معرفی کتاب copy

این کتاب به بیانی ساده و روان با تصاویری مرتبط جنایات پشت پرده‌ای که تاکنون رسانه‌ای نشده و کمتر کسی این رویدادها را شنیده ‌است را به‌تفصیل شرح داده. با توجه به این موضوع که همه‌ ما باید انسانی متعهد نسبت به جریانات و اخبار و تراژدی‌هایی که بر سر این ملت قهرمان و مقاوم از دیرباز آمده است باشیم قطعا دانستن این حقایق و نشر آن وظیفه‌ای است بر گردن جامعه بشری.

شهر کرکوک 6 درصد از نفت جهان را داراست و کُردهای عراق را می‌توان گفت به اندازه‌ نفت کرکوک خونشان ریخته شده است؛ در قرارداد سال 1916 کُردها را میان چهار کشور تقسیم کردند. یعنی ایران، عراق، سوریه و ترکیه. بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی یک فرد انگلیسی به نام «سایکس» و یک فرانسوی به نام «پیکو» در عرض چند ساعت این قرارداد را طراحی کردند که به قرارداد «سایکس پیکو» مشهور شد. اما بعد از گذشت یک قرن از این قرارداد هنوز کُردها آن‌ را مُرده قلمداد می‌کنند.

امروزه کردهای عراق با جمعیتی بالغ‌بر هشت میلیون نفر دارای اقلیم خودمختار هستند. جنایات هولناکی که صدام با ترفند و زیرکی خاصی از یکی از سوره‌های قرآن که به مفهوم بخشش است اقتباس نموده بود باعث شد تا بدان وسیله صدام بیش از 182 هزار انسان کُرد را به بهانه‌ نافرمانی؛ از زن و مرد گرفته تا کودک و پیر و جوان در چندین مرحله از سال‌های 1988، از جنوب استان سلیمانیه که موسوم به منطقه‌ی گرمیان است تا استان دهوک شمالی‌ترین شهر عراق، با تخریب 5 هزار روستا، مساجد و تمام ابنیه و قلع‌وقمع باغ و بوستان‌ها در یکی از جنایت‌کارانه‌ترین و بی‌رحمانه‌ترین اقدام‌هایش با بازداشت دسته‌جمعی و با کامیون‌های اورال و زیل‌های نیروهای مخصوص مشهور به قوه‌ خاصه به بیابان‌های جنوب عراق گسیل برده و همه‌ی آن‌ها را زنده‌به‌گور کرد، و این در حالی است که دنیا ساکت و کر و کور شده بود و صدامیان حتی ککشان هم نگزید و به دنبال این‌همه جنایت دوباره صدام دست به جنایت دیگری زده و در شهر حلبچه که در استان سلیمانیه واقع گردیده و از طرف ایران در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، تصرف شده بود و نیروهای معارضین عراقی هم به ایران در تصرف شهر یاری رساندند، اقدام به بمباران این شهر با بمب‌های شیمیایی و گاز خردل و ساخارین با طعم موز و سیب کرده و آن شهر را به‌کلی ویران و آه و ناله‌ی‌ هزاران کودک را به آسمان‌ برد.

برای بی‌کسی این ملت ستم‌ دیده و در قفس که در کمتر از چند دقیقه 5000 انسان بی‌دفاع و مظلوم روحشان به آسمان‌ها پرواز کرد تا دیکتاتورها خواب راحتی بنمایند، جای بسی گمان و تعجب بود که حتی هیچ کشور عرب و مسلمانی این جنایت و نسل‌کشی را محکوم نکرد. حتی عربستان سعودی که داعیه‌ی رهبری مسلمانان و به‌ویژه اهل تسنن را همیشه در سر می‌پروراند با سکوت نفرت برانگیزش از ترس صدام چیزی در آن باره اظهار نداشت.

این جنایات ضد بشری را می‌توان بعد از جنایت هولناک هیروشیما و ناکازاکی فجیع‌ترین نوع جنایت ضد انسانی به ‌شمار آورد که بعدها از سوی مردم کردستان و آزادی‌خواهان جهان به هیروشیمای کردستان و حلبچه‌ شهید مشهور گردید. کشورهای صنعتی ازجمله آلمان و هلند و انگلیس که این سلاح‌ها و بمب‌ها را در اختیار صدام قرار داده بودند، در هیچ دادگاهی مورد بازخواست و محکومیت قرار نگرفتند و حتی از پذیرش و مداوای مجروحان بمباران حلبچه که بیش از سی هزار نفر برآورد شد سر باز ‌زدند، این جنایت تنها از سوی ایران و چند کشور اروپایی محکوم و هیچ کشور مسلمان عربی آن را محکوم نکرده است.

در بخشی از کتاب خاطرات پزشک صدام می‌خوانیم:

حسین کامل و برادرانش در منزل او که در جوار کاخ صدام بود مستقر شدند. زمان زیادی از آمدنشان نگذشته بود که زنانشان با گریه و فغان خبر دادند که علی حسن مجید آنان را تهدید به مرگ کرده. هر سه برادر (حسین، صدام و کامل) بلافاصله آنجا را ترک کرده و به منزل یکی از خواهرانشان در منطقه (السیدیه) در اطراف بغداد رفتند. این اطلاعات را یکی از پرستاران بیمارستان ابن‌سینا که برای تزریق پنی‌سیلین به حسین کامل که لوزه داشت و مسلحانه آنان را همراهی می‌کرد، به من داد. همه‌ این افراد پی برده بودند که چه اتفاقی در شرف وقوع است. کاروان اعاده حیثیت خانوادگی تکریتی به‌طرف جنوب راه افتاده بود. ساعت پنج بامداد (کاروان انتقام) که یک تیپ بزرگ نظامی بود، به مقصد رسید.

در شروع دیگری، حسین و صدام کامل و حاکم و پدرشان، ضربه‌های خوبی به کاروان انتقام زدند. سائر سلیمان مجید، نخستین کسی بود که زخمی شد. در عراق، سائر مشهور به (دزد مصالح ساخت‌وساز) بود. زیرا پس از جنگ، جراید او را به سرقت مصالح ساختمان، که مربوط به وزارت صنایع بوده متهم کردند و صدام می‌خواست با مجازات او، درسی به همگان بدهد. چندین سال زندانی بود تا در (نبرد آبرو) جانش را از دست داد. بعد از سائر، احمد عبدالغفور که یکی از محافظین ویژه‌ی صدام بود، کشته شد. او از فامیل‌های دور چهارنفری بود که در میان خانواده به دفاع جانانه از خود مشهور بودند.

هنگامی‌که انتقال زخمی‌های خانواده به بیمارستان شروع شد، می‌دانستیم که کار توان‌فرسایی در انتظارمان خواهد بود. زخمی‌ها تمام این ماجراها را بازگو می‌کردند. بعد از گذشت 3 ساعت، علی شیمیایی، فرمان شلیک موشک به خانه را صادر می‌کند و بدین ترتیب برادر و 4 برادرزاده‌اش به هلاکت رسیدند.