یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که این صنایع می‌توانند کانالی برای انتقال نوسانات قیمت جهانی نفت بر شاخص کل بازار سهام تهران باشند. در کوتاه‌مدت ناتقارنی در اثرگذاری قیمت نفت بر ارزش صنایع پتروشیمی تایید می‌شود. به نحوی که با کاهش قیمت نفت ارزش سهام صنایع پتروشیمی کاهش می‌یابد اما با افزایش قیمت نفت افزایشی در ارزش صنایع پتروشیمی رخ نخواهد داد. این در حالی است که در بلندمدت قیمت نفت به‌صورت متقارن بر شاخص صنایع پتروشیمی اثر می‌گذارد. از این‌رو می‌توان اظهار کرد که در بلندمدت، ابتدا هنگام کاهش قیمت نفت، حمایت کاذبی از شاخص پتروشیمی صورت نمی‌گیرد و دوم، به مانند شرکت‌های بین‌المللی فعال در حوزه انرژی، شرکت‌های پتروشیمی ایرانی هم به‌صورت متقارن تحت تاثیر قیمت جهانی نفت بوده و عواملی نظیر مداخلات دولت و سفته‌بازی در بورس مانع از اثرگذاری متفاوت این کانال نشده است. در ادامه مشروح این مقاله را می‌خوانید:

اثرگذاری نفت بر اقتصاد ایران

در دهه‌های اخیر، نفت نقش مهمی در شکل‌دهی و سازماندهی اقتصاد، توسعه سیاسی و صنعت ایفا کرده و قیمت آن همواره جزو مهم‌ترین مولفه‌ها در مدل‌سازی اقتصادی و سیاسی کشورهای در حال توسعه و توسعه‌یافته بوده است. ایران با دارا بودن ذخایر عظیم نفتی به عنوان تولیدکننده‌ای تاثیرگذار در بازار جهانی نفت مدنظر است و همچنین از این بازار تاثیر می‌پذیرد. وابستگی بالای کشور به درآمد نفت باعث شده تا این منبع درآمدی به عنوان منبع اصلی تامین‌کننده بودجه عمومی کشور باشد و به‌تبع آن به‌طور مستقیم و غیرمستقیم بر فعالیت‌های اقتصادی کشور تاثیر بگذارد. با توجه به اثرپذیری اقتصاد (کشورهای وابسته به (فروش) نفت از قیمت نفت و نوسان قیمت آن در قالب کلی)، در قالب محدودتر نیز قیمت نفت به عنوان عاملی مهم و بنیادین در بازارهای مالی شناخته می‌شود. بازاری که در آن بازار سهام از جایگاه خاصی برخوردار است. بازار سهام یا بازار بورس نهادی سازمان‌دهی شده است که با هدف خرید و فروش سهام یا هر نوع اوراق بهادار دیگری شکل گرفته است. از دلایل منطقی در کاربرد قیمت نفت به عنوان مولفه‌ایی بنیادین در تحلیل بازار سهام می‌توان به ارزشگذاری قیمت سهام به‌وسیله ارزش تنزیل‌شده جریان‌های نقدی آتی (اعم از سود نقدی و افزایش قیمت) اشاره کرد که تحت تاثیر تغییر و نوسانات در بهای جهانی نفت خام به هنگام افزایش و یا کاهش آن، می‌تواند به دو صورت مستقیم یا غیرمستقیم بر عملکرد و سودآوری صنایع و گروه‌های مختلف و به‌تبع آن قیمت سهام در نمادهای مختلف بازار و در نهایت شاخص کل بورس تاثیرگذار باشد. پژوهش‌های کاربردی در بازارهای مالی نیز نشان می‌دهد که شاخص قیمت سهام شرکت‌های پتروشیمی به دلیل وابستگی فراوان به نفت و تاثیرپذیری مستقیم از قیمت نفت و نوسانات آن، بیش از سایر شرکت‌های موجود در بازار سهام از نوسانات قیمت نفت تاثیر می‌پذیرد. از نگاهی دیگر با توجه به اینکه صنایع فعال در بخش انرژی در ایران از قیمت ثابت و داخلی قیمت نفت که توسط دولت تثبیت می‌شود بهره‌مند هستند؛ به‌طور معمول تغییر قیمت جهانی نفت نمی‌تواند اثر چندانی بر عملکرد این صنایع داشته باشد. از این‌رو این امکان وجود دارد که تغییر قیمت جهانی نفت با سرعت زیادی در ارزش صنایع پتروشیمی انعکاس یابد.

