فقدان صنعت غذای مدرن در اصفهان

کافه‌ها نیز به‌تنهایی نمی‌توانند بار غذایی شهر را به دوش بکشند و نهایتا ۵ عدد غذا آن‌هم با سبک غربی در منوهایشان وجود دارد که ممکن است باب میل یک خانواده ایرانی نباشد. غذاهای سنتی اصفهان نیز دراین‌بین همواره مورد کم‌توجهی قرارگرفته و به‌جز بریانی که چند رستوران مشخص صاحب سبک آن هستند، دیگر غذای خاصی برای ارائه عمومی به گردشگران وجود ندارد. البته این مساله به علت کمبود غذا در تاریخ اصفهان نیست بلکه به علت عدم تبلیغات فرهنگی و معرفی عمومی غذاهای خاص اصفهان است. اصفهان به‌عنوان شهری غنی از فرهنگ و تاریخ، برای هر حوزه‌ای از غذا تا مکان تاریخی و پوشاک و موسیقی و ادبیات حرف‌های زیادی برای گفتن دارد اما عدم معرفی و ارائه صحیح این موارد که در شان اصفهان باشد موجب کم رونق شدن مولفه های شناختی اصفهان برای گردشگران است. غذا آن‌چنان مساله مهمی در گردشگری مدرن است که به یادگار ماندن یک طعم و فضای مطلوب می‌تواند تمامی فقدان‌های یک شهر را ازنظر گردشگر دور کند و انگیزه  بسیار مهمی برای بازگشت به آن نقطه باشد. به‌خصوص برای گردشگران خارجی که از نعمت غذاهای ایرانی محروم‌اند و برای بازآفرینی آن طعم، ویدئوهای آموزشی یوتیوب به کمک آن‌ها نمی‌آید و حتما سرآشپز ایرانی با رستوران ایرانی می‌تواند آن نیاز را رفع کند.

اگر از بحث گردشگری عبور کنیم، شهروندان ساکن اصفهان نیز برای مساله غذا به نسبت شهرهای دیگر دچار مشکل عدم تنوع هستند. شاید برخی مراکز غذایی در اطراف شهر وجود داشته باشد اما مسیر کوتاه آن‌ها به نسبت جمعیت شهر نمی‌تواند پاسخگوی نیاز مردم باشد. گردش در مسیرهایی که سراسر محل ارائه غذا می‌باشند، تفریحی لازم به ذکر است که غذا در اصفهان کم نیست، بلکه به شکل نادرستی ارائه می‌شود که ذوق مخاطب را برنمی‌انگیزد و مخاطب صرفا مصرف‌کننده یک غذا در محیط‌هایی تکراری است.

فقدان غذاهای خیابانی

لقمه‌ای که در دستتان است، فقط یک ساندویچ گرم و تازه نیست؛ ظرف آشی که بغل‌دستی‌تان در دست دارد هم فقط یک‌کاسه آش نیست! غذاهای خیابانی (Street Foods)، چیزی فراتر از ترکیب چند ماده اولیه هستند. در دل این لقمه‌ها و ظرف‌های غذا، الگوی غذایی ملت‌ها، تاریخشان و راه و رسم برقراری ارتباطات اجتماعی آن‌ها پنهان‌شده. خیابان غذا در هر گوشه از جهان، الگوی اقتصادی جوامع، شیوه خوش‌گذرانی و حتی نابسامانی‌های شغلی را فاش می‌کند.

 نقش خیابان غذا و فرهنگ چیست؟

به عبارتی باید گفت اهمیت غذای خیابانی را می‌توان در غذاهای سنتی که در خیابان‌های سراسر دنیا ارائه می‌شود دید؛ درست همان‌جایی که مثلا سام تام (Somtom) که به‌عنوان یک غذای تایلندی در خیابان غذا پخته و سرو می‌شود، یا موموس (Momos) که در بمبئی هند بخشی از منوی غذای خیابانی است. اما سوال مهم این است که این غذاهای متنوع چه چیز مشترکی دارند که خوردن آن‌ها را در خیابان‌های غذا جذاب می‌کند؟ پاسخ روشن است؛ این غذاها همان غذاهای مهم خیابانی در کشورهای خود هستند، که نه‌تنها برای گردشگران جذاب‌اند، بلکه برای زندگی روزمره شهروندان آن کشورها هم حیاتی هستند و این نشان از اهمیت فرهنگی و تاریخچه غنی غذاهای خیابانی دارد.

فرهنگ فروش و ارائه غذا در خیابان‌های بسیاری از کشورهای جهان سابقه طولانی دارد و به‌نوعی می‌توان گفت هر غذای خیابانی و هر استریت‌فود، علاوه بر این‌که راهی برای امرارمعاش بخشی از افراد جامعه است اما معمولا از بعد فرهنگی، منعکس‌کننده فرهنگ محلی و سنتی کشور خود است. ازآنجایی‌که طبق بررسی‌های فائو هرروز حدود ۵/ ۲ میلیارد نفر در جهان غذای خیابانی می‌خورند، می‌توان با قاطعیت گفت که این فرهنگ از آن دسته مقولاتی است که هنوز تحت تاثیر نفوذ سرمایه‌داری قرار نگرفته است؛ بنابراین فرصتی ناب برای همه کشورهایی است که به دنبال توسعه گردشگری و بهبود شرایط اقتصادی خود هستند. اما استریت فودها چه تاثیری در کشورها، فرهنگ و اقتصاد آن‌ها دارند؟ مشکلات فعالان استریت فودها چیست و این فعالیت اجتماعی و شغلی با چه چالش‌هایی روبرو است؟

یکی دیگر از نقاط مهمی که در صنعت غذایی شهر می‌تواند ضمن تغییر چهره شهر به بهبود حال عمومی و ایجاد فضایی تفریحی کمک کند، ایجاد گذرهای غذایی خیابانی است؛ شاید در آغاز بگویید بهداشت در آنجا رعایت نمی‌شود اما می‌توان با نظارتی نسبی این مشکل را حل کرد و اقتصادی دائم و پرقدرت را در این زمینه ایجاد کرد که برای گردشگران نیز یک تفریح جالب شهری است. اگرچه خیابان لوله اصفهان حدودا فضایی شبیه منظور ما را در خود دارد اما آن منطقه به‌تنهایی کافی نیست و موقعیت جغرافیایی آنجا نیز چندان مطلوب و قابل‌دسترس برای تمام مردم شهر نیست. مشخصا در شهرهای رشت، شاهین‌شهر، شیراز، بوشهر، اهواز و چند شهر دیگر شاهد این گذرها و غذاهای خیابانی هستیم که منجر به ایجاد شغل‌های متعدد نیز شده است.

اصفهان باوجود مسیرهای سبز متعدد چه در حاشیه رودخانه و چه در نقاط مختلف دیگر می‌تواند در این زمینه حرف‌های بسیاری برای گفتن داشته باشد اما حاشیه رودخانه چه در زمان جاری بودن رود و چه در شرایط فعلی بدون هیچ‌گونه کار خاصی هدر می‌رود و صرفا چند کرایه دهنده قلیان و بلال فروش در آنجا فعالیت دارند که تعداد آن‌ها نیز در حدی نیست که بتواند جاذبه‌ای برای مردم و گردشگران ایجاد کند. اصفهان هیچ‌چیز برای تبدیل‌شدن به یک‌قطب غذایی-گردشگری ندارد و تنها نگاهی متفاوت نسبت به اداره شهر و اقتصاد خیابانی می‌طلبد که حداقل تاکنون شاهد آن نبوده‌ایم.