شناگران خلاف جهت
در دولت رئیسی چه صنایعی رونق پیدا کردند؟
با در نظر گرفتن رشد شدید نقدینگی و عدم توازن آن با رشد اقتصادی دولت میتوان اینگونه بیان کرد که دولت با تلاش برای کنترل بخشهایی از اجزای نقدینگی که با درک عمومی جامعه، سازگاری بیشتری دارد موفق بوده است، اما شاهد اقدام خاصی برای بهبود وضعیت سایر اجزای نقدینگی نبودهایم. تا جایی که با لحاظ تمامی اجزای نقدینگی، مشاهده میشود که رویکرد دولت برای جبران کسری بودجه، همان روش سنتی چاپ پول بوده است. به عنوان مثال مشاهده میشود که نسبت پول به شبهپول، بهعنوان یکی از اصلیترین عوامل موثر بر انتظارات تورمی، از حوالی 20 درصد در سال 1400 به بالای 30 درصد در ابتدای سال 1403 رسیده است. بنابراین میتوان اینگونه استنباط کرد که دولت، تلاش خود را برای بهبود وضعیت معیشت مردم به بخشهای در دسترستر عموم منعطف کرده است و برای جبران این سیاست، به ناچار باعث ایجاد فشار بر سایر کلهای پولی شده است.
یکی از کلهای پولی که در این ایجاد موازنه، مقفول مانده است، بدهی بخش دولتی به بانک مرکزی بوده است. در این بخش نیز مشاهده میشود که بهرغم افزایش درآمدهای ارزی دولت، ناشی از افزایش قیمت و میزان فروش نفت، شاهد تزریق این درآمدها به بخشهای مولد اقتصادی کشور نبودهایم. بنابراین از طرفی، شاهد کاهش تورم اعلامی از سوی مرجعهای رسمی انتشار آمار در کشور هستیم و از طرف دیگر شاهد فشارهای اقتصادی مختلف بر بخشهای تولید هستیم. عواملی چون قیمتگذاری دستوری، سیاستهای سرکوب نرخ ارز، فاصله نرخ دلار بازار آزاد و دلار نیمایی، به رسمیت شناخته نشدن نرخ دلار در بازار آزاد از سوی مقامهای دولتی و عدم دسترسی صنایع به دلار نیمایی باعث شده است تا در بسیاری از صنایع شاهد این دوگانه محاسباتی باشیم که هزینهها بر اساس نرخ دلار بازار آزاد و درآمدها بر اساس نرخ دلار نیمایی باشد. به عبارت سادهتر، سیاستهای سرکوب نرخ ارز، باعث ایجاد شرایطی شبیه به رکود و عدم تمایل بخش تولید به سرمایهگذاری و توسعه شده است. این عدم تمایل، ناشی از عدم همخوانی هزینهها و درآمدهای تولیدکنندگان نیز باعث ایجاد فشار بر مردم بهعنوان مصرفکنندگان نهایی تولید شده است.
سیمان
در این میان، برخی صنایع شرایط متفاوتی را تجربه کردهاند. در بخشهای معدن، سیمان، صنایع فلزی اعم از محصولات فلزی و فلزات پایه، از جمله صنایعی هستند که بهعنوان استثنا، شاهد رشدهای قابلقبولی بودهایم. بهرغم آسیبپذیری صنایع ذکرشده، از قطعی برق و گاز، در فصول مختلف تولید، همچنان میتوان اذعان داشت که عملکرد این بخشها، در مقایسه با سایر بخشهای تولیدی کشور مطلوبتر بوده است. با تمرکز بر دلایل رشد صنعت سیمان در کشور مشخص میشود که عوامل متعددی در این توفیق دخیل بودهاند که مهمترین این دلایل عبارتاند از:
1-دستیابی کشور به دانش فنی طراحی و ساخت واحدهای تولیدی سیمانی
2- غنی بودن ایران از نظر معادن سنگ آهک، رس، سیلیس و سایر محصولات خام مورد استفاده در تولید سیمان
3- افزایش عرضه سیمان در بورس کالا و بهرهمندی از سازوکار کشف قیمت محصول بر اساس عرضه و تقاضا
4- واگذاری کارخانههای سیمانی به بخش خصوصی و کاهش نظارت و مدیریت دولتی در این واحدها
5- افزایش سرمایهگذاری
6- توسعه پروژههای عمرانی بزرگ مانند پروژههای مسکن مهر، سدسازیها و... در داخل کشور
7- افزایش توان صادراتی کشور در صادرات سیمان به سایر کشورهای منطقه که دارای معادن غنی نیستند.
