مائده‌های فراسرزمینی

طبق سیاست‌های اقتصاد مقاومتی که در سال ۱۳۹۲ ابلاغ شده، کشت فراسرزمینی به عنوان یکی از اولویت‌های اقتصاد مقاومتی مطرح و از سوی هیات وزیران تصویب شد. در همین زمینه سرگئی گریکوف، سرپرست هیات تجاری از ایالت باشقیرستان روسیه، در دیدار از اتاق بازرگانی تهران، از آمادگی این ایالت برای اختصاص ۱۰۰ هزار هکتار زمین کشاورزی برای کشت فراسرزمینی ایران خبر داد. در این پرونده به این پرسش پاسخ می‌دهیم؛ آیا کشت فراسرزمینی می‌تواند باعث بهبود منابع آب در ایران شود؟ رابطه کشت فراسرزمینی و امنیت غذایی چیست؟ خطر امنیتی کشت فراسرزمینی را چگونه می‌توان از بین برد؟ محمدمهدی میرزایی، رئیس هیات‌مدیره انجمن کشت فراسرزمینی معتقد است: هدف نهایی از کشت فراسرزمینی تامین نیازهای منطقه‌ای با نگاه به جایگاه استراتژیک کشورها و جایگاه منطقه‌ای آنها و یارگیری در صحنه بین‌الملل بوده و خواهد بود.

 

  چرا کشاورزی فراسرزمینی برای ایران اهمیت دارد و چه مسائلی در ترغیب سیاستگذاران برای رفتن به سمت بهبود شرایط کشت فراسرزمینی دخیل است؟

یکی از اهداف کلی که حتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران وجود داشت، سرمایه‌گذاری برون‌مرزی در حوزه‌های نفتی، معدنی، کشاورزی و... بود. هدف نهایی از کشت فراسرزمینی تامین نیازهای منطقه‌ای با نگاه به جایگاه استراتژیک کشورها و جایگاه منطقه‌ای آنها و یارگیری در صحنه بین‌الملل بوده و خواهد بود. در نتیجه تا سال‌های بعد از جنگ جهانی اول و دوران جنگ سرد، منطقه‌گرایی بیشتر جنبه امنیتی و نظامی‌گری و استراتژیک و حاکمیتی را با خود یدک می‌کشید تا بعد از سقوط‌های اقتصادی و مشکلات روزمره دولت‌ها در جهت تامین کالاهای استراتژیک و مواد ضروری مورد نیاز مردم، مجبور شدند حرکت‌های منطقه‌ای را با نگاه به بخش اقتصادی و تولیدی و اشتغال‌زایی متناسب با نیاز بازارهای خود تعریف کنند. بعد از افول جنگ سرد سازمان‌های منطقه‌ای بر توافق‌های بین کشورها تاکید داشتند. کشورهایی که دارای جغرافیای یکسان فرهنگی، اجتماعی و عادات، رسوم، زبان و علقه‌های بنیادی بودند به هم نزدیک‌تر شدند تا بتوانند در زمان‌های بسیار بد به داد هم برسند. بر اساس همین اندیشه در دانشگاه، خود بنده به عنوان یکی از کسانی که در کنار نیروهای دیگر اطلاعاتی را در این مورد جمع‌آوری کرده بودیم، آمدیم و این اطلاعات را در اتاق ایران و با مراکز تصمیم‌گیری تجاری ایران مطرح کردیم و با وزارت جهاد کشاورزی نیز در میان گذاشتیم. این وزارتخانه پیشتر با کشورهای دوست و همسایه وارد مراوده شده بود و یکسری فعالیت‌های مشترک را آغاز کرده بودند که ناموفق بود. دولت برای حوزه آفریقا، بلاروس و در کشورهای آمریکای لاتین نیز اقداماتی انجام داده و نتیجه‌ای نگرفته بود. دلیل این عدم موفقیت این بود که افرادی که برای اجرای پروژه مسوول بودند، افرادی حقوق‌بگیر بودند که به حقوق آخر ماه وابسته بودند و علاقه‌ای به حوزه تولید و برداشت و تامین نیازهای استراتژیک کشور نداشتند. در نتیجه اولین اقدامی که ما در این زمینه انجام دادیم این بود که برای تامین کالاهای ضروری و استراتژیک مثل گندم، جو، برنج، ذرت و نهاده‌های دامی و دانه‌های روغنی در کشورهای خارجی به کمک کشاورزان و سرمایه‌داران غیردولتی رفتیم و انجمن کشت فراسرزمینی را ایجاد کردیم. سپس آن را به صحن علنی مجلس بردیم تا از طریق صندوق توسعه ملی، وزارت خارجه، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت دارایی و بخش‌های دیگر از جمله بانک مرکزی بتوانیم کشاورزان ایرانی را با وجود مشکلات زیادی که دارند در مقابل دو عامل بحرانی دیگر یعنی کمبود آب و مشکل خاک مناسب کشاورزی حمایت کنیم. تلاش کردیم با این ترفند از فرصت‌های موجود در کشورهایی که دارای آب کافی و خاک مناسب برای کشاورزی هستند بهره ببریم و برای تامین کالاهای استراتژیک کشور تلاش کنیم. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و اوج‌گیری دشمنی‌ها به‌خصوص غرب و آمریکا و همسایگان از جمله اسرائیل و کشورهای عربی همسایه خلیج‌فارس، ما گفتیم که باید به صورت چراغ‌خاموش وارد این کارزار شد. کشاورز ایرانی را با کمک وزارت‌خارجه و سفارتخانه‌ها معرفی کردیم تا بتوانند از این فرصت به صورت منظم در کشورهای مختلف استفاده کنند و از هزار تا ۲۰ هزار هکتار را زیر کشت ببرند. اما یک مشکل جدی که تا امروز وجود دارد و ما با آن روبه‌رو بوده و هستیم؛ خرید تضمینی محصول و کالاهایی است که در خارج تولید می‌کنیم. این مشکل را می‌توان از طریق بخش تجاری وزارت جهاد کشاورزی یا بخش‌های دیگر مرتفع کرد ولی هنوز گریبان‌گیر کشاورزان به‌خصوص کشاورزان فراسرزمینی است. اگر این مشکل حل شود گام مهم و نقطه پررنگی در تامین نیازها و کالاهای استراتژیک کشور است.