اثر ارز بر تغییر ارزش صنعت نفت

از سوی دیگر با توجه به مجوز دولت مبنی بر عرضه ارز صنایع پتروشیمی در بازار آزاد، تغییر قیمت ارز در بازار آزاد نیز می‌تواند موجب تغییر ارزش این صنایع شود. شاخص صنایع پتروشیمی در بورس اوراق بهادار تهران می‌تواند نمایه مناسبی جهت بررسی واکنش این دو متغیر باشد. با توجه به اینکه قیمت جهانی نفت و نرخ ارز بازار آزاد ایران متغیرهایی برون‌زا نسبت به ارزش صنایع پتروشیمی هستند، می‌توان از روش خودتوضیحی با وقفه‌های توزیعی خطی برای بررسی اثر این دو متغیر بر شاخص صنایع پتروشیمی استفاده کرد. ولی این امکان نیز وجود دارد که کانال‌هایی نظیر حمایت حقوقی‌ها در کارایی چنین رابطه‌ای مداخله کنند. اشخاص حقوقی دارای نقدینگی زیاد که در بازار سهام ایران جزو عمده‌ترین سهامداران شرکت‌های پتروشیمی به حساب می‌آیند، می‌توانند به هنگام کاهش قیمت جهانی نفت، شروع به خرید و جمع‌آوری صف فروش کنند و از افت متناسب قیمت سهام جلوگیری کنند. به عبارتی دیگر ممکن است هنگام افزایش قیمت جهانی نفت، شاخص پتروشیمی افزایش یابد ولی در هنگام افت آن، عواملی در انتقال رابطه مداخله کنند و مانع از کاهش متناسب شاخص شوند. به همین دلیل در چنین مواردی روش کارآمدتری که رهیافت خودتوضیحی با وقفه‌های توزیعی غیرخطی نام دارد در سال‌های اخیر مورد استفاده قرار می‌گیرد. بدین نحو که می‌توان اثر افزایش قیمت نفت را از اثر کاهش قیمت نفت تفکیک کرد. این روش که به تحلیل غیرخطی یا نامتقارن معرفی شده است. توضیح بیشتر آن است که در یک الگوی خطی، اندازه مطلق اثرگذاری متغیر توضیحی در روند افزایشی با روند کاهشی آن متفاوت نیست. به عبارتی دیگر در یک برآورد خطی از تحلیل اثر قیمت نفت بر شاخص قیمت سهام چنین تفسیری مرسوم است که اگر با افزایش قیمت نفت، شاخص قیمت به اندازه B واحد افزایش پیدا می‌کند، آنگاه به‌صورت همزمان با کاهش قیمت نفت نیز به میزان B واحد کاهش خواهد یافت. ولی ممکن است که این رابطه خطی نبوده و اثر افزایش قیمت نفت بر بازار سهام، متفاوت با اثر کاهش قیمت آن باشد. برای دستیابی به چنین پردازشی می‌باید از الگوهای نامتقارن استفاده کرد. در بیشتر مطالعات در این زمینه، عموماً اثر تکانه‌های نفتی بر شاخص قیمت سهام تحلیل و تبیین شده است. به نحوی که با استفاده از روش‌های متعارف اقتصادسنجی اثر قیمت نفت بر شاخص قیمت سهام در قالبی متقارن برآورد شده است. در حالی که این امکان وجود دارد که قیمت سهام و به‌طور خاص شاخص قیمت پتروشیمی به هنگام افزایش و کاهش قیمت نفت، تاثیرپذیری متفاوتی از خود نشان دهد.

