سلام دنیا به یک بازار مالی جدید

عده‌ای رمزارزها را یک کلاس دارایی می‌دانند و عده‌ای همچنان معتقدند رمزارزها پول جدیدی هستند که در مبادلات مالی می‌توانند جایگزین پول شوند؛ پولی که ماهیتی غیرمتمرکز دارد و تحت کنترل بانک‌های مرکزی نیست.

آمار افزایش جمعیت افرادی که هر ساله به سوی بازار ارزهای دیجیتال می‌آیند و هدف آنها که جملگی به هدف سرمایه‌گذاری یا ترید به این بازار وارد می‌شوند، یک دلیل اصلی برای اثبات تشخیص رمزارز به‌عنوان یک دارایی سرمایه‌ای است. بیشتر کاربران این بازار از این دارایی برای کسب سود و حفظ ارزش دارایی‌هایشان استفاده می‎کنند.

از سوی دیگر پذیرش صندوق ETF بیت‌کوین در بورس اوراق بهادار آمریکا، مهر محکمی بر شناختن رمزارزها به عنوان دارایی سرمایه‌ای زد. با همین تعریف از رمزارز به‌عنوان یک دارایی است که از سالها قبل، در کشورهای مختلف سازمان بورس یا وزارت اقتصاد، مسئول تنظیم‌گری این حوزه شد و بانک‌های مرکزی صرفا در حیطه رمزپول بانک مرکزی که پشتوانه پول هر کشوری را دارد، به این حوزه ورود کردند. علیرضا صادقی کارشناس خبره ارزشگذاری درباره دارایی بودن رمزارزها می‌گوید: من از منظر ارزشگذاری به این سوال جواب می‌دهم. به نظر من دارایی چیزی است که بتوانیم روی آن ارزشی بگذاریم. یعنی اگر بتوانیم ارزشی بگذاریم، آن را به عنوان asset می‌شناسیم؛ یعنی منطقا ارزش آن بالاتر از صفر باشد. مدل رمزارز و ایده‌ای که آن را پشتیبانی می‌کند، این است که ما از یک دارایی که پشت این دارایی قرار دارد، بتوانیم ارزش آن را تامین کنیم. قبل از پرداختن بیشتر به این مبحث، بهتر است به این موضع اشاره کنیم که ما دو دسته دارایی داریم. یک مدل دارایی فیزیکی و دیگری دارایی مالی است که بر مبنای یک ادعا در آینده کار می‌کنند. مثلا وقتی شما یک کارخانه را می‌بینید، تجهیزاتی که در آن کارخانه هست و تولیدی که در آن کارخانه وجود دارد و تمام محصولات تولیدی و مواردی از این قبیل، تحت عنوان دارایی فیزیکی شناخته می‌شود اما سهام کارخانه، دارایی مالی است. از این منظر رمزارز دارای ارزش است.

او توضیح می‌دهد: رمزارز که اصطلاح مناسبتر برای آن رمزارزش یا رمزدارایی است، مبتنی بر یک تکنولوژی است. مثلا چرا بیت‌کوین ارزش دارد؟ زیرا برای استخراج آن نیاز است که یک مساله ریاضی حل شود. سپس باید یک پردازنده آن را پردازش کند و در این راه نیاز به استفاده از انرژی برق وجود دارد تا در نتیجه آن دوباره مسئله ریاضی بزرگتری حل شود و در این مسیر بلاک‌هایی در آن شبکه ایجاد شود، سپس نقل و انتقالی در یک معامله صورت پذیرد. یعنی علاوه بر ارزش ذاتی این دارایی، عرضه و تقاضای بازار، به آن ارزش می‌دهد.

این کارشناس بازار سرمایه در ادامه می‌گوید: شبکه بیت‌کوین در ابتدای شروع به کار خود قرار بود ۲۱ میلیون بیت‌کوین تولید کند. اما اکنون ۳ میلیون بیت‌کوین گم شده و ۱۸ میلیون باقی مانده است. در نتیجه مخرج کسری که خروجی عدد ارزش را می‌دهد، کوچک شده و از طرفی تعداد کسانی که بیت‌کوین را به‌عنوان یک دارایی سرمایه‌ای خریداری کرده و می‌کنند رو به افزایش بوده و هست.

صادقی با اشاره به اینکه گاهی اوقات ارزشگذاری بر اساس کاربرد انجام می‌شود، اما ارزشگذاری بر مبنای ارزش ذاتی نیز کارکردهای خاص خود را دارد، می‌افزاید: سایر روش‌های ارزشگذاری نظیر خالص دارایی یا ارزشگذاری بر اساس بهای تمام‌شده نیز در روش‌های ارزشگذاری وجود دارد.

