واقعیت بازار سرمایه
البته به علت وقایع سالهای اخیر تعدادی که بهطور حتم زهرچشم این بازار را لمس کردهاند با یاری قضیه بازی جمع صفر، اثرات مثبت و یا نقش مثبت این بازار در رشد و توسعه اقتصاد را زیر سوال میبرند. هرچند قضیه بازی جمع صفر در بازار سهام(و نه بازار سرمایه) قضیه درست و قابل دفاعی است ولی نکته مهم این است که بازار سرمایه به بازار سهام خلاصه نمیشود بلکه این بازار بدهی است که در کنار بازار سهام، یک بازار سرمایه توسعهیافته و موثر در رشد و تعالی اقتصاد را میسازد. درواقع برخلاف باور بسیاری، این بازار بدهی است که در اقتصاد بازار محور(و نه بانک محور) بار اصلی تامین مالی بنگاهها و کسبوکارها را به دوش میکشد؛ نکتهای که بعضا بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران داخلی چه آنهایی که مدافع بازار سهام و مخالف قضیه بازی جمع صفر هستند و چه آنهایی که مخالف بازار سهام و مدافع قضیه بازی جمع صفر هستند، توجهی به آن ندارند.
باید توجه داشت که بازار سرمایه، بهصرف وجود یک بازار سهام بزرگ و در غیاب بازار بدهی واقعی به لحاظ اندازه و تنوع ابزاری و بدون حضور و نقش و سهم قابلتوجه بنگاهها در این بازار ، نمیتواند نقش مهمی در رشد و توسعه اقتصاد بازی کند. درواقع بازار سهام و معاملاتی که در این بازار انجام میشود، قرار است مبنای تصمیم سازی و تصمیمگیری فعالان اقتصادی در بازار بدهی باشد و همین مساله، مهمترین حلقه اتصال این دو بازار به یکدیگراست. قیمتگذاری، حجم، نوع و نرخ اوراق بدهی که یک شرکت در بازار بدهی میتواند منتشر کند و نوع مواجهه بازار با آن بهشدت به عملکرد این شرکت در بازار سهام وابسته است که البته این رابطه، یک رابطه درنهایت دوطرفه است. بدین معنا که عملکرد یک بنگاه در بازار بدهی، قطعا بر عملکردش در بازار سهام نیز اثرگذار است. اما در حال حاضر از کل ارزش حدودا ۱۰۰۰۰ همتی بازار سرمایه کشور، سهم بازار بدهی تنها ۷ درصد است و سهم دولت در این بازار به بیش از ۹۰ درصد میرسد. این یعنی ما هنوز بازار بدهی نداریم و بر همین اساس بازار سرمایه ما هنوز بازار سرمایه ناکاراست و فعلوانفعالات این بازار، تاثیر چندانی بر رشد و توسعه اقتصاد کشور نخواهد داشت.
بنابراین تا زمانی که مانند بازارهای مالی توسعهیافته در دنیا سهم بازار بدهی از بازار سرمایه تا حد قابل قبولی بالا نرود و سهم بنگاهها از سهم دولت و نهادهای عمومی در این حوزه پیشی نگیرد، نمیتوان از نقش مهم بازار سرمایه ایران در رشد و توسعه اقتصاد کشور دفاع کرد. در حال حاضر سهم بازار بدهی از کل بازار سرمایه در اقتصادهای با بازارهای مالی عمیق و توسعهیافته، کمتر از سهم بازار سهام نیست و در بسیاری از اقتصادهای توسعهیافته، ازجمله آمریکا، حتی از سهم بازار سهام نیز بیشتر است. آیا با شرایط قانونی (قانون تجارت، قانون ورشکستگی، قانون بازار سرمایه، قانون بانکداری) و نهادی کنونی، امکان توسعه و تعمیق بازار بدهی وجود دارد ؟قطعا خیر!
نکته پایانی اینکه وقتی چنین بازاری با شفافیت و عدم تقارن اطلاعاتی که از ویژگیهای یک بازار رقابت کامل یا آزاد محسوب میشود، عجین است؛ عرضه و معاملات سهام شرکتهای دولتی یا حاکمیتی مانند صنعت خودرو، در چنین بازاری نقض غرضی بیش نیست! بنابراین تا زمانی که یکنهاد برای چنین صنایعی قیمت تعیین میکند، صحبت از تثبیت برند و دهها دخالت دیگر گزاف بوده و چنین شرکتهایی بهتر است از تابلوی معاملاتی بازار سهام خارج شوند تا با اعصاب و روان میلیونها نفر بازی نشود.