ترجمه توسعه پایدار از زبان ورزش

واقعیت آنکه ورزش در عصر مدرن همواره بخش جدایی‌ناپذیر از جامعه بشری بوده، اما در چند دهه‌ی اخیر بر اهمیت اقتصادی آن نیز افزوده‌شده است.

چه‌بسا رویدادهای ورزشی تأثیرات شگرفی در اقتصاد کشورها ایجاد می‌کنند که ردپای این تأثیرات در مراحل گذار آن‌ها به توسعه‌یافتگی یا ظهور اقتصادی مشهود است. واضح آنکه تعداد مدال‌های المپیک و جام‌های جهانی نمادی از قدرت اقتصادی، سیاسی دنیا در مراحل پیشرفت و توسعه است. و آنچه در این میان قابل تامل است اینکه چه عواملی سبب افزایش تعداد مدال‌ها و بردها می‌شود؟

بر این اساس در همین زمینه روزنامه دنیای اقتصاد با دو تن از اساتید ورزشی استان دکتر فرهاد رحیمی مدیرعامل باشگاه فرهنگی ورزشی آرنا-دبیر کل کانون کارآفرینان و دکتر مهرزاد خلیلیان دهمین مدیرعامل تاریخ باشگاه سپاهان و قهرمان سابق شنای کشور مناظره‌ای به برگزار کرد که طی آن توسعه ورزش به‌مثابه برون داد توسعه پایدار و حکمرانی خوب موردبررسی مدعوین قرار گرفت، مشروح این مناظره که در شبکه‌های اجتماعی نیز شده را در ادامه خواهید خواند:

احتمالاً فوتبال و جام جهانی را دنبال کرده‌اید به نظر شما دلیل موفقیت تیم‌هایی مثل ژاپن و صعود از مرحله اول چیست؟ آیا پول بیشتری خرج کردند؟

رحیمی: بد نیست نخست مروری بر تاریخچه فوتبال ژاپن داشته باشیم. ژاپن از کشورهایی است که چندان جایگاه خاصی در فوتبال نداشته و اولین حضور آن در جام جهانی ۱۹۹۸ بود که پس‌ازآن در تمام ادوار بوده و چهار بار هم از گروه خود در جام جهانی صعود کرده است. البته در آسیا یک رکورد محسوب می‌شود.

اما می‌بینیم در جام جهانی اخیر که ژاپن در گروه مرگ قرار داشت به‌عنوان صدرنشین صعود می‌کند و در مرحله بعد به کرواسی برخورد می‌کند و در پنالتی شکست می‌خورد و کرواسی هم برزیل را حذف کرده و درواقع ژاپن در یک موقعیت بسیار عالی جام را ترک می‌کند، قطعاً قرارگیری در این شرایط، به دلایلی مربوط می‌شود.

چه اتفاقی می‌افتد فوتبال یک کشور که هیچ جایگاهی در آسیا و درکل در جهان نداشت یک‌دفعه متحول می‌شود و کم‌کم جزو مدعیان جهانی قرار می‌گیرد؟

مهرزاد خلیلیان: ژاپن از معدود کشورهایی است که توسعه همگون و همه‌جانبه در آن اتفاق افتاده است. توسعه اقتصادی، فرهنگی، ورزشی و... که این نشان می‌دهد یک مسیر مشخص و یک چشم‌انداز مشخص، این کشور داشته است. این کشور در یک بازه زمانی کوتاهی بعد از جنگ جهانی دوم که مورد تخریب قرارگرفته بود مسیر توسعه را طی می‌کند و بعد از جنگ جهانی دوم در بین کشورها سریع‌ترین رشد اقتصادی را داشته و توانسته خیلی زود به دومین اقتصاد دنیا بعد از آمریکا تبدیل شود. تبدیل به صنعتی‌ترین کشور جهان و بزرگ‌ترین صادرکننده به غرب دریک مقطعی باید عبرت‌آموز باشد و جای شگفتی دارد که یک کشور چه مسیری را طی کرده تا به اینجا رسیده است.