8- تسهیل فرآیند صدور مجوزهای قانونی و بهرهبرداری برای کارخانههای سیمان.
ایران در حال حاضر، با ظرفیت اسمی تولید حدود صد میلیون تن سیمان در سال، به عنوان یکی از کشورهای مطرح در این صنعت شناخته شده است. هرچند کاهش نظارتهای دولتی در این بخش و آزادسازی قیمتها در این صنعت، باعث شده است تا قیمت سیمان در کشور برای مصرفکنندگان داخلی افزایش داشته باشد. باز هم به نظر میرسد واحدهای تولیدی سیمان، از این موضوع رضایت داشته و توانستهاند به سودآوری مطلوبی دست پیدا کنند. از طرف دیگر، به دلیل محدودیتهای عموم جامعه به بهرهمندی از فرصتهای موجود در بورس کالا، شاهد افزایش فعالیتهای غیراقتصادی واسطههای تجاری در دو حوزه فروش داخلی و خارجی سیمان هستیم و این امر باعث سود حاصل از شکاف قیمتی میان قیمت سیمان درب کارخانه و قیمت محصول نهایی در بازار داخلی یا صادرات میشود. بررسی موشکافانه در بخش صنعت سیمان حاکی از آن است که کاهش نظارتهای دولتی مشخصاً در بخش قیمتگذاری دستوری، باعث افزایش تمایل بخش خصوصی به سرمایهگذاری در صنعت سیمان شده است، ولی از طرف دیگر، رشد نفوذ واسطههای تجاری باعث شده است تا مصرفکنندگان واقعی در داخل کشور، دسترسی لازم به خرید سیمان مصرفی خود با قیمت منصفانه از درب کارخانه نداشته باشند. بنابراین در صنعت سیمان، بهعنوان یک استثنا شاهد رشد سرمایهگذاری، رشد ظرفیت تولید، رشد سودآوری و بهطور کلی رونق و توسعه در این صنعت بودهایم. اما این شرایط مطلوب، بهصورت عادلانه در بین تولیدکننده، واسطه و مصرفکننده داخلی سیمان توزیع نشده است. به نظر میرسد برای توزیع عادلانه درآمدهای این بخش نیز مانند سایر بخشهای مولد اقتصادی، نیازمند برنامهریزی و مدیریت منسجمتری از سمت بانک مرکزی و دولت بهعنوان عالیترین مقامهای اجرایی و ناظر بر عملکرد بخشهای مولد اقتصادی باشیم.
فولاد
فرآیند احیای مستقیم یکی از روشهای اساسی تولید آهن اسفنجی است که نقش مهمی در صنعت فولاد ایفا میکند. این فرآیند شامل تبدیل سنگآهن به آهن اسفنجی با استفاده از گازهای احیاکننده یا زغالسنگ به عنوان منابع کربنی است. آهن اسفنجی به دلیل دارا بودن درصد بالایی از آهن و خلوص مناسب، به عنوان یک ماده اولیه باارزش در تولید فولاد استفاده میشود.
در ابتدا، سنگآهن به صورت گندله تولید میشود. گندلهها از مواد اولیهای مانند کنسانتره سنگآهن و مواد افزودنی همچون آهک و بنتونیت تشکیل میشوند. این مواد پس از مخلوط شدن و عبور از فرآیندهای مختلف، به گندلههایی با اندازه و شکل مشخص تبدیل میشوند که به راحتی قابل حمل و استفاده در کورههای احیا هستند.
