبت به بازار سلب میکند بلکه در بلندمدت هم قیمتگذاری دستوری نرخ رشد تشکیل سرمایه را کاهش خواهد داد.