برای مثال یک کشوری مثل نروژ، هیچ موقع مورد هیچ تهاجم و حمله‌ای قرار نگرفته و منبع و ذخایر زیرزمینی زیادی دارد و می‌توان گفت به همین دلیل شاخص‌های حکمرانی آن خوب می‌شود؛ اما یک کشوری مثل ژاپن که یک جزیره کوچک است که حتی منابعش کفاف مردم خودش را نمی‌دهد ویکی از بزرگ‌ترین واردکنندگان دنیاست دریک دوره‌ای به دومین اقتصاد دنیا تبدیل می‌شود که از توسعه‌ای پایدار همگون و همه‌جانبه برخوردار است.

ژاپن چگونه توانست به موقعیت فعلی دست یابد؟

فرهاد رحیمی: ژاپنی‌ها بعد از مدت‌ها جنگ‌طلبی و تحمل و تحمیل خسارت‌های به خود و دیگران، تصمیم گرفتند به اتحاد ملی و وحدت ملی دست یابند، آن‌ها به این نتیجه رسیدند که به سمت حکمرانی خوب بروند که درنتیجه ملت ژاپن تصمیم گرفت تلاش فروانی برای توسعه از خود نشان بدهد.

نکته دیگر آنکه در بخش خصوصی ژاپن در جهان ازجمله پیشرفته‌ترین بخش‌های خصوصی محسوب می‌شود درحالی‌که تنها بعد از جنگ جهانی دوم بود که اقتصاد دولتی مبتنی برنهادهای بهره‌کش قرون‌وسطایی را پس از فراز و نشیب‌های بسیار به بخش خصوصی واگذار کرد و دولت تنها در نقش ناظر ظاهر شد و در اصل به مقام سیاست‌گذار و بسترساز در یک دولت مدرن بازگشت.

به نظر شما زمانی که در ورزش کشوری چون ژاپن پیشرفت به وجود می‌آید ناشی از بهبود شاخص‌های توسعه است؟ شما نقش توسعه پایدار را در کشورهایی مثل ژاپن و کره جنوبی که هردو از یک جنگ بیرون آمدند را چطور می‌بینید؟

مهرزاد خلیلیان: قبل از هرچه بهتر است بپردازیم به اینکه شاید افرادی که این اخبار را می‌خوانند و یا می‌شنوند نظرشان آن باشد که ماهم در ورزش پیشرفت داشته‌ایم؛ اما مسئله آنکه باید بین پیشرفت و توسعه پایدار تفاوت قائل باشیم!

دربیان پیشرفت، آمار، کمی است ولی دربیان توسعه آمار، کیفی است وقتی می‌خواهیم به زندگی کیفیت دهیم و عملاً در شعارها می‌گوییم دانش‌بنیان، ولی خبری از آن دانش نیست بنابراین به آن توسعه پایدار نمی‌رسیم؛ یعنی شاخص اولیه توسعه گردن نهادن به علم و دانش نوین روز است.

ژاپن و یا هر کشور پیشرفته‌ای هیچ‌کدام از مریخ نیامدند و فوق بشر نیستند. همه دیده‌ایم چه شرایطی دارند؛ اما آن‌ها صدسال است که برنامه توسعه دارد و برنامه‌اش دریک زمینه هم نیست.

با این اوصاف مهم‌ترین بار، بر دوش انسان‌هاست که نتیجه به مقصد رسیدن آن، توسعه را معنی می‌کند، شاید خاطر است که ما ده‌ها میلیون خودرو و یا موبایل وارد کردیم و به پیشرفت ظاهری هم رسیدیم اما توسعه‌ای پیدا نکرده‌ایم. چون مبنا اگر دانش باشد باید روی دوش افرادی مانند دانشمندان، دانشجویان، نخبگان، پزشکان قرار گیرد، وقتی این افراد ارج نهادیم فرار مغزها صورت نمی‌گیرد و اگر این کار را نکردیم نخبگان می‌روند، از سمت دیگر اگر کسی آن‌ها را تشویق به رفتن کند قطعاً عاملی برای عقب‌ماندگی است.

ما نباید خودمان را با ده سال پیش خودمان مقایسه کنیم باید خود را با امارات، ترکیه، ژاپن و حتی کره مقایسه کنیم چراکه ما در صنعت خودروسازی از آن‌ها جلوتر بودیم.

اگر بخواهیم به توسعه همگون برسیم باید چه انجام دهیم؟

خلیلیان: ورزش یک ویترین برای توسعه ممالک است و آن‌ها این ویترین را دوست دارند. درواقع فلسفه ورزش این است « دنیا بدون جنگ، بدون خون‌ریزی و بدون انتقام » ورزش هست که تعیین می‌کند شما در چه حدی از توانمندی و قابلیت هستید وقتی ما قابلیت‌ها را سرکوب کنیم وقتی امید و انگیزه نخبگان، جوانان و دانشمندان را به حداقل رسانیم نتیجه‌اش همین می‌شود که می‌بینیم.