در فرآیند احیای مستقیم، گندلههای سنگآهن در کورههای خاصی به نام رآکتورهای احیا قرار میگیرند. این رآکتورها به دو نوع اصلی تقسیم میشوند: کورههای عمودی (شافت) و کورههای افقی (دوار). در هر دو نوع کوره، گازهای احیاکننده مانند گاز طبیعی، هیدروژن یا ترکیبی از این دو به گندلهها تزریق میشوند. این گازها با اکسیژن موجود در سنگآهن واکنش داده و اکسیدهای آهن را به آهن فلزی تبدیل میکنند.
کورههای شافت به دلیل حرکت گندلهها از بالا به پایین و جریان گازهای احیاکننده از پایین به بالا، قادر به تولید آهن اسفنجی با درصد خلوص بالا و کیفیت مطلوب هستند. از سوی دیگر، در کورههای دوار، گندلهها به صورت افقی حرکت میکنند و در این مسیر با گازهای احیاکننده برخورد میکنند. این کورهها به دلیل حرکت چرخشی، توانایی تولید آهن اسفنجی با ویژگیهای خاص و کاربردهای ویژه را دارند.
میزان مصرف مواد اولیه در فرآیند احیای مستقیم بهطور میانگین به شرح زیر است:
گندله سنگآهن: برای تولید هر تن آهن اسفنجی، حدود 5/ 1 تا 6/ 1 تن گندله سنگآهن مورد نیاز است.
گاز طبیعی: بسته به نوع فرآیند و کیفیت گاز، برای تولید هر تن آهن اسفنجی حدود 300 تا 350 مترمکعب گاز طبیعی مصرف میشود.
برق: مصرف برق در فرآیند احیای مستقیم معمولاً بین 100 تا 150 کیلوواتساعت برای هر تن آهن اسفنجی متغیر است. در حال حاضر یکی از مهمترین چالشهای واحدهای احیای مستقیم و تولیدکنندگان آهن اسفنجی موضوع مهم کسری گاز در کشور و همچنین افزایش نرخ آن به عنوان یکی از عوامل اصلی هزینه در فهرست مواد تولید آهن اسفنجی است. گاز طبیعی به عنوان منبع اصلی گازهای احیاکننده در این فرآیند استفاده میشود. این گازها با سنگآهن واکنش داده و اکسیژن موجود در آن را از بین میبرند. مصرف گاز طبیعی در فرآیند احیای مستقیم به دلیل کارایی بالا و هزینههای کمتر نسبت به زغالسنگ، بسیار رایج است.
برق مصرفی در فرآیند احیای مستقیم نیز برای تامین نیازهای انرژی الکتریکی کورهها و تجهیزات جانبی استفاده میشود. این مصرف برق بسته به نوع تجهیزات و تکنولوژیهای بهکاررفته در فرآیند متفاوت است.
ظرفیت اسمی تولید فولاد ایران در حال حاضر حدود ۴۷میلیونتن در سال است که از منظر تئوریک نیازمند ۵۴میلیونتن آهن اسفنجی است که همین مقدار آهن اسفنجی نیز نیازمند حدود ۸۰میلیونتن گندله است. همچنین با بررسی طرحهای توسعه موجود در حوزه فولاد مشاهده میشود که تا سال ۱۴۰۵ ظرفیت فولادسازی کشور به ۵۵میلیونتن در سال خواهد رسید و ظرفیت آهن اسفنجی نیز فقط طی سال جاری با افزایش 35/ 12میلیونتنی مواجه خواهد شد و برای سال ۱۴۰۴ با افزایش 7/ 12میلیونتنی و در سال ۱۴۰۵ نیز با افزایش 6/ 1میلیونتنی رشد ظرفیت را تجربه خواهد کرد. البته لازم به ذکر است که با وجود اینکه از لحاظ اسمی کسری ظرفیت آهن اسفنجی در سال ۱۴۰۳ نیز ادامه دارد اما با توجه به اینکه تولید فولاد خام کشور در سال ۱۴۰۲ تنها ۳۰میلیونتن بوده و ضریب بهرهبرداری از ظرفیت با توجه به محدودیتها و مشکلات موجود در تولید از جمله کسری شدید سرمایه در گردش و نقدینگی در سطح صنایع در کنار مواردی نظیر قطعی متعدد برق و گاز واحدها، عدد پایینی است، شاهد مازاد محصول اسفنجی در زنجیره فولاد از سال جاری بوده و نسبت قیمت آهن اسفنجی به شمش در حال کاهش است. نکته مهم در این زمینه، موضوع عدم پوشش افزایش ظرفیت آهن اسفنجی و تقاضای ناشی از آن برای گندله در حلقه بالاتر زنجیره است که به کسری محصول گندله در زنجیره فولاد منجر شده و پیشبینی میشود این موضوع باعث رشد نسبت گندله به شمش شود که میتواند از محل بهای تمامشده فشار هزینه روی محصول آهن اسفنجی داشته باشد و از افت بیش از حد قیمت اسفنجی جلوگیری کند. اما بهطور کلی انتظار داریم آهن اسفنجی بازده منفی و گندله بازده مثبت قیمتی را ثبت کنند که محدودیتهای برق باعث کاهش ظرفیت عملی تولید فولادسازها و افت تقاضای تابستانی آهن اسفنجی شده است.
