محدوده  خون: هندسه   یک جنایت خانوادگی

ستون چپ 1 copy

تهران روزهای آغازین قرن 1300 خورشیدی، تهران شکل‌گیری همه‌ی چیزهای تازه است. شکل‌گیری فرهنگ و هنر در معنای مدرنش، با تئاترها، سینماها و کتابخانه‌ها، برپا شدن کافه‌ها و رستوران‌ها، دانشگاه‌ها و مدارس و البته صنایع نو و ... همه‌ی آنچه تهران می‌نامیمش در معنای شهر مدرن و شاید هم تنها شهر مدرن ایران، تا همین امروز قرن 1400! اما تهران دهه‌ی بیست گویی یگانه و بی تکرار، سرشار از عجایب و غرایب است. وقایع پس از شهریور 1320 که منجر به اشغال ایران به دست متفقین، تبعید رضاشاه و جانشینی پسرش شد، این شهر و مردمانش را وارد مرحله‌ای کرد که تا 28 مرداد 1332، به تجربه‌ای شگرف و بی‌مانند امکاناتی داد که بی تکرار بوده و خواهد بود. کتاب «محدوده‌ی خون: هندسه‌ی یک جنایت خانوادگی» بازخوانی یکی از ماجراهای تهران دهه‌ی بیست است، یا آن‌طور که نویسنده و ناشر بر آن تأکید کرده‌اند، یک بازپرسی است؛ طرح پرسش‌هایی تازه از داستانی جنایی که دهه‌ها از مختومه شدنش گذشته است. سعید احمدیان در این کتاب به داستان قتل فرخشاد، پسر احمد لیستر(میر سپاهی) پرداخته و از لابه‌لای این جنایت خانوادگی، جست‌وجو و تماشا در کوچه‌ها و خیابان‌های تهران میانه‌ی دهه‌ی 20 را برایمان به ارمغان آورده است. محدوده‌ی خون، با بازگشایی پرونده‌ی جنایی یکی از مهم‌ترین و سرشناس‌ترین خانواده‌های ایران، از میان عکس‌ها، نقشه‌ها، نامه‌ها، اسناد، خاطرات، گزارش‌ها و اخبار، ماجرای برادرکشی‌ای را بررسی کرده که همچنان یکی از رمزآمیزترین پرونده‌های تاریخ تهران است.

درباره کتاب آقایان علیه آقایان

ستون چپ 2 copy

ماجرای کتاب آقایان علیه آقایان ازاینجا شروع شد؛ از خاطرات حسین فردوست، یار غار محمدرضا پهلوی از کودکی تا پایان سلطنت؛ خاطراتی که بسیاری به آن استناد می‌کنند تا از وقایع دوران پهلوی دوم سخن بگویند. در این خاطرات، مردانی نیز حضور دارند، ازجمله فلیکس آقایان، سناتور، نماینده ارامنه در سه دوره مجلس شورای ملی و رئیس فدراسیون اسکی. از فلیکس اطلاعاتی موجود نیست جز حضورش در شب‌های «شاه» و همچنین در پرونده‌های قاچاق مواد مخدر و رانت‌خواری. فلیکس در هیچ کجا هیچ ردی از خودش به‌جا نگذاشته است و همین راه پیمودنش در خفا پرسشی می‌شود برای نوشتن کتاب آقایان علیه آقایان.

صفورا رهبری در تحقیقاتش درباره فلیکس به الکساندر آقایان می‌‌رسد؛ پدر فلیکس. الکساندر کم آدمی نبود وزندگی‌اش پر بود از ماجراهایی که فرازوفرود‌هایش را تاریخ ایران رقم‌زده است. الکساندر یک کهنه مجاهد مشروطه بود که بعداً از هواخواهان رضاخان میرپنج شد. برخلاف فلیکس، الکساندر، دست‌کم در میان ارامنه، چهره‌ای مثبت دارد و از مشاهیر زمان خودش به شمار می‌رفته است. گذشته از این، چهره‌ای ویژه از خود به نمایش گذاشته است؛ او دست‌به‌قلم برده و خاطراتش را نوشته و چاپ کرده است. خاطرات الکساندر آقایان که آن‌ها را به‌صورت پاورقی در سال‌های ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۰ در مجله خواندنی‌ها منتشر می‌کرد، اطلاعات مفصلی درباره زندگی و طرز فکر و نگاهش به ما می‌دهد. ازاین‌رو می‌توان، دست‌کم از دریچه نگاه خودش، راحت‌تر زندگی‌اش را کاوید و کمابیش فهمید چه کرده و نکرده است.