هدف تکنولوژی تسهیلگری است نه حذف دولت‌ها

او درباره موافقان و مخالفان بیت‌کوین و سایر رمزارزها می‌گوید: واقعیت این است که هم مخالفان دو آتشه و هم موافقان دو آتشه اغراق‌آمیز با این موضوع برخورد می‌کنند. بسیاری از موافقان می‌گویند که بیت‌کوین مدینه فاضله است و قرار است دنیا را دگرگون کند، مخالفان هم می‌گویند که این اصلا هیچ ارزشی ندارد و خلاصه یک بازی مثل پانزی‌گیم است و از بین خواهد رفت! اما واقعیت این است که کریپتوکارنسی‌ها بر مبنای تکنولوژی بلاکچین تعریف می‌شوند. در تعریف تکنولوژی هیچ وقت صحبت این را نمی‌کنیم که قرار است دولت‌ها از بین بروند. مثلا روزی که کسی آمد گفت اینترنت وجود دارد و راجع به دولت الکترونیک صحبت کرد، شاید اول موافقان می‌گفتند اصلا قرار است دولت‌ها از بین بروند و فقط دولت الکترونیک باشد و مخالفان هم می‌گفتند که اگر دولت الکترونیک باشد، پس چه کسی امنیت مرزها را تامین خواهد کرد؟ چه کسی لجستیک مملکت را خواهد گرداند؟ بعد متوجه شدیم که دولت الکترونیک آمد و آسیبی به نظام‌های قبل وارد نکرد. بنابراین منظور، تسهیلگری به کمک این تکنولوژی است برای اینکه مردم راحت‌تر زندگی کنند.

به عقیده صادقی، «وقتی ETF بیت‌کوین مجوز فعالیت می‌گیرد، مفهومش این است که بلاکچین و کریپتوکارنسی به عنوان یک بازار مالی نوظهور در بین سایز بازارهای مالی مثل طلا و بورس و مسکن و... توسط دولت‌ها در حال پذیرش است. مفهوم این پذیرفته شدن چیست؟ مفهومش این است که دولت می‌داند خیل کثیری از شهروندان، فعال و علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری بر این کلاس دارایی هستند. اکنون امکان دو نوع مواجهه وجود دارد.  می‌توان از ابتدا آن را غیرقانونی اعلام کرد که مساوی با حذف شدن دولت از چرخه این فناوری در بلندمدت است چراکه فناوری متوقف نمی‌شود. مواجهه دیگر این است که دولت نیز تبدیل به بازیگر این بازار شود و آن را به رسمیت بشناسد. در حال حاضر رونق و گسترش  CBDC (Central Bank Digital Currency) به نوعی به رسمیت شناختن بازار کریپتوکرنسی توسط دولت‌هاست.»

رونق بازار غیررسمی در صورت مخالفت با بازارهای رسمی

یکی از دغدغه‌های مخالفان رمزارزها، استفاده غیرقانونی از این پدیده نوظهور است. صادقی در این باره می‌گوید: اگر به رسمیت شناخته نشود، آیا موارد غیرقانونی‌ که استفاده می‌شود، حذف خواهد شد؟ حکومت‌ها می‌خواهند فرآیندهای پولشویی غیرقانونی را رصد کنند. با غیرقانونی دانستن آن،  بازار غیررسمی و سوداگرانه‌اش رونق پیدا می‌کند زیرا وقتی موضوعی غیرقانونی شود، فعالان زیرزمینی به آن موضوع ارزش می‌بخشند. نکته بعدی این است که دولت‌ها می‌توانند با پذیرش و قاعده‌گذاری، درآمد بزرگی از این حوزه‌ی فعالیت کسب کنند.

این کارشناس بازار سرمایه درباره ماهیت ضد تورمی بیت‌کوین معتقد است: به نظر من هر دارایی‌ می‌تواند سپر تورمی باشد. در واقع در بلندمدت هر دارایی‌ای غیر از ارز رسمی دولت‌ها می‌تواند سپر تورمی باشد. تورم عبارت است از افزایش سطح عمومی قیمت‌ها به واسطه افزایش نرخ ارزی که بانک مرکزی در اقتصاد تزریق می‌کند. پس درنتیجه هر چیزی که ابزار بانک مرکزی نباشد و استفاده شود، سپر تورمی خواهد داشت. گروهی از سپرهای تورمی می‌توانند دارایی‌هایی باشند که مستهلک می‌شوند و یا مانند ملک و زمین و طلا و رمزارز، دارایی‌هایی با استهلاک کمتر باشند. درنتیجه همه‌ی دارایی‌ها در بلندمدت سپر تورمی خواهند بود. حال دارایی‌های کریپتوکارنسی از دو جهت عملکردی بهتر از سایر دارایی‌ها خواهند داشت. موضوع اول این است که با  افزایش پذیرش تکنولوژی بلاکچین در دنیا و افزایش کاربردهای این تکنولوژی و افزایش کاربرد توکن‌ها و قراردادهای هوشمند در دنیا، استفاده و ارزش آنها بالا می‌رود. زیرا تقاضا بالا می‌رود اما تعداد هر کوین، ثابت خواهد بود و یا کم خواهد شد.

او توضیح می‌دهد: «موضوع دیگر مربوط به نقدشوندگی بالای آنهاست. اکنون به دلیل بالا بودن تقاضا و دسترسی آسان به بازار فروش این دارایی‌ها، نقدشوندگی آنها بالاست و ریسک نقدشوندگی بسیار پایینی نسبت به سایر دارایی‌های هم عرض خود در بازارهای موازی نظیر طلا و ملک دارند.»