درد دلهای یک فعال اقتصادی در صنعت ابزار
از سوی دیگر از آنجا که اهل زد و بند و رانت نیستیم، نمیتوانیم از حمایت دولتها بهرهمند شویم؛ آن طور که برخی شرکتهای رانتی، امروز به راحتی چند میلیون دلار از بانک مرکزی ارز دریافت کرده و محصولات بیکیفیتی در این حوزه وارد میکنند. اما متاسفانه ما نه توان استفاده از ارز نیمایی را داریم و نه مشمول دریافت تسهیلات بانکی هستیم و در مقابل قوانینی توسط دولتها وضع شده که تولید واقعی را محدود و توزیع رانت را سبب شده است، تا جایی که من به عنوان مدیرعامل رستگار صنعت با این همه گواهی ثبت اختراع، مشمول ارز نیمایی نیستم؛ درحالیکه برخی افراد که به بانک مرکزی و وزارت صمت متصل هستند، به راحتی ارز میگیرند. وقتی محدودیتهای وارداتی در 6ماهه اول سال توسط دولت وضع شده و قاعدتا نباید ارزی برای واردات تخصیص مییافت، چگونه برخی شرکتها به راحتی ثبت سفارش کرده و ارز هم دریافت کردهاند؟
سه سال پیش دستگاهی به کشور وارد کردیم که به دلیل اشتباه سازمان توسعه و تجارت با مشکل روبهرو شد و از آن زمان تا به حال هیچکس حاضر نیست مشکل را برطرف کند و دستگاه آزاد شود یا پول شرکت به ما برگردد، شاید اگر یک آقازاده عضو هیاتمدیره این شرکت بود، با مشکل روبهرو نبودیم و مشکل هم به آسانی حل شده بود.
ممانعتهای دولتی برای تولید
ما یک شرکت کاملا متکی بر ظرفیتهای داخلی هستیم و واردات هم نمیکنیم، اما دولت حاضر نیست ورق آلومینیوم، فولاد، مواد پتروشیمیایی و ... را که همگی در داخل تولید میشوند و مورد نیاز صنعت است، از طریق بورس در اختیار ما قرار دهد، اما فلان شرکت نوپا که چیزی از تولید نمیداند و تنها متکی به رانتهای مختلف است، امروز 5 برابر ما از طریق واردات درآمد کسب میکند.
6 ماه است به دنبال پروانه تولید هستیم و برای ساخت کارخانه درخواست زمین دادهایم، اما با پاسخ منفی دولت روبهرو شدهایم و این در حالی است که افرادی که تخصصی در تولید ندارند، با استفاده از رانت، 10هزارمتر زمین دریافت کردهاند. در نتیجه ما مجبوریم زمین را دو برابر قیمت بخریم. از بانک درخواست تسهیلات کردهایم، حاضر به پرداخت نیستند در حالی که افرادی در این مملکت صدها میلیارد تومان تسهیلات دریافت کردهاند و این تسهیلات سوخت شده است. در چنین فضایی چگونه میتوان دوام آورد و با شرکتهایی که تسهیلات دولتی، زمین دولتی، مواد اولیه ارزان از بورس، ارز نیمایی و ... دریافت میکنند رقابت کنیم؟
امروز شرکتهایی وجود دارد که سالها از فعالیت آنها گذشته و به همین دلایل توان توسعه ندارند، حتی به اندازهای نقدینگی در اختیار ندارند که بتوانند تولیدات خود را تبلیغ و بازاریابی کنند. در این بین متاسفانه دولت با این رفتارهایی که از خود نشان میدهد تولیدکننده را وادار به قاچاق میکند. دولت واردات برخی محصولات را ممنوع کرده و تولیدکننده مجبور است نیاز خود را از طریق قاچاق و ته لنجی و ... وارد کند. به عنوان مثال واردات لوله خمکن که یکی از ابزارهای مهم در این صنعت است و دارای صدها کاربرد صنعتی است را ممنوع کردهاند، وقتی درباره علت ممنوعیت واردات این کالا سوال میکنیم گاه توصیه میشود که برو از طریق قاچاق وارد کن!
این سیاستهای اشتباه باعث فساد در تولید و واردات شده، امروزه درصد بالایی از ابزار صنعتی مسیرهای غیرقانونی به کشور وارد میشوند، زیرا دولت مدام در حال ایجاد محدودیتهای جدید است.