الکساندر آقایان، به گواهی کتاب‌های معرفی مشاهیر ایران، یکی از اولین ایرانیانی بود که برای تحصیل به اروپا رفت. در قزوین متولدشده بود و تحصیلاتش را در تبریز شروع کرده بود و گویا، از آغاز دوره دبیرستان به سوئیس رفته و برای ادامه تحصیل همان‌جا ماندگار شده بود. خاطرات الکساندر از بیست‌وسه‌سالگی او آغاز می‌شود؛ روزی که خبر جنبش مشروطه‌خواهی در ایران به گوشش رسید. این همان روزی است که به‌زعم خودش زندگی سیاسی و اجتماعی‌اش شروع شد؛ روزی که حتی از سفر و تحصیل در اروپا هم برایش مهم‌تر است. او جزء معدود انقلابی‌های جنبش مشروطه (و حتی معدود مردم دوران خودش) بوده که دست‌به‌کار شده وزندگی خود و وقایع دورانش را روایت کرده است.

الکساندر از اروپا به ایران می‌آید تا به انقلاب مشروطه بپیوندد و برای رسیدن به هدفش از هیچ کاری فروگذار نیست. وطن‌دوستی و امیدش به پیشرفت چنان شورمندانه است که بعید نیست سرسختی و بی‌پروایی جوانی هم به آن گره‌خورده باشد.

 الکساندر زندگی در سوئیس را در دو دوره تجربه کرد. احتمالاً افکار پیشرو و قانون‌گرایی و میل به رشد علمی جامعه دستاورد دوره اول اقامتش در سوئیس بود. نمی‌توان به‌یقین دریافت که التهاب انقلابی‌اش هم حاصل زیستن در کشوری مدرن و قانون‌مدار بود یا نه. اما هرچه بود، تلاش‌هایش را معطوف کرد به مدرن کردن ایران از راه تأسیس نهادهایی مثل شرکت بیمه یا همکاری در تدوین حقوق قضایی مدرن.

خاطرات الکساندر از یک‌سو، بخشی از انقلاب مشروطه و دوران پس‌ازآن را بی‌واسطه به تصویر می‌کشد و از سوی دیگر، به میانجی واکنش‌ها و عملکردهایش در وقایع مختلف تاریخی، حال‌وهوای درونی و افکار یک ایرانی از فرنگ ‌برگشته را روایت می‌کند.

هدف از مراجعه به این خاطرات نه شرح تاریخی وقایع، بلکه روشن کردن افکار و تحلیل‌های شخصی او درباره برخی از رویدادهای مهم تاریخ معاصر ایران است. علاوه بر آن، الکساندر بسیاری از این اتفاقات را با جزئیاتی نقل کرده که بیان آن تنها از زبان یک شاهد عینی امکان‌پذیر است. ازاین‌رو در کتاب آقایان علیه آقایان با تکیه‌بر روایت‌های او در مقام شاهد عینی، آن رویدادها بازتعریف شده‌اند.

خاطرات الکساندر را می‌توان در نقطه مقابل منش و روش فلیکس قرارداد. به همین دلیل نام این کتاب آقایان علیه آقایان انتخاب‌شده است. الکساندر خواسته بود صریح و سرراست خودش را به ما نشان دهد. تا جایی که حتی در خاطراتش به آدرس منزل و محل کارش هم اشاره‌کرده است: دفتر حقوقی دکتر الکساندر آقایان که حدود هفتادسال در محل سکونت سابق او مشغول فعالیت‌های حقوقی بوده و هنوز هم فعال است. در مقابل، پسر ارشدش، فلیکس، مردی است که جز در تاریکی خودخواسته راه نرفته است. سکوت و طمأنینه کلامش از سر حکمت نیست، بلکه شنونده را هم مانند خودش به تاریکی می‌کشاند و همان‌جا رهایش می‌کند.