پیامدهای بحران آب

این در حالی است که بخش اعظم تولیدات کشاورزی کشور متکی به استفاده از آب است؛ به‌طوری‌که آب را می‌توان از مهم‌ترین نهاده‌ها در تولید کشاورزی ایران نام برد. اتکای بالا به منابع آب باعث شده است تا وقوع خشک‌سالی‌های متناوب با پیامدهای جبران‌ناپذیری همراه شود. خشک‌سالی با دیگر فجایع طبیعی از قبیل سیل، زلزله و توفان از چند جهت متفاوت است: نخست اینکه تاثیر خشک‌سالی به‌تدریج و در یک دوره زمانی نسبتا طولانی ظاهر می‌شود. دوم اینکه خسارت و اثرات ناشی از خشک‌سالی فاقد ساختار مشخص بوده و نسبت به خسارات حاصل از دیگر فجایع طبیعی، منطقه جغرافیایی وسیع‌تری را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. سوم اینکه نبود یک تعریف دقیق و قابل‌قبول جهانی از خشک‌سالی به پیچیدگی و سردرگمی در مورد وجود یا نبود این پدیده و درجه شدت آن در صورت وجود، افزوده است. اثرات بلایای طبیعی ازجمله خشک‌سالی می‌تواند به دو اثر مستقیم و غیرمستقیم تقسیم شود. در جوامعی که اقتصادشان مبتنی بر کشاورزی است، اثرات غیرمستقیم خشک‌سالی به دلیل کاهش سطح زیر کشت و عملکرد محصولات، در قالب کاهش تولید مواد غذایی بروز می‌کند.

کاهش میزان اشتغال و سطح درآمد ازجمله اثرات مستقیم خشک‌سالی در این‌گونه جوامع است که عمده‌ترین دلیل آن کاهش سطح زیر کشت، کاهش عملیات داشت (آبیاری) و برداشت است. کاهش تولید مواد غذایی به‌صورت غیرطبیعی منجر به افزایش قیمت مواد غذایی و عدم دسترسی به شغل مناسب شده و موجب کاهش دسترسی مردم روستایی به غذا می‌شود. بروز این‌گونه مشکلات به‌خصوص در کشاورزان خرده‌پا و کارگران بدون زمین، نمود بیشتری دارد. به‌طورکلی، مطالعات نشان می‌دهد خشک‌سالی دارای اثر مستقیم در سطح حوزه کشاورزی است و پیامدهای آن در قالب کاهش تولید کشاورزی رخ می‌دهد، اما به‌صورت غیرمستقیم بر کل اقتصاد نیز اثرگذار است و کاهش تولید اقتصادی را موجب می‌شود. بر اساس یافته‌های مطالعات پیشین، میزان اثرگذاری خشک‌سالی بر کل اقتصاد به میزان ارتباط و سهم فعالیت‌های کشاورزی در کل اقتصاد بستگی دارد. درحال‌حاضر خشک‌سالی و اثرات آن بر تولیدات کشاورزی و توسعه اقتصادی یکی از نگرانی‌های عمده جهانی محسوب می‌شود.

هرچند امکان جلوگیری از وقوع پدیده خشک‌سالی وجود ندارد، اما می‌توان با انجام سیاست‌ها و اقدامات موثر از اثرات این پدیده کاست. در گزارشی که فصلنامه اقتصاد کشاورزی و توسعه در مورد پیامدهای ملی و منطقه‌ای خشک‌سالی در حوزه تولید و اشتغال منتشر کرده، این نکته موردبررسی قرارگرفته که به‌منظور بررسی اثرات شوک خشک‌سالی بر متغیرهای اقتصادی نیاز به سناریوسازی است. یکی از اقدام‌های مهم و اساسی در مطالعات خشک‌سالی در هر منطقه، تعیین شاخص‌هایی است که بتوان بر اساسشان میزان، شدت و تداوم خشک‌سالی را در یک منطقه ارزیابی کرد. با استفاده از آمار بارندگی می‌توان شاخص خشک‌سالی را محاسبه کرد و سال‌های نرمال، خشک‌سالی ضعیف، متوسط و شدید را شناسایی کرد. از میان شاخص‌های متعدد خشک‌سالی که درواقع بیان‌کننده حدود طبیعی خشک‌سالی‌های رخ‌داده هستند و امکان ارزیابی آن‌ها را در مقیاس مختلف زمانی و مکانی ممکن می‌سازند، می‌توان شاخص بارش استاندارد، شاخص درصد بارش نرمال، شاخص دهک‌ها و شاخص شدت خشک‌سالی را نام برد.

در این مطالعه برای سناریوسازی از شاخص بارش استاندارد استفاده شد. شاخص بارش استاندارد شاخصی است که بر اساس احتمال بارش، برای بازه‌های زمانی مختلف محاسبه می‌شود و جهت دادن هشدار اولیه و کمک به ارزیابی شدت خشک‌سالی و تعیین اثرات آن بر منابع آب قابل‌دسترس به کار می‌رود. این شاخص به علت ساده بودن محاسبات، استفاده از داده‌های قابل‌دسترس بارندگی، قابلیت محاسبه برای مقیاس زمانی دلخواه و قابلیت بسیار زیاد در مقایسه مکانی، به‌عنوان مناسب‌ترین شاخص برای بررسی خشک‌سالی شناخته می‌شود. محاسبه شاخص بارش استاندارد نشان داده تا قبل از دهه ۸۰ و در فاصله سال‌های ۸۰-۱۳۵۰، ایران تنها یک خشک‌سالی بحرانی و شدید را تجربه کرده است (خشک‌سالی ۷۸-۱۳۷۷). اما با آغاز دهه ۸۰، شاهد افزایش وقوع، شدت و گستره خشک‌سالی بوده است. شدت خشک‌سالی‌های اخیر به حدی بوده که بسیاری از تخریب‌های ناشی از این پدیده همچنان به‌گونه‌ای جبران‌ناپذیر باقی‌مانده و خسارات سنگینی بر پیکره جوامع روستایی وارد کرده است.

