فیل در تاریکی
چه افرادی با چه وعدههایی وارد روند تعیین رئیسجمهور چهاردهم شدند؟
در آن ایام بسیاری از چهرههای سیاسی، مطبوعاتی و اجتماعی کشور از صف طولانی مشتاقان خدمت در پاستور انتقاد کردند، هرچند این میزان استقبال برای نامزدی ریاستجمهوری تا حدودی مراحل نخست روند انتخاب نفر دوم کشور را با چالش مواجه کرده بود، اما باید تاکید کرد این چالش، معضل تعیینکنندهای در این روند بهشمار نمیرفت، در این زمینه کافی است به تجارب دموکراسیهای کارآمد جهان توجه کرد تا این مشکل مرتفع شود. در بسیاری از جمهوریهای دموکراتیک و کارآمد هر شهروندی اجازه حضور در انتخابات ریاستجمهوری را دارد. قاعدتاً افراد ماجراجو و شهرتطلب نیز به وفور در میان شهروندان این سیستمها وجود دارند، با این حال جامعه مدنی قدرتمند و موثر در این ساحت به خوبی نقش فیلتر را ایفا کرده و موجب حذف یا بیتاثیری اکثریت قریببهاتفاق این افراد در روند انتخابات میشود.
در کنار این چالش مهم، یک بحران و چالش بسیار بزرگتر دستکم در مرحله نخست این رقابت بر روند تعیین رئیس دولت چهاردهم سایه افکنده بود. چالشی که سعید حجاریان از چهرههای جریان تحولخواه در شبکه اجتماعی X بر روی آن تاکید کرده و در اینباره نوشته بود: «یک دست کتوشلوار آراسته، چند قدم آهسته، چرخاندن شناسنامه و چند فلاش دوربین... تمام! نه از برنامه منسجم میگویند، نه از اعضای موثر کابینه احتمالیشان. نام اینها هرچه باشد، سیاستورزی و انتخابات نیست!»
این نگرانی و هشدار میتواند زبان حال بسیاری از نخبگان و دلسوزان این مرز پرگهر باشد؛ هشداری که کموبیش در بسیاری از ادوار پیشین انتخابات نیز مطرح بوده و فارغ از پروپاگاندای نامزدها درباره در اختیار داشتن نسخه علاج همه دردهای این کهندیار، عملاً توجه چندانی به آن نشده است.
به صورت کلی و با توجه به تجربیات ادوار پیشین انتخابات آنچه از سوی اکثر افراد شرکتکننده در مرحله ثبتنام به عنوان برنامه -در صورت اینکه بتوان به آن برنامه اطلاق کرد- و اهداف ارائه شده است را میتوان در سه بخش کلی تقسیم کرد. نخستین بخش از اهداف و برنامههای ارائهشده، چنان غیرمنطقی و دور از واقعیت به نظر میرسند که ناخودآگاه مخاطب را به یاد داستان آلیس در شگفتزار میاندازد. ماجرای دختری که با افتادن در گودال یک خرگوش وارد دنیایی عجیب میشود؛ دنیایی که با نوشیدن محتویات یک بطری به شدت کوچک میشد و با خوردن یک قطعه کیک به اندازه یک غول درمیآمد! دومین بخش از این طبقهبندی، یادآور حکایت «فیل در تاریکی» مثنوی مولاناست. حکایتی از جمعی فیلندیده! که در تاریکی و بدون شمع با لمس بخشی از این جانور تلاش میکردند، این جانور را توصیف کنند. بخش سوم هم که در روز با چراغ باید به جستوجوی آن پرداخت به برنامهها، وعدهها و شعارهای چهرههایی اختصاص دارد که گام نخست آنها برای ورود به انتخابات نتیجه طی طریقی طولانی و همهجانبه در این مسیر است.