دولتها فقط شعار میدهند
تا پیش از این گمان میکردم وزیر جدید اقتصاد که در دولت قبل از منتقدین جدی سیاستهای اقتصادی بود، انقلابی در سیاستها و کارکردها ایجاد خواهد کرد، اما تا این لحظه هنوز تصمیم راهگشایی از ایشان مشاهده نکردهایم. انتظار زیادی از دولت نداریم و انتظار ما کاملا قانونی است؛ اینکه دولت کارشناس مربوطه را برای ارزیابی طرحها و تخصیص تسهیلات مورد نیاز بهکار بگیرد تا بتوانیم ماشینآلات مورد نیاز را وارد کنیم، اما بانکها حاضر به حمایت از ما نیستند. این در حالی است که طرف چینی بدون کوچکترین توقعی از تولیدکننده ایرانی میخواهد علم، خلاقیت و توانمندی خود را عرضه کند و با پول، تسهیلات، زمین، کارخانه، ماشین آلات و ... که دولت چین در اختیارش قرار میدهد در این کشور تولید انجام دهد؛ آن وقت ما در داخل کشور خود نمیتوانیم پروانه تولید یا امتیاز برق دریافت کنیم!
این در حالی است که اگر دولت با یک چشم به تولیدکنندگان نگاه میکرد، مشکلی برای تامین مالی نبود و با توجه به این همه استعداد و نیروی انسانی و امکانات و مواد اولیه میتوانستیم قطب تولید ابزار شویم و بومیسازی تولید را در دستور کار قرار دهیم. تولیدکننده ایرانی حتی قادر نیست در نمایشگاههای جهانی شرکت کند و دستاوردهای خود را در معرض نمایش بگذارد، این در حالی است که دولت میتوانست با استفاده از ظرفیتهای نمایشگاهی که برای تهاتر فضای نمایشگاه و توافقهای بینالمللی در اختیار دارد شرایط را برای حضور رایگان تولیدکنندگان ایرانی فراهم کند.
واقعیت آن است که همه شعارهایی که دولت در مورد حمایت از شرکتهای دانشبنیان مطرح میکند در حد شعار باقی مانده است. چهار سال است به دنبال این هستیم یک محصول خود را دانشبنیان کنیم، ولی بوروکراسی موجود باعث شده عطای این حمایتها را به لقای آن ببخشیم. متاسفانه دولت حمایتی نمیکند و از آنجا که خودمان تلاش میکنیم کسب و کار خود را وسعت دهیم، چوب لای چرخمان میگذارد که نتیجه امر آن است که در آینده تنها تعدادی ابزار خرده ریز در داخل تولید خواهد شد و ابزار اصلی و ارزبر و بزرگ همه متکی به واردات خواهند شد.
ما در داخل کشور مواد اولیه همچون مس، آلومینیوم، فولاد، مواد پتروشیمی و ... داریم، اما به قیمت و به صرفه نیست. از سوی دیگر ناچاریم تجهیزات مورد نیاز را وارد کنیم، ولی وقتی میبینم تولید در داخل توجیه ندارد، واردات تجهیزات هم بی معنی است.
حمایت از بزرگترها و بیتوجهی به کوچکترها
دولت سه تا چهار روز در هفته به دلیل قطعی برق و تعطیلات و ... تولید را متوقف میکند، پس چرا تولید کنیم؟ دولت و مسئولان میتوانستند شرکتهای بزرگ را مجبور کنند از انرژی پاک برای تامین نیاز برق خود اقدام کنند و در عوض برق صنایع کوچک را تامین کنند. چرا شرکت های فولادی، سیمانی، خودرویی و ... که گردش مالی بسیار بالایی دارند، با آن مصارف بالا باید از برق کشور استفاده کنند و در عوض شرکت های بخش خصوصی کوچک تاوان این مصرف را بدهند؟
متاسفانه دولتها در بیست سال گذشته تفاوتی با هم نداشتند و شاید شعارها فرق داشته باشند، ولی در عمل اتفاقی در مسیر توسعه صنایع نیفتاده است. دولت از مخترعین و نخبهها حمایت نمی کند، درحالیکه ما حاضریم 6 ماه به عنوان مشاور در خدمت دولت باشیم و اگر مشاوره ما به 85 میلیون جمعیت کشور کمک نکرد، من حاضرم همه تقصیرها را به گردن بگیرم.
در پایان چند توصیه میکنم؛ از دولت میخواهم مسیر واردات ابزارآلات را باز بگذارند و در عوض تخصیص ارز را متوقف کند. نیازی به تخصیص میلیونها دلار ارز نیست تا این همه مفسده به اقتصاد کشور تحمیل نشود. دولت باید اتهام قاچاق به ابزار را بردارد و اجازه بدهد پشت پردهها آشکار و فساد در این حوزه جمع شود و در عوض ابزار ارزان و باکیفیت به دست مردم برسد. نباید انبردست 60 هزار تومانی 300 هزار تومان به مردم فروخته شود؛ ادامه این مسیر به زیان مردم و کشور است.