در این میان، بخش کشاورزی تحت‌تاثیر عوامل متعددی قرار می‌گیرد که شرایط مختلف اقلیمی و پدیده‌های گوناگون جوی را می‌توان به‌عنوان یکی از این عوامل نام برد، به‌گونه‌ای که با تغییر این عوامل، تولید این بخش تا حدود زیادی دستخوش تغییر می‌شود. خشک‌سالی نه‌تنها بر بخش کشاورزی، بلکه بر بخش‌های غیر کشاورزی مانند صنعت، ساختمان و خدمات نیز اثر دارد. برخی از کالاهای تولیدشده در بخش کشاورزی، مواد اولیه برای بخش‌های غیر کشاورزی و به‌ویژه صنایع وابسته به کشاورزی است؛ بنابراین با وقوع خشک‌سالی و کاهش تولیدات کشاورزی، انتظار می‌رود تولیدات غیر کشاورزی نیز کاهش یابد و به دلیل تورم ناشی از خشک‌سالی در کالاهای کشاورزی که مواد اولیه برای صنایع وابسته به کشاورزی هستند، تولید در این صنایع کاهش یابد و بنابراین تقاضا برای کالاهای غیر کشاورزی و همچنین تولید این کالاها کاهش پیدا کند.

به‌عنوان‌مثال، خشک‌سالی به تولیدات چوبی صنعت مبل‌سازی خسارت وارد می‌کند، زیرا خشک‌سالی سبب آتش‌سوزی جنگل‌ها، تخریب حاصلخیزی جنگل، خسارت مستقیم به درختان، بیماری درختان و هجوم حشرات می‌شود. اثرات این پدیده با تخریب تفرجگاه‌ها، کم شدن درآمدهای مربوط به گردشگری و کم شدن فعالیت‌های تفریحی و خسارت به کارخانه‌های فروشنده لوازم تفریحی به صنعت گردشگری خسارت وارد می‌کند. تفرجگاه‌ها، پیست‌های اسکی، ماهیگیری و قایقرانی ازجمله عوامل جذب گردشگر است که با وقوع خشک‌سالی، این عوامل تحت‌تاثیر افزایش دما و کاهش بارندگی، جذابیت و پتانسیل خود را تا حدود زیادی از دست می‌دهند. همه این عوامل موجب کاهش جمعیت گردشگر در منطقه و درنتیجه از رونق افتادن زنجیره فعالیت‌های اقتصادی وابسته به آن می‌شود. به علت افزایش تقاضای انرژی و کاهش منابع در زمان خشک‌سالی‌ها، همچنین افزایش هزینه‌های صنعت انرژی، بحث انرژی در زمان خشک‌سالی یکی از مباحث چالش‌برانگیز است.

خشک‌سالی علاوه بر تغییرات تولید ناخالص داخلی سبب تغییرات اشتغال در بخش‌های اقتصادی نیز می‌شود. یکی از مسایل اساسی اقتصاد ایران بیکاری و تبعات ناشی از آن است. با توجه به محوری بودن بخش کشاورزی در توسعه اقتصادی و اشتغال، مساله کاهش اشتغال و بیکاری دارای اهمیت زیادی است. درمجموع ارزیابی‌ها نشان می‌دهد که وقوع خشک‌سالی ضعیف می‌تواند به معنی کاهش دسترسی به آب به میزان ۱۶درصد باشد و در شرایط خشک‌سالی شدید می‌تواند تا حدود ۵۰درصد افزایش یابد. در سطح بخش‌ها نیز مطابق انتظار بخش کشاورزی بالاترین کاهش تولید را نشان می‌دهد، به‌گونه‌ای که در خشک‌سالی شدید تا حدود ۴۰درصد کاهش تولید مورد انتظار است. در این میان اما به نظر می‌رسد بحث حایز اهمیت این باشد که چرا به‌رغم وقوع خشک‌سالی شدید و چندساله، کاهش تولید ناخالص داخلی بر مبنای محاسبات، محقق نشده است.

 درمجموع به نظر می‌رسد تداوم استفاده از منابع آب زیرزمینی مانع از تحقق کاهش شدید تولید ناخالص شده است. به‌عنوان‌مثال، در دشت قزوین اضافه برداشت سالانه بیش از ۲۰۰میلیون مترمکعب بوده است. رقم متناظر در دشت رفسنجان بیش از ۲۵۰ میلیون مترمکعب برای سال ۸۲ ذکرشده است. این رقم برای کل کشور در سال ۸۶ برابر با ۸/ ۴ میلیارد مترمکعب ذکرشده است. بنابراین توصیه می‌شود زمینه کاهش مصرف آب با تدابیری مانند استفاده از کنتورهای هوشمند فراهم شود تا پیامدهای خشک‌سالی به نقطه غیرقابل‌برگشت نرسد. تاثیرپذیری استان‌ها از خشک‌سالی در تولید تا حدود زیادی به ترکیب تولید بخش‌ها بستگی دارد و مشاهده‌شده که استان‌های با سهم نسبی بالای بخش صنعت مانند تهران، خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد از خشک‌سالی آسیب کمتری می‌بینند. درحالی‌که این میزان برای استان فارس و کرمان که بخش کشاورزی در آن‌ها سهم بالایی دارد، بسیار چشمگیرتر است.