در حال حاضر چند مورد از مهمترین مشکلات فولاد مواردی نظیر الزام به رفع تعهد ارزی کامل در بازار مبادله ارز به نرخ نیمایی و به صفر میل کردن صادرات با توجه به نبود توجیه اقتصادی، قطعی برق و افت ظرفیت تولید و انحراف از بودجه عملیاتی، افزایش قابل توجه نرخ برق و گاز واحدهای فولادسازی، کسری سرمایه در گردش شدید و طولانی شدن دوره تبدیل وجه نقد و مشکل تقاضای محصول به جز در محصولاتی مثل شمش است. در مورد کسری سرمایه در گردش و مشکلات رکود بازار با توجه به تغییر موضع سیاستگذار پولی و آغاز اجرای سیاست پولی انبساطی انتظار داریم طی ماههای آینده شرایط بهتری را در تمام صنایع داشته باشیم، بهطوری که با بررسی روند اجرای سیاست پولی از ابتدای سال ۱۴۰۳ که از روند تغییرات شاخص داخلی محاسبهشده از سوی بنده که انبساطی/ انقباضی بودن فضای عملیات بازار باز و بازار بینبانکی را سنجش میکند (شاخص عملکرد) نیز مشخص است، مشاهده میشود که این شاخص از ابتدای سال جاری در مرز انقباض ملایم (عدد زیر ۱) و انبساطی (عدد بالای ۱) در حال نوسان بوده است و از سه هفته گذشته بهطور قاطعانه در بخش انبساطی قرار گرفته است که در ادامه مشکلات قابل توجه دولت در فروش اوراق قرضه و همچنین رکود سنگین و قحطی نقدینگی در سطح اقتصاد و کسبوکارها و مشکلات شدید بازار سرمایه اتفاق افتاد.
در این میان همزمان با آغاز چرخش سیاستگذار پولی در راهبری نرخ بهره کوتاهمدت (شبانه) و نرخ بهره، شاهد سقوط آزاد نرخ بهره بلندمدت در بازار بدهی هستیم بهطوری که در حال حاضر میانگین نرخ بازده تا سررسید اسناد خزانه اسلامی که بیانگر سطح نرخ بازده بدون ریسک در ایران است به زیر ۳۰ درصد رسیده که معادل با ۲۶ درصد بانکی با پرداخت ماهانه است.
به نظر میرسد با توجه به چرخش سیاستگذار پولی در صورت تداوم راهبری نرخ بهره بلندمدت به سطوح پایینتر و تزریق منابع موقت (ریپو) در سررسیدهای میانمدت (۸۵روزه) که برای اولینبار رخ داد، ضمن بهبود انتظارات فعالان بازار که میتواند اثر فوری داشته باشد شاهد تحولات و تحرکات مثبت در سطح بازارها به ویژه بورس تهران پس از گذشت یکی، دو ماه و در دوره پساانتخابات باشیم که میتواند اثر مثبتی بر روی صنعت فولاد نیز داشته باشد.