در این پژوهش چنین عنوان شده است: این موضوع نگارندگان مقاله را بر آن داشت تا با توجه به مطالعات صورت گرفته، وجود نامتقارنی اثر قیمت نفت بر ارزش سهام صنایع پتروشیمی مورد بررسی قرار دهند.

صنعت استراتژیک نفت

در بخش مطالعات نظری این پژوهش نیز چنین آمده است: صنعت پتروشیمی از صنایع استراتژیک و مهم در فراهم‌سازی مواد اولیه سایر بخش‌ها در دنیا به شمار می‌آید. صنعتی که ضمن تاثیرپذیری از تحولات سایر بازارها به ویژه بازار نفت، اثرات قابل‌ملاحظه‌ای بر سایر بازارها به ویژه بازار مالی دارد. بازدهی سهام شرکت‌های پتروشیمی در بازار بورس، وابستگی زیادی به قیمت محصولات پتروشیمی و همین‌طور وابستگی زیادی به تغییرات قیمت نفت در بازارهای جهانی دارد.

بر این اساس ذکر این نکته طبیعی به نظر می‌رسد که اقتصاد ایران به دلیل دارا بودن منابع نفتی فراوان، وابستگی زیادی به نفت داشته باشد. از سویی دیگر به دلیل مذکور، شرکت‌های عمده و شاخص‌ساز در بورس اوراق بهادار تهران بیشتر از نوع شرکت‌هایی است که در زمینه‌های نفتی فعالیت دارند. شرکت‌های پتروشیمی از جمله شرکت‌هایی هستند که با حجم معاملات بالا تاثیر زیادی بر حرکت شاخص دارند. عوامل مختلفی بر بازدهی این شرکت‌ها اثرگذار است. یکی از این عوامل که بر سودآوری شرکت‌ها نقش مهمی دارد، قیمت محصولات پتروشیمی تولیدی این شرکت‌هاست.

به‌طور کلی، تکانه‌های قیمت نفت از دو طریق می‌توانند فعالیت‌های اقتصادی یک کشور را تحت تاثیر قرار دهند. یکی از طریق تاثیر بر طرف عرضه اقتصاد است که این تاثیرات اصولاً با وقفه نمایان می‌شوند و با تاثیرگذاری بر ظرفیت تولیدی کشور نقش خود را آشکار می‌سازند. دیگری از طریق تاثیر بر تقاضای کل بوده که می‌تواند در کوتاه‌مدت آثار خود را بر فعالیت‌های اقتصادی کشور بر جای گذارد. کارشناسان اقتصادی نه‌تنها تکانه‌های منفی قیمت نفت بلکه تکانه‌های مثبت را نیز به سود کشورهای صادرکننده نفت نمی‌دانند. غالباً دولت‌ها تحت تاثیر تکانه‌های منفی قیمت نفت، مجبور می‌شوند تا بر واردات کالا و خدمات محدودیت بیشتری را اعمال کنند تا از طریق صرفه‌جویی‌های ارزی امکان تامین نیازهای ضروری کشور و بازپرداخت به موقع تعهدات خارجی فراهم شود. با توجه به اینکه در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران، بخش عمده‌ای از واردات آنها را کالاهای سرمایه‌ای و مواد اولیه مورد نیاز بخش تولیدی تشکیل می‌دهند، محدودیت اعمال‌شده بر واردات می‌تواند آثار نامساعدی بر بخش تولیدی کشور به جای گذارد. نتیجه اجتناب‌ناپذیر چنین شرایطی، بروز فشارهای تورمی، افزایش نرخ ارز، رکود اقتصادی و افزایش بیکاری در جامعه خواهد بود.

تکانه‌های مثبت قیمت نفت به گونه‌ای دیگر اقتصاد کشورهای صادرکننده نفت را تحت تاثیر منفی قرار خواهند داد. در یک مطالعه تجربه نشان داده شده است که افزایش قیمت نفت در اوایل دهه ۱۹۷۰ موجب شده است که کشورهای صادرکننده نفت در بلندمدت در وضعیت نامناسب‌تری در مقایسه با کشورهایی که تغییر جندانی در قیمت محصولات صادراتی آنها به وجود نیامده بود قرار گیرند.

