قانون بقای استارتآپهای ایرانی
معمولا آخرین چیزی که یک کارآفرین به آن فکر میکند؛ پایان کار و خروج سرمایهگذار از کسبوکار خود است. با این وجود اولین سوالی که سرمایهگذاران قبل از ورود به این کسبوکارها میپرسند؛ نحوه خارج کردن سرمایه و سودشان بعد از رشد استارتاپ است. به این رویداد خروج از استارتاپ گفته میشود.
استراتژی خروج یک برنامه و طرح کلی است که توسط سرمایهگذار، معاملهگر یا صاحبان مشاغل نوپا برای تصفیه مالی و تقسیم داراییهای قابل لمس تجاری ارائه میشود. معمولا این طرح به محض تحقق اهداف یا فراتر رفتن از معیارهای از پیش تعیینشده اجرا میشود. این استراتژیها هم میتوانند توسط سرمایهگذاران منفعل و هم برای تعطیل کردن یک کسبوکار کمسود بهکار برده شوند. در این شرایط هدف از اعمال استراتژی خروج، محدود کردن میزان زیان است. به غیر از این مورد راهبرد خروج از استارتاپ در بیشتر مواقع زمانی اجرا میشود که سرمایهگذار به هدف سودآوری خود رسیده باشد. دلیل دیگرممکن است تغییر قابل توجه در شرایط بازار به دلیل یک اتفاق پیشبینی نشده باشد. همچنین مسائل حقوقی و بازنشستگی سرمایهگذاران و تمایل آنها به دریافت سرمایه خود به شکل پول نقد از دلایل دیگر هستند. بنابراین یک راهبرد استاندارد باید تمام شرایط احتمالی مثبت و منفی را صرفنظر از نوع سرمایهگذاری، نوع کسبوکار یا نوع فعالیت تجاری لحاظ کند. این برنامه باید بخشی جداییناپذیر در تعیین ریسک مرتبط با سرمایهگذاری باشد.
بازده مناسب سرمایهگذاری، نیاز به استراتژی خروج دارد. نباید به آورده سرمایهگذاران به شکل وام نگاه کرد. معمولا بازده سرمایهگذاری در استارتاپهای بدون طرح خروج بسیار کمتر است. چنین کسبوکارهایی معمولا به صورت خانوادگی یا خصوصی اداره میشوند و مالک آنها قصد خصوصی نگه داشتن کسبوکار را دارد. در نتیجه چنین رفتاری، معمولا این کسبوکارها انگیزه کافی برای بازدهی چند برابری نداشته و در نتیجه جذابیتی برای سرمایهگذاران ندارند. اما در ایران زنجیره ایجاد و تکامل اکوسیستم استارتآپ معمولا ابتر است. سرمایهگذاران خطرپذیر یا جسورانه، معمولا با انتخاب تیمها و ایدههای مناسب در مراحل مختلف رشد یک کسبوکار برخط روی آن سرمایهگذاری میکنند و با کمک به رشد و توسعه آن و تزریق منابع مالی و فکری سبب میشوند که استارتآپها سریعتر به مرحله تسخیر بازاردر ابعاد ملی یا جهانی برسند. سپس با عرضه سهام استارتآپ در بورس یا خرید آن توسط شرکتهای بسیار بزرگ، سرمایهگذاران اولیه از ساختار سهام خارج میشوند و بازده مالی مورد انتظار خود را کسب میکنند؛ فرآیندی که بهطور معمول به ۵ الی ۱۰سال زمان نیاز دارد. در ایران اما، این زنجیره به درستی شکل نگرفته چرا که تورم بالا و طولانی و همچنین رشد اقتصادی پایین باعث شده تا اندک سرمایه سیال موجود در کشور، به توسعه صنایع سنتیتر که امکان نقدشوندگی و سودآوری بالاتری دارند تبدیل و جریان ورود سرمایه به اکوسیستم استارتآپی مختل شود. در واقع یکی از مهمترین آسیبهای تورم بالا و طولانی اثر منفی خود را در این زمینه نشان داده است: سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی سود در آینده نزدیک را به زمان طولانی ترجیح داده و بدین ترتیب هرگونه فعالیت اقتصادی که نیازمند طی شدن روند توسعه و سوددهی باشد، دچار سکته میشود.
بر مبنای گزارشهای فصلی معتبر موسسه KPMG، در سال گذشته میلادی مجموع سرمایهگذاری روی استارتآپها در سطح جهانی حدود ۳۵۰میلیارد دلار بوده است. سهم عربستان سعودی از این مبلغ ۱.۴میلیارد دلار، امارات متحده عربی ۷۰۰میلیون دلار و ترکیه نیز با داشتن ۶استارتآپ یونیکورن طی این مدت بیش از ۳میلیارد دلار بوده است. به دلیل نبود آمار رسمی برآوردها حاکی از این است که طی همین مدت مجموع جذب سرمایه توسط استارتآپهای ایرانی تنها بین ۱۰۰ الی ۲۰۰میلیون دلار بوده است.
یکی از شروط اساسی برای موفقیت یک استارتآپ دریافت مقدار مناسب پول بر مبنای ارزشگذاری مناسب و منصفانه در زمانهای مناسب، از سرمایهگذاران مرتبط است. درصورتیکه هر یک از اضلاع این مربع واجد صفت مناسب نباشد، احتمال موفقیت آن به نحو محسوسی کاهش مییابد.