بنابراین اگر ما بخواهیم به توسعه همگونی که اشاره شد برسیم باید آموزش را مبنای خود قرار دهیم. مبنای آموزش، معلمان هستند آن‌ها نسل بعد را تربیت می‌کنند و تعیین‌کننده عاقبت یک مملکت هستند.

به‌شدت نیاز داریم بر روی بخش آموزش سرمایه‌گذاری شود که مبنای آن انسان‌ها هستند. نگاه ما به آن‌ها چنین نیست که مال خودمان است و... بلکه سرمایه‌هایی هستند که از دست رفتن آن‌ها معنایی جز افول یک تمدن نخواهد داشت! چون تمدن بدون دانش ممکن نیست و عملی کردن علوم روز بدون دانشمندان ممکن نیست، کافی است دلسوز و واقع‌بین باشیم و بدانیم جوانان ما چه نیازهایی دارند و آن‌ها را میسر کنیم.

این تصویر شاید تبدیل به یک کلیشه شده باشد؛ در مسابقات باشگاه‌های ژاپن تماشاگران ژاپنی همیشه بلند می‌شوند و محوطه را تمیز می‌کنند. بالعکس تماشاگران خودمان را هم دیده‌ایم که چه انجام می‌دهند. چه اتفاقی در آن جامعه افتاده است که تماشاگران آن‌ها چنین انجام می‌دهند؟

فرهاد رحیمی: این موضوع جنبه فرهنگی دارد. با گذری به تاریخچه ژاپن متوجه می‌شویم کشوری است با بیشترین جنگ‌ها در تاریخ خود و گسترده‌ترین حملات را در جنگ جهانی دوم داشته است. به چین و روسیه حمله کرده است و به‌طورکلی از سامورایی‌ها برای ما ذهنیت جنگ‌آوری و جنگ‌طلبی تداعی می‌شود. باید بررسی کنیم روی چه المان‌های فرهنگی کارشده که آن کشور جنگ‌طلب، مردمش تبدیل به منظم‌ترین مردم دنیا و با کمترین حاشیه شده‌اند و مظهر نظم و برنامه‌ریزی هستند.

 یاد خاطره‌ای افتادم از بازی‌های سپاهان فینال جام باشگاه‌های آسیا که با یک تیم ژاپنی در ورزشگاه نقش‌جهان مسابقه داشت و طرفدارانش چقدر زیبا تشویق کردند. بدون ذره‌ای حاشیه و درنهایت هم جایگاه خود را در ورزشگاه نظافت کردند و این به فعالیت‌های فرهنگی آن کشور بازمی‌گردد.

فرهنگ‌سازی تا چه میزان در موفقیت‌های ورزشی تأثیرگذار است و ما چه کرده‌ایم؟

خلیلیان: کشوری مثل استرالیا که در سال ۲۰۰۰ مقام چهارم را در بازی‌های المپیک تابستانی به دست می‌آورد؛ یک متفکر در شهر کانبرا به نام پیتر دراکر که او را پدر مدیریت نوین هم می‌دانند گفت تیمِ پشت تیم! توجه کردید؟ برای همین است که ما به کار گروهی و فهم گروهی نیاز داریم.

چرا جوان‌های ما خشمگین هستند؟ چون عامل آن ما هستیم، اینکه می‌گوییم ما نتوانسته‌ایم فرهنگ‌سازی کنیم، نکته نهفته‌اش این است که فرهنگ مقوله‌ای یک‌شبه نیست و فرهنگ‌سازی به سال‌ها کار مداوم نیاز دارد، به‌عبارتی‌دیگر حداقل ربع قرن برای شکل‌گیری هر تغییری در سطح اجتماع لازم است. هیچ کشوری بدون برنامه‌ریزی و تصادفی به موفقیت نرسیده است.