آثار منفی ناشی از نوسان‌های قیمت‌ها، پیش‌بینی نادرست قیمت‌ها و در نتیجه افزایش ریسک در تصمیم‌گیری و استفاده نادرست از منابع بادآورده (در نتیجه افزایش ناگهانی قیمت نفت) از عواملی هستند که آثار مثبت احتمالی تکانه‌های مثبت قیمت نفت را از بین می‌برند. کشورها را از لحاظ چگونگی تاثیرپذیری تکانه‌های نفتی و تغییرپذیری قیمت نفت می‌توان به دو دسته تفکیک کرد. دسته اول کشورهای واردکننده نفت هستند. اقتصاددانان معتقدند، افزایش شدید در قیمت نفت باعث پایین آمدن رشد اقتصادی و افزایش تورم در کشورهای واردکننده نفت می‌شود. این موضوع را می‌توان از جنبه‌های متفاوتی مورد بررسی قرار داد. از یک‌سو، افزایش قیمت نفت باعث کمیابی انرژی به عنوان مواد اولیه برای تولید بنگاه‌ها شده که این مطلب عامل افزایش هزینه بنگاه‌ها و کاهش سود آنها شده است. بنابراین، کاهش تمایل بنگاه‌ها برای خرید کالاهای سرمایه‌ای جدید را در پی خواهد داشت که این امر در بلندمدت منجر به کاهش در ظرفیت تولیدی بنگاه‌های اقتصادی در کشورهای صنعتی می‌شود. این موضوع بیانگر کاهش عرضه کل و افزایش سطح قیمت‌هاست.

دسته دوم، کشورهای صادرکننده نفت هستند. در ادبیات اقتصادی این‌گونه بیان می‌شود که کشورهای دارای منابع طبیعی غنی از جمله نفت و گاز، با صادرات بی‌رویه نفت درآمدهای هنگفتی را کسب می‌کنند. این درآمدها ممکن است در یک برهه زمانی خاص ناشی از افزایش ناگهانی قیمت نفت باشد. کسب درآمدهای حاصل از صادرات بی‌رویه نفت و افزایش قیمت نفت باعث به وجود آمدن پدیده‌ای به نام بیماری هلندی در این کشورها می‌شود. این واژه برای نخستین‌بار در سال ۱۹۷۷ توسط نشریه اکونومیست لندن در توصیف این پدیده استفاده شد. در دهه ۷۰ میلادی برخی از کشورها از جمله انگلستان و ایران با این پدیده مواجه شدند.

کشورهای صادرکننده نفت، به‌طور عمده کشورهای خاورمیانه، اگرچه دارای بازار سهام با عمق اندک هستند ولی شواهد زیادی بر رابطه بازار سهام آن کشورها با بازار نفت وجود دارد زیرا ارزش سهام وابسته به ارزش فعلی جریانات نقدی آتی آن است و نوسان قیمت نفت در کشورهای صادرکننده را می‌توان یکی از مهم‌ترین مولفه‌های کلان حاکم بر بازار در نظر گرفت. توجیه نظری در به‌کارگیری قیمت نفت به عنوان عامل اثرگذار بر بازار سهام را می‌توان بدین‌گونه تشریح کرد که ارزش سهام برابر با مجموع ارزش تنزیل‌شده جریانات نقدی آتی مورد انتظار است. این جریانات نقدی به‌طور مشخص تحت تاثیر متغیرهای کلان اقتصادی همچون قیمت نفت می‌تواند باشد.

اقتصاد ایران به عنوان یکی از مهم‌ترین کشورهای صادرکننده نفت، از یک نگاه در مواقع افزایش قیمت نفت، درآمد فراوانی دریافت می‌داد. این درآمد به صورت ارز خارجی وارد کشور و به حساب صندوق ذخیره ارزی دولت واریز