به نصحیت کردن پایان دهیم

هادی خانیکی  با بیان اینکه منازعه نهایتاً به جنگ‌ها منجر می‌شود، بیان کرد: منشور تشکیل‌دهنده یونیسف این است که جنگ‌ها در ابتدا در اذهان شکل می‌گیرد و سپس در جامعه فعلیت پیدا می‌کند، پیش‌فرض‌ها است که جنگ را سامان می‌دهد و ما می‌دانیم که در دنیای وضعی پیش‌فرض‌های ما متعارض و متفاوت است.

خانیکی اظهار کرد: چه نوع ارتباطی را در جوامع چند فرهنگی، جوامع متکثر و در فرآیند جهانی شدن ارتباطات و رسانه‌ای شدن همه ابعاد جامعه باید داشت؟ امام موسی صدر یک نوجوان شیعه است که از قم به لبنان می‌رود، چرا امام موسی صدر می‌تواند به آن جامعه ورود پیدا کند؟ چون نصیحت نمی‌کند و حرف نمی‌زند، بلکه وقتی متوجه می‌شود در محله مسلمانان کسی از بستنی‌فروش مسیحی بستنی نمی‌خرد، سراغ او می‌رود و بستنی می‌خورد‌ که این بستنی خوردن او یک نمونه ارتباط میان‌فرهنگی است.

این استاد برجسته علوم ارتباطات اظهار کرد: بزرگان مشهد و خراسان چگونه می‌اندیشیدند؟ فردوسی چگونه می‌اندیشید؟ شیخ طوسی چگونه رفتار می‌کرد؟ شفیعی کدکنی اشاره زیبایی دارد که می‌گوید: در زمان شکوفایی تمدن ایرانی و اسلامی حجیت علم بود، لذا همه از جمله فردوسی، بیرونی، خیام و... در قله بودند، اما دوران ما دورانی است که در حجیت ظن هستیم و از پندار و گمان هم گذشته و به بدگمانی رسیده‌ایم، مبنای فرهنگ و تمدنی که به بدگمانی باشد با مبنای ارتباطات که بر اساس دانش باشد کاملاً متفاوت است. وی تصریح کرد: در دورانی به سر می‌بریم که همسایگی در جهان چند فرهنگی است، ما با این موبایل که در جیب داریم، با کسانی که دورتر هستند در یک جهان به سر می‌بریم و اگر پیش‌فرض‌ها را در پذیرش جهان متکثر بنا نکنیم نمی‌توانیم ارتباطات میان‌فرهنگی داشته باشیم.