به روز رسانی عدالت مالیاتی!
در ایران از گزارشها، آثار و نوشتههای باقیمانده مشخص میشود مردم این کشور، از همان دوران هخامنشیان مالیات دهی را در فرهنگ خود داشتهاند تا به امروز که همچنان این موضوع بر سر جای خود استوار است و شاید یکی از پایدارترین رفتارهای اقتصادی بشمار آید.
و البته در هر زمان، مالیات ستانی با شیوهای خا ص همراه بوده است فقط آنچه مشترک بین همه دوران بوده آنکه عدهای نسبت به پرداخت مالیات، گریزان بوده و به دنبال راهکارهایی برای فرار مالیاتی بودهاند.
درصورتیکه مالیات نوعی هزینه اجتماعی قلمداد میشود که هر شهروندی برای رفاه و امنیت بیشتر خود به دولت پرداخت میکند تا بتواند از خدمات اجتماعی بیشتری بهرهمند گردد.
ازاینروست که آن را ابزاری مناسب در جهت تحقق حکم رانی خوب تعریف میکنند؛ اما بهجای آنکه این اقدام، راهکاری برای توسعه اقتصادی و کاهش فاصله طبقاتی و اجتماعی باشد به فرایندی پیچیده و زمانبر تبدیلشده است.
در این حال چنین ابزاری در این سالهایی که ایران با مشکلات ناشی از تحریمها روبرو بوده است و اتکایش به درآمدهایی مانند نفت کمتر شده است قطعاً برای دولت، بسیار کارآمدتر از هرزمانی است.
چهبسا آغاز اعمال تحریمهای گسترده بر فروش نفت کشور، هشداری بود برای آنکه میبایست گامبهگام از وابستگی به نفت فاصله گرفت و منابع درآمدی دیگر را جایگزین فروش نفت نمود.
که بر طبق باور و تأکید کارشناسان و مسئولان ظاهراً درآمدهای مالیاتی بهترین جایگزین برای نفت بشمار میآید. درواقع دولت ناگزیر از رویآوری به این راهکار است همانطور که بسیاری از کشورهای دیگر که فاقد منابع طبیعی بوده هم از مالیات برای بودجهبندی و تامین درآمد دولتها استفاده میکنند. بهعلاوه جدای از بحث کاهش وابستگی به فروش نفت، از مالیات ستانی بهعنوان عاملی در جهت رفع نابرابریهای اجتماعی نامبرده میشود و دولت را در برابر ملتش پاسخگو میکند درصورتیکه با درآمدزایی از طریق منابع طبیعی بهغیراز هدر رفت سرمایههای یک کشور، دولت هم ضرورتی را برای پاسخگویی به ملت خود احساس نمیکند.
اما موضوع قابل تامل آنکه معمولا مالیات دهی مترادف میشود با اقشاری از جامعه که باوجود افزایش هزینههای جاری، توانی برای مالیات دهی برایشان باقی نمیماند و افزایش نرخ مالیات خود شوکی دیگر بر معیشت آنان است. واقعیت آنکه دولت با کاهش فروش نفت و افت منابع درآمدی، قشری را برای درآمدزایی نشانه میگیرد و از حقوق آنها کسر مالیات میکند که شاید برای تأمین معیشت خود هم دچار مشکل باشند.
بهاینترتیب در چنین شرایطی بر استفاده از روشهایی نوینتر برای اخذ مالیات تأکید میشود؛ زیرا در عصری قرارگرفتهایم که ایجاب میکند روشهای نوتر، جایگزین شیوههای سنتی شود. اینچنین که بهجای دریافت مالیات مستقیم از اقشار مختلف پایههای مالیاتی افزایش یابد و یا آنکه پایههای مالیاتی جدیدتری تعریف شود. واضح آنکه آن گروه از افرادی که مخارج بالاتری دارند مالیات بیشتری را هم بپردازند افرادی که خریدوفروش کالاهای سرمایهای مانند مسکن، زمین، خودرو و... را انجام میدهند و معمولا هم راهی برای گریز از مالیات دهی پیدا میکنند. تدبیری که بهغیراز آنکه منبعی مناسب برای درآمدزایی دولت خواهد بود به کاهش فعالیتهای سوداگرانه و نابسامانی بازارها هم میانجامد. همانند بحث مالیات بر خودروهای گرانقیمت و خانههای لوکسی که از مباحث داغ این سالها بوده است اما در عمل شاهد اتفاق خاصی نبودهایم. چون بهمانند دیگر مصوبهها، با ضعف زیرساختی و مدیریتی همراه بوده است و اگر موانع رفع شود و به اجرا برسد شاید بتواند سیاستی عادلانهتر و کارشناسانهتر در راستای تأمین منابع درآمدی جایگزین با نفت برای دولت باشد.