حکایت کاهش مصرف و چک برگشتی
این سود بیشتر، غائله موسسههای مالی و صندوقهای قرضالحسنه را در کشور به راه انداخت تا با چاپ پول، نقدینگی و تورم کشور روی نمودار صعودی برود. این مردم، غریبه نیستند، همین نزدیکی زندگی میکنند و امروز دوباره پساندازشان را به دوش کشیدهاند از این بازار به آن بازار. با تکسرفه فلان مسوول، با یک توییت و اظهارنظر از آنسوی آب، با یک مصاحبه مسوول دیگر، پولهایشان را کوچ میدهند تا نوسانها و بالا و پایین شدنهای روزانه دلار، سکه، شاخص بورس و گاهی ملک و زمین را به نام خود ثبت کنند. حالا همین مردم نامآشنا با پذیرفتن قیمت دلار ۷۰هزارتومانی، نظم عرضه و تقاضا در بازار خردهفروشان را برهم زدهاند تا چک بازاریان برگشت بخورد و در مغازهها تخته شود.
مساله چک برگشتی
با افزایش نرخ ارز، حقوق مردم افزایش نیافت، بنابراین درآمد مصرفکننده اضافه نشد. وقتی دو دوتای مردم، چهارتا نشود، گرانی ارز، به کاهش مصرف منجر میشود. در ادبیات بازاریان، کاهش مصرف با کاهش تقاضا معنا میشود که کاهش عرضه و کاهش فروش را در پی دارد. معادله تک مجهولی به جواب رسید، افزایش قیمت دلار، کاهش فروش را در پی دارد که بیشترین زیان آن متوجه اقتصاد خردهفروشی در شهر میشود. خردهفروشان بر مبنای فروش اندک و سود بسیار، درآمد کسب میکنند و بنابراین بیشترین آسیب را میبینند.
اصول اقتصاد بازار بر "چک" استوارشده و از خرید نقدی خبری نیست. فعالان اقتصادی، صاحبان حرف و مشاغل خرد و کلان، بر اساس میزان فروش درگذشته، چک داده و تعهد قبول کردهاند و امروز باید چک چند ماه قبل خود را پاس کنند. ولی درآمدی که آنها طبق معمول برای خود پیشبینی کرده بودند به نتیجه نرسیده و بنابراین باید در انتظار افزایش زندانیان چک بود.
جمع شدن سفره نسیه
حکمرانی چنین رفتارهایی، پسلرزه هم داشته که جمع شدن سفره نسیه و فروش چکی از آن جمله است. دهکهای اول تا چهارم جامعه که روزگار خود را با خرید نسیه و قسط و چک میگذراندند، روزگار سختی را سپری میکنند. عمدهفروشان مدتهاست چک قبول نمیکنند و خردهفروشان، دفاتر حساب نسیه را بستهاند.
فضای موجود انتظارات تورمی را بالابرده و فروش نقدی وزن بالاتری پیداکرده، اما خردهفروش، نقدینگی ندارد و نمیتواند خرید نقد داشته باشد چون میزان فروشش به علت کاهش تقاضای مردم، پایین آمده است. متاسفانه مدتهاست دومینوی کاهش خرید و تقاضا آغازشده و فروش عمدهفروشان بازار، بهغیراز بخشی که جنس احتکار میکنند، بهشدت پایین آمده است. حسن این موقعیت برای مردم، افزایش قدرت چانهزنی و شاید موج حراجها برای بازگشت تقاضا به بازار باشد.اندوخته اکثر بازاریان و عمدهفروشان، به حدی نیست که بدون فروش مناسب، قدرت پاس کردن چکهای خود را داشته باشند و بنابراین برگشت چک عمدهفروشان، دومین جهش زندانیان چک را به همراه خواهد داشت.
بخش دیگری از مصرفکنندگان بهغیراز نیاز ضروری سفره خانوار،خرید دیگری نمیکنند و همچنان در انتظار کاهش قیمتها میمانند و.... این دومینو همچنان ادامه مییابد و پسلرزههایش به تولیدکننده هم میرسد. اگر حلقههای این دومینو قطع نشود و تقاضای مصرفکننده افزایش نیابد باید در انتظار ورشکستگی تولیدکنندگان داخل، رونق فروش قاچاق، افزایش زندانیان چک و کاهش رونق بازار و تعطیلی مغازهها بهخصوص نوع استیجاری آن بود.