در بخش ثبتنام چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری نیز کموبیش این تقسیمبندی صادق بود. به این ترتیب و با مرور سخنرانی ثبتنامکنندگان در وزارت کشور و تحرکات رسانهای اردوگاههای تبلیغاتی آنها به نظر میرسید به غیر از چند چهره مشهور از جمله علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف، اسحاق جهانگیری، عباس آخوندی و سعید جلیلی که از انتخابات پیشین ریاستجمهوری طرح و برنامهای منسجم تهیه و تدوین کرده و احتمالاً در روزهای منتهی به ثبتنام تلاش کرده بودند متناسب با تحولات سه سال اخیر آن را بهروزرسانی کنند، سایر برنامهها و وعدههای نامزدها به سادگی در دو گروه اصلی که در این نوشتار به آن اشاره شد، قابل تقسیمبندی بودند. هرچند درباره این چهرهها نیز نمیتوان حکم کرد که در بخشهایی از برنامهها و اهداف خود به یک یا هر دو گروه مورد اشاره، نزدیکیهایی نداشتند. بهطور مثال عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی دولت حسن روحانی در سخنرانی خود در وزارت کشور به صورت ویژه شیفتگی خود را به نظریه «ایده ایران» و ادبیات ایرانشهری، نشان داد. او همچنین اهداف و شعارهای بسیار مهمی را برای دولت خود ترسیم کرد؛ از استقرار صلح و رفع تحریمهای ظالمانه گرفته تا تبدیل توسعه به عنوان تنها هدف کشور! و از صلح پایدار در منطقه تا ارائه تعریف عدالت، آزادی و رقابت منصفانه در گفتمان دولت جدید. و اینکه ایده ایران، نسخه رفع بخش اعظم مشکلات این کشور است! شاید این وعدهها در ساحت ایده، برخی از شهروندان را به هیجان بیاورد، اما بعید به نظر میرسد که در ساحت واقعیت با توجه به تنگناهای موجود و مقدورات یک رئیسجمهور با تفسیر کنونی از قانون اساسی ایران، امکان اجرا داشته باشد.
شعارها و وعدههای اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور در دولت حسن روحانی نیز کموبیش دچار همان کاستیهایی بود که در وعدههای عباس آخوندی نیز به چشم میخورد. جهانگیری در وزارت کشور فهرستی بلندبالا از اقدامات لازم برای بهبود وضعیت کشور مطرح کرد. اقداماتی از جمله لزوم در اولویت قرار گرفتن معیشت مردم، توسعه همهجانبه، برطرف کردن ناترازیها، گسترش اشتغال، ایجاد توازن منطقهای، تامین سلامت، آموزش و امنیت مردم و حفظ محیط زیست، توجه به فناوریهای نوظهور، مبارزه با فساد از مسیر گسترش شفافیت و...؛ او نیز به ایده و اندیشه ایران توجه ویژهای نشان داد. با این حال عملاً حرفی درباره چگونگی دستیابی به این مسائل مهم بیان نکرد.
علی لاریجانی، رئیس پیشین مجلس هم هرچند شعارها و اهداف زمینیتری برای خود در نظر گرفته بود، اما او نیز به نظر میرسید نتوانسته بود در بحث ایده و واقعیت اختیارات رئیسجمهور ایران ارتباطی منطقی برقرار کند. او که شعار اصلی خود را «ملت قوی، دولت زمینهساز» در نظر گرفته بود و تاکید داشت؛ «باید ارتفاع بگیریم!» سه برنامه اصلی خود را در بهرهگیری از توان همه نخبگان کشور، حل مساله تحریمها و مقابله با فساد برای شکوفایی تولید و کاهش بیکاری عنوان کرده بود.
شعارها و برنامههای برخی از ثبتنامکنندگان دیگر مانند محمود احمدینژاد، علی صوفی، داوود منظور، وحید حقانیان و... در هنگام ثبتنام یادآور ماجرای آلیس در شگفتزار بود، نطق ثبتنام تعدادی دیگر از نامزدها از جمله عبدالناصر همتی، محمد خوشچهره، مسعود زریبافان و زهره الهیان نیز تنه به حکایت فیل در تاریکی میزد.