به نظر شما چرا این اتفاق می‌افتد مشکل ما بحث مدیریت بوده است یا چیز دیگر؟

خلیلیان: برای مثال وقتی از جایی مانند هاروارد حرف می‌زنیم که بستر بزرگ‌ترین دانشمندان، مخترعان و نوآوران بوده است. اگر شما می‌بینید که هاروارد یک برند آموزشی شده است باید آن را هم ببینید چه افرادی سران آن هستند، بگذارید طور دیگری بگویم: مدیر کسی است که در وهله اول ‌بتواند عقل و درایت خود را به کار بگیرد، عقل و درایتی که عامل شایستگی او برای قرار گرفتن در آن منصب بوده است!

صفایی فراهانی یکی از برترین روسای فوتبالی که به آن امیرکبیر فوتبال هم می‌گفتند، ایشان که زمانی قائم‌مقام وزیر اقتصاد هم بود می‌گفت: قبول باخت و برنامه‌ریزی پس‌ازآن مهم است.

اولویت برای پیشرفت و توسعه کیفی چه باید باشد و در کشور ما اولویت کدام است؟

رحیمی: ما تنها در مورد نتیجه صحبت می‌کنیم درحالی‌که آنچه نتیجه خوانده می‌شود برآیند نهایی هر فعالیتی است که می‌بینیم پشت هر نتیجه مطلوب، برنامه‌ریزی و اجرای درست آن قرار دارد. وقتی نتایج فعالیت یک سازمان را بررسی می‌کنیم باید تک‌تک اجزای آن سازمان بررسی شود و ببینیم چه اتفاقی افتاده است و چه عواملی ر روی آن نتیجه تأثیر می‌گذارد. برای تحلیل یک سازمان یکی از روش‌ها روش ۷s مکنزی است در این روش با دسته‌بندی افراد و بررسی جزءبه‌جزء همه‌چیز را بررسی می‌کنیم.

مثلاً در کشوری مثل آلمان بحث جانشینی و جانشین پروری بسیار گسترده است. به‌عنوان نمونه یک مدیر دریک دوره پنج‌ساله مدیریت خود باید سه جایگزین در سیستم خودش معرفی کند و درواقع سه مدیر را پرورش داده باشد و همه این جانشین‌ها توانسته باشند شرایط خود را احراز کنند و خودشان را مشمول آن ارتقا کنند.

 اینکه می‌بینیم کشوری مثل اسپانیا که فوتبالش بیشتر وارداتی است و فوتبال خیز نبوده اما با مدیریت و برنامه‌ریزی صحیح به یکی از مدعیان قهرمانی جهان و دارنده پرآوازه‌ترین باشگاه‌های فوتبال تبدیل می‌شود، چون ساختارها و سیستم‌ها و اجرای درست در پناه مدیریت درست قرارگرفته است.

اما در کشور ما اولویت، پیشرفت و توسعه کیفی برای همگون سازی و عرض‌اندام شاخص‌های تمدنی نیست بلکه سیاست است و ما را به این چالش‌ها مواجه کرده تا جایی ما دیگر با چالش‌ها مواجه نیستیم بلکه با ابر چالش‌ها مواجهیم.

نحوه انتخاب مدیران باشگاه‌ها در کشورهای مختلف چه تأثیری بر روند فعالیت آن‌ها دارد؟

رحیمی: همان‌طور که اشاره کردم یکی از مهم‌ترین استراکچرها ساختار است که کارکنان و سیستم جزء آن هستند، در مرحله اول باید ساختار درست باشد. ساختار که می‌گوییم منظور فقط سلسله‌مراتب نیست بلکه گزینش، انتخاب افراد و...را هم شامل می‌شود. برای مثال حتی باشگاه‌های درآمدزا را می‌بینیم و بررسی می‌کنیم نحوه انتخاب مدیران آن‌ها را که خیلی فرق می‌کند.

نگاه کنید به تاریخ! بارسلونا و رئال حتی در کشور اسپانیا هم مدعی نبودند اما به‌تدریج مدعی شدند.

دلیل چه بود؟ چون اولین شرط برای مدیران چنین باشگاه‌هایی مثل پاری سن ژرمن، بارسلونا و رئال و... این هست که مدیر باید به‌اندازه حدود بیست درصد سهام باشگاه دارایی داشته باشد زیرا خود مدیر ذی‌نفع است؛ اما در کشور ما یک باشگاهی وجود داشت سهام آن کاهش یافت مدیر در مقابل آن زیان باید جوابگو باشد؛ و این‌طور نیست که هر تصمیمی بخواهد بگیرد. این موضوع باید کاملاً بررسی شود.