  بسیاری از منتقدان معتقد هستند که ممکن است کشت فراسرزمینی کشاورزی را در ایران متوقف کند و این وابستگی به منابع آب و خاک خارجی از نظر امنیتی برای کشور مضر باشد. سوی دیگر کسانی هستند که دغدغه‌های محیط ‌زیستی و مدیریت سرزمین دارند. آنها می‌گویند باید کشت فراسرزمینی اتفاق بیفتد تا منابع آب و خاک که در ایران در حال تهدید است استراحت کند و هدر نرود. چگونه می‌توان بین این دو نگرش نوعی تفاهم در بحث کشاورزی فراسرزمینی ایجاد کرد که هم دغدغه کم‌آبی رفع شود و هم بحث امنیت غذایی و وابستگی غذایی مدیریت شود؟

بعد از اکتشاف نفت در سال ۱۹۰۵ در ایران و سپس کشورهای منطقه و سپس میادین مشترک نفتی ایران با کشورهای دیگر، ما شاهد بودیم کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس از جمله عمان، قطر، بحرین، کویت، عربستان سعودی و عراق و... به بخش‌های تجاری آمریکا و اروپا هجوم بردند و آنجا سرمایه‌گذاری کردند. پمپ‌بنزین‌های بزرگ و پالایشگاه‌های بزرگ را به راه انداختند. حالا به علت اینکه آنجا را بهشت برین می‌دیدند وارد سرمایه‌گذاری شدند. اما این سرمایه‌گذاری به دلیل امنیتی و جذب بیشتر پول بود. دلیل امنیتی کشورهای کوچک منطقه به خاطر این بود که آنها حیات و بقای خود را به قدرت‌های غربی اتصال دادند. آنها بقای حکومت خود را به حمایت‌های امنیتی توسط کشورهای اروپایی و آمریکا متصل کردند. از سوی دیگر در بخش‌های نفتی سرمایه‌گذاری کردند تا بتوانند ارزآوری داشته باشند و سرمایه‌های خود را در بانک‌های آنجا نگهداری کنند. اما ایران برخلاف تمام کشورهایی که می‌خواهد حیات خود را به کشورهای غربی متصل کند، این استقلال جامع و کامل را در طول تاریخ در اختیار داشته و خواهد داشت. ایران نه مثل عربستان است و نه دیگر کشورهای منطقه. ایران با تمام استقلالی که دارد هرگز آن اتفاق برایش رخ نمی‌دهد که در بخش کشاورزی مثلاً زیر پرچم کشور دیگری برود و وابستگی غذایی پیدا کند. درست در مورد ایران عکس آنچه در منطقه رخ داده، اتفاق افتاده و در حال رخ دادن است. به سبب اینکه گذشته ایرانیان بر پایه کشاورزی بوده و بقا و حیات آن بر اساس زیست سازگارانه در این شرایط جغرافیایی بوده است. امروز نیز این مساله برای ایران رخ نمی‌دهد که وابستگی ایجاد کند و وارد بازار واگذاری یا سهم‌دهی به بازارهای بین‌المللی شود. ایران با کمبود زمین کشاورزی مواجه است اما می‌توانیم از زمین خود بهترین بهره‌برداری را داشته باشیم که هم کمبود آب و خاک را مدیریت کنیم و هم اینکه مشکلات اجتماعی و معیشتی و اشتغال را رفع و رجوع کنیم. با مدیریت کشت محصولات سازگار با کم‌آبی چنین عملی شدنی است. بنابراین باید به سمت اجاره زمین در کشورهایی برویم که از ۲۵ سال تا ۹۰ سال قرارداد داشته باشیم و استمرار این قرارداد مستلزم سودآوری برای طرفین باشد. عربستان در پاکستان، افغانستان، سریلانکا و برخی از کشورهای اروپایی سرمایه‌گذاری کرده است. این قراردادها به مدت محدود هستند. اما وضعیت ما با کشورهای همسایه فرق دارد و هرگز سرمایه‌گذاری برای کشاورزی در کشورهای دیگر نباید این وضعیت را به وجود بیاورد که کشور سیاه‌چالی برای کشاورزی خواهد بود و ایران به سمت سرزمین لم‌یزرعی برود که فردا و فرداهای دیگر نتوان در آن کشاورزی کرد یا کشاورزی پایدار در ایران امکان‌پذیر نخواهد بود. بنابراین نه باید به سمتی برویم که امنیت غذایی ما دچار خدشه شود و نوعی وابستگی به کشورهای دیگر پیدا کنیم و نه منابع آب و خاک باارزش خود را در تولید محصولات پرمصرف هدر دهیم. بلکه باید در برنامه‌های حساب‌شده و هدفمند کالاها و محصولات مورد نیاز خود را طوری تهیه کنیم که هیچ گزندی به منافع و منابع کشور وارد نشود. البته ایران هرگز تحت استعمار کشور یا گروهی از کشورها واقع نمی‌شود. بنابراین جای نگرانی نیست که بگوییم ایران دچار وابستگی غذایی به کشورهای دیگر شده است.

 به نظر می‌رسد در طول دهه‌های گذشته ایران تجربه کشت فراسرزمینی داشته است. آیا می‌توانید به ما بگویید ایران طی این سال‌ها با چه کشورهایی در حوزه کشاورزی مراوده داشته است و تجربه‌های ما در این سال‌ها در این حوزه چه بوده است؟

از زمانی که انجمن کشت فراسرزمینی ایران تشکیل شد، جنس فعالیت‌های ما در زمینه کشت فراسرزمینی متفاوت شد و ما کشورهای هدف را با توجه به وضعیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و البته نزدیکی جغرافیایی انتخاب کرده‌ایم. از سویی دقت داشتیم که این کشورها تنش امنیتی نداشته باشند. از منطقه آسیای میانه و اوراسیا شروع کردیم و تا مرزهای شرقی جهان و البته آفریقا و... پیش رفتیم. این کشورها نیز فرصت را برای ما ایجاد کردند. این کشورها محدودیت‌های خاص خود را دارند. البته شما نباید نگران باشید که این کشت فراسرزمینی باعث برون‌سپاری و زمینه‌ساز از بین رفتن صنعت کشاورزی، دامپروری، شیلات و... خواهد شد. از سویی باید این رویه را خردمندانه دانست که منابع آب و خاک در ایران باید حفظ شود. فرهنگ و آداب و سنن ایرانی این اجازه را نمی‌دهد که ما دچار وادادگی شویم. ما با اکثر کشورهای آسیای مرکزی از ازبکستان، قزاقستان و... ارتباط داریم. حدود یک میلیون هکتار از زمین‌های کشاورزی کشورهای اوراسیا و آسیای مرکزی در اختیار کشاورزان بخش خصوصی ایران است. برخی از نهادها از جمله بانک مشخصی در ایران مثلاً در کشوری مثل بلاروس سرمایه‌گذاری کرده‌اند که به دلیل دولتی بودن اقتصاد و کشاورزی آنجا دچار ورشکستگی شده‌اند. ما با کشاورزان کار می‌کنیم و اساساً کاری با بخش دولتی نداریم. چون می‌دانیم وقتی آزاد باشیم باید ادوات و ماشین و نیروی انسانی را خودمان تامین کنیم. بنابراین متخصصان خودمان را می‌بریم. در قزاقستان یک انسان یک گله پنج هزار‌راسی را چرا می‌برد. ما آنجا سه تا کشتارگاه داریم. به اضافه اینکه کشور آذربایجان به ما اعلام کرده که در ادامه دشت مغان حدود ۴۰ هزار هکتار در اختیار ما قرار می‌دهند که ما گفتیم کشاورزان خصوصی در آنجا حاضر خواهند شد. در سریلانکا نیز وارد مذاکره شده بودیم و رئیس‌جمهوری همین دولتی که اخیراً به زانو درآمده است، از دوستان بنده هستند؛ آقای گوتابایا راجاپاسکا، طی دو سال گذشته چند بار با هم حرف زدیم و آنها آماده بودند زمین‌های آماده در منطقه‌ای را که در محدوده درگیری بین ببرهای تامیل و دولت بود در اختیار ما قرار دهند تا آنجا کشاورزی داشته باشیم که البته باید ببینیم در آینده چه خواهد شد. در کشورهای دیگر مثل فیلیپین و جاهای دیگر نیز بنده مذاکراتی داشتم که حدود دوازده هزار هکتار زمین کشاورزی برای استفاده ما وجود دارد که به صورت قراردادی ۲۵ساله با آنها به تفاهم رسیدیم. قابل ذکر است که چنین سرمایه‌گذاری را در استان سیستان‌و‌بلوچستان خودمان تا پاکستان بررسی کردیم و حتی هزینه کردیم اگرچه مسائلی دخیل است که برای مدیریت این پروژه‌ها هزینه درست می‌کند و ۱۰ برابر هزینه‌ای را که در کشورهای دیگر انجام می‌دهیم ایجاد می‌کنند. واقعیت این است که همه این طرح‌ها مطالعه شده و تحقیق شده و دارای طرح توجیهی هستند و ما تلاش کردیم این کار را درون سرزمین خودمان هم انجام دهیم. واقعیت این است که ما باید وطن‌پرست باشیم و به مسائل رفاهی و تامین اجتماعی مردم خودمان اهمیت دهیم. ما اینجا باید امنیت پولی و زندگی و رفاه داشته باشیم. خیلی از مردم کشورهایی مثل هند و بنگلادش و سریلانکا و پاکستان و... پول‌هایی را که درمی‌آورند وارد کشور خودشان می‌کنند و می‌خواهند در سایه امنیتی که دارند، کشورشان را توسعه دهند و به آن افتخار کنند. اگر ایران تضمین کند ما در قلب هندوستان هم می‌توانیم محصول تولید کنیم و آن را وارد کشور کنیم. باید همه طرفین به این سمت حرکت کنند. ما با دولت تایلند صحبت کردیم. آنها گفتند برنج ایرانی دم‌سیاه و هاشمی و فلان و بهمان را بکارید ولی بردارید و برای خودتان ببرید. این واقعیت بازار کشاورزی فراسرزمینی است. در نهایت سرمایه‌گذاری و سفر به خارج از مرزهای ایران همه نیازهای ما را تامین نمی‌کند. بنابراین باید هر چه درمی‌آوریم در کشور بیشتر از جاهای دیگر نمود داشته باشد اگرچه متاسفانه ایرانیان طی ۵۰ سال پهلوی و ۴۳ سال فعلی اغلب هر آنچه درآمد کسب می‌کنند را در چمدان می‌گذارند و از کشور می‌روند و فکر می‌کنند اگر این سرمایه را آنجا ببرند و از کشور خارج کنند زندگی بهتری خواهند داشت. اما این‌طور نیست و ایران جای به مراتب بهتری از خیلی از کشورهای دنیاست. در کنار بحث کشاورزی فراسرزمینی و اهمیت آن در مدیریت منابع ایران و تولید بهتر محصول، دوست دارم روی این مساله تاکید کنم که باید همه تلاش ما برای اعتلای ایران باشد. باید فرهنگ بازگشت به وطن را تقویت کنیم.

  یکی از نگرانی‌ها در مورد کشت فراسرزمینی مثلاً در روسیه و ونزوئلا که اخیراً مطرح شده این است که برخی معتقد هستند روسیه از ایران توقع دیگری جز سود کاری را که انجام می‌دهد دارد یا ونزوئلا  خیلی دور است و خسارت آن بیش از درآمد آن است.

ما برای گرفتن زمین با فرمانداران مناطق این کشورها به‌طور خصوصی قرارداد می‌بندیم. قرارداد البته در سفارت جمهوری اسلامی مورد تایید قرار می‌گیرد و اصلاً ارتباطی با دولت‌ها و خواست‌های سیاسی ندارد. آنها سود خود را می‌خواهند ما هم سود خود را می‌خواهیم. اصلاً وامدار دولت خاصی نیستیم. بخش خصوصی بهترین تصمیم را در این زمینه می‌تواند بگیرد و گرفته است. اگرچه در برخی از مناطق مدیریت درستی در سفارتخانه‌های ما برای بستن قراردادهای مفید وجود ندارد. هیچ کشوری نمی‌تواند هیچ پیش‌شرطی برای ایران بگذارد؛ چه ونزوئلا، چه روسیه.