هرچند هنوز در روزهای نخست ورود به مرحله اصلی چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری هستیم، و نامزدها به صورت کامل برنامههای خود را عرضه و در معرض سنجش نخبگان و افکار عمومی قرار ندادهاند، به صورتی موجز برخی از شعارها و برنامههای نامزدهای انتخابات را مورد مداقه قرار میدهیم.
پزشکیان؛ بازگویی کلیات در گفتمان و برنامه
حضور مسعود پزشکیان در فهرست تایید صلاحیتشدگان انتخابات را میتوان نخستین شگفتی این انتخابات ارزیابی کرد. یکی از سه گزینه اعلامی جبهه اصلاحات برای حضور در انتخابات این دوره ریاستجمهوری. با توجه به لجستیک جریان اصلاحات که عملاً اردوگاهی بزرگ از شیفتگان اقتصاد بازار آزاد تا علاقهمندان به دولتهای رفاه را در خود جای داده است؛ پیشبینی میشد که پزشکیان در همان روزهای نخستین با انبانی پر از برنامهها و اهداف وارد گود رقابتها شود، با این حال در عمل هنوز به جز برخی کلیات، چه در هنگام ثبتنام، چه در برنامههای تبلیغاتی هفته پیش او، مورد قابل تاملی مشاهده نشد. او در بخشی از برنامههای تبلیغاتی خود به صورت کلی به مساله عدالت پرداخت و تاکید کرد: «عدالت مساله بسیار شفافی است. زمانی که وزیر بهداشت و درمان بودم بحثمان این بود که دولت، مجلس و قوه قضائیه برای خودشان سفرهای پهن کردهاند ولی به مردم میگویند «ندارم»، اگر ندارند، خودشان هم سر همان سفره نداشته بنشینند... حاکم باید مشکلات افراد را حل کند. کاری ندارم که حاکمیت پول دارد یا نه؛ اما اگر ندارد، نه برای خودش داشته باشد و نه برای مردم. اگر هم پول دارد باید برای همه داشته باشد. باید بر اساس عدالت اقدام کرد... در عرصه بازار و اقتصاد هم این مساله صادق است. اینکه یکی رانت اطلاعاتی دارد و دیگری فاقد چنین رانتی است، به معنای بیعدالتی است. اطلاعات باید شفاف و آزاد باشد تا همه بتوانند از آن استفاده کنند.» به نظر نمیرسد تداوم این قبیل اظهارات حتی به فرض حمایت چهرههای شاخصی چون سیدمحمد خاتمی از این چهره، چندان موجب به حرکت درآوردن قوی قشر خاکستری جامعه شود.
قالیباف؛ در میان دو سبد رای
به نظر میرسد محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس و یکی از نامزدهای جریان اصولگرا تلاش دارد از تجربه حضور چندباره خود در انتخابات ریاستجمهوری بهره برده و اینبار به هر صورت ممکن کلید عمارت پاستور را به دست بیاورد. او در سخنرانی ثبتنام خود تاکید کرد: «باید کاری کرد تا همانگونه که مردم دیگر کشورها حسرت اقتدار ایران را میخورند، از پیشرفت این کشور نیز دچار شگفتی شوند.» او همچنین در برنامههای تبلیغاتی هفته پیش خود تصریح کرد: «شعاری که برای این دوره انتخاب کردم، خدمت و پیشرفت است و فقط یک شعار نیست و سابقه من نشان میدهد که هر وعدهای را که دادم، پیگیری میکنم. مردم در معیشت در زحمت و مشکل هستند و باید این مشکل مرتفع شود. باید قدرت خرید مردم افزایش یابد. این موضوعات را باید تحت عنوان خدمت و در برنامههای فشرده دنبال کنیم تا مردم به آسایش برسند. پیشرفت زمانی اتفاق میافتد که سرمایهگذاری و تولید ثروت رخ دهد. ما باید کیک اقتصاد را بزرگ کنیم تا بتوانیم مشکلات را بهطور جدی مرتفع کنیم. نوع برنامهریزی ما هم باید منطبق بر عدالت باشد. محور کارمان برنامه هفتم پیشرفت است که از همکاریهای بین مجلس یازدهم و دولت شهید رئیسی است.» با بررسی برنامههای تبلیغاتی این دوره قالیباف به نظر میرسد او مشتاق است که سبد رای مرحوم رئیسی را به دست آورد، این چهره اما باید به این نکته توجه داشته باشد که سبد رای او و رئیس فقید دولت سیزدهم متفاوت است. از یکسو چهرههای نزدیکتر به رئیسی در این رقابت وجود دارند و از سوی دیگر ممکن است این شیوه تبلیغاتی موجب ریزش در سبد اصلی رای او شود.
زاکانی؛ تلاش برای نمایندگی گفتمان رئیسی
علیرضا زاکانی، یکی دیگر از اصولگرایانی که در این انتخابات رخصت حضور یافته، در هفته پیش تبلیغات گستردهای را آغاز کرده است. او به شدت علاقهمند است که به عنوان نماینده انحصاری گفتمان رئیسی معرفی شود، با این حال قاعدتاً قاضیزادههاشمی به سبب عضویت در کابینه سیزدهم در این زمینه میتواند موفقتر عمل کند. شهردار پایتخت در نطق پس از ثبتنام خود تاکید کرده بود: «قرار است با برنامه و کارنامه، برای پیشرفت ایران عزیز و حل مشکلات مردم با محوریت عدالت و رفع فساد و تبعیض تا آخر پای کار مردم بمانم. قرار است با برنامه و کارنامه بر مدار مردم زمینه رفع چالشها فراهم شده و گره از اقتصاد کشور و سفره مردم باز شود... .» در انتهای این سخنرانی انشاگونه محورهای کلی هشتگانه برنامهها ارائه شد. در برخی فایلهای تصویری منتشرشده از تیم رسانهای این نامزد به نظر میرسد او علاقهمند است که نوعی دوقطبی با پزشکیان ایجاد کند و در ادامه در مناظرهها به نفر اصلی مقابله با نامزد جبهه اصلاحات بدل شود. هر چند این راهبرد هوشمندانه است، اما باید در نظر داشت که میتواند به تیغی دودم بدل شود و رقیبان دیگر از پزشکیان گرفته تا قالیباف از آن سود ببرند.
پورمحمدی؛ در انتظار مناظرهها
مصطفی پورمحمدی، دبیرکل جامعه روحانیت تهران و تنها وزیر مشترک کابینههای محمود احمدینژاد و حسن روحانی یکی دیگر از نامزدهای اصولگرای تاییدصلاحیتشده این دوره از انتخابات است. برنامهها و شعارهای این نامزد نیز هنوز منتشر نشده است. او در سخنرانی ثبتنام در انتخابات تاکید کرده بود: «نام دولت خود را «دولت قرار» و اولویتهای آن را عدالت، ثروت و قدرت در نظر گرفت و قرار من با مردم تحقق این سه اولویت کلیدی است. من صرفاً از دور دستی بر آتش نداشتهام و بیخبر از ظرفیتهای این سرزمین نیستم. من به توان جوانان و زنان کشورم و نیز هوش مصنوعی باور عمیق دارم. نگرانیهای مردم را نباید نادیده گرفت. یقین دارم میتوانستیم در شرایطی بسیار بهتر از این باشیم و از این جهت اندوهگین هستم.» قاعدتاً این چهره اصولگرا، توجه ویژه خود را روی رای بخشهای سنتی جامعه متمرکز کرده است. تیم تبلیغاتی او نیز احتمالاً روی قدرت بیان او در مناظرهها حساب ویژهای باز کردهاند.
جلیلی؛ اهداف مشخص، برنامههای مبهم!
سعید جلیلی، نامزد محبوب جبهه پایداری و گزینه مطلوب بخش عمدهای از اعضای دولت سیزدهم از جمله نامزدهایی است که دستکم اهداف خود را شناسایی و از نگاه خود نقشه نیل به این اهداف را برنامهریزی کرده است. با توجه به تفاوت مفهومی بسیاری از واژهها و تعابیر او و حامیانش با همان واژهها در ادبیات سایر گروهها -به نظر میرسد این اختلاف ناشی از تفاوت گفتمانها باشد- سنجش نتایج این شعارها برای مخاطبانی که علاقهمند به توصیف پرمایه (Thick description) هستند بسیار طاقتفرسا خواهد بود. جلیلی که بسیاری به سبب حضور بخش عمده یاران نزدیکش در کابینه سیزدهم، او را تصمیمساز در سایه دولت میدانستند، مجدداً برای تسخیر آشکار پاستور زین و یراق کرده است. وی در بخشی از نطق ثبتنام خود اعلام کرد: «به دولتی نیاز داریم که با همه وجود، عزم، اراده و برنامه داشته باشد... رئیسجمهور باید بداند چه فرصتهایی وجود دارد، به برنامهها اشراف کامل داشته باشد. به حداقلها راضی نشود، اداره روزمره کشور را کافی نداند و به قلهها نگاه کند.» او در ادامه تصریح کرد: «انحصارها شکسته شود و خطکشیهای نادرست برداشته شود... زمان تدبیر برای یک تصمیم بزرگ است. اکنون فرصت جهاد بزرگ برای جهش ایران است.» او در هفته پیش، برخی شعارهای چند سال اخیر خود را تکرار کرد. شاید گفته شود که این موارد قابلیت قرار گرفتن در یک برنامه منسجم را نداشته باشد، با این حال اگر مدت حضور این چهره را در تیم مذاکرهکننده هستهای به خاطر داشته باشید، آشکار خواهد شد که عملاً این قبیل شعارها محور موتور محرکه بسیاری از اقدامات او بوده است. جلیلی در کنار سازمان رای جبهه پایداری روی سبد رای رئیس دولت پیشین حساب ویژهای باز کرده است.
قاضیزادههاشمی؛ ماراتن وعدههای بزرگ!
امیرحسین قاضیزادههاشمی، رئیس بنیاد شهید در دولت سیزدهم، در بخش وعدهها شعارهایی را مطرح کرده است که میتواند داستان آلیس در شگفتزار را به ذهن متبادر کند. او در سخنرانی خود وعده داد که تمام تلاش خود را بهکار گیرد تا با همراهی آنان در یک دوره چهارساله شاهد تورم تکرقمی، رفع فقر مطلق، رشد اقتصادی شش تا هشتدرصدی، دو برابر شدن امید به آینده و کاهش محسوس آسیبهای اجتماعی باشیم! او همچنین در یکی دیگر از سخنرانیهای خود تصریح کرد: «همه بنگاههای اقتصادی دولت را به مردم واگذار میکنم. شرکتهای دولتی باید عمومی شوند، حتی شرکت گاز و شرکت نفت.» ماراتن این وعدههای بزرگ در صورت پیروزی قاضیزادههاشمی احتمال دارد به کابوس چهارساله دولت او بدل شود.
و اما پایان
هنوز عملاً برنامه کاربردی و همهجانبهنگری از سوی هیچکدام از نامزدها مطرح نشده است. با این حال باید منتظر ماند و دید در تشریح برنامههای نامزدها در روزهای آتی کدامیک از روایتها -آلیس در شگفتزار یا فیل در تاریکی- پررنگتر خواهد شد؟ هرچند میتوان امیدوار بود که برنامههای کاربردی همهجانبهنگر نیز مطرح شده و در روز روشن، البته بدون چراغ بتوان صاحبان آن برنامهها را دید و پای حرفشان نشست و در صورت اقناع اکثریت، اجارهنامه عمارت پاستور را به آنان سپرد. در پایان باید تاکید کرد این مهم قاعدتاً بدون ایجاد یک نظام حزبی کارآمد، دموکراتیک و پویا به ندرت امکان وقوع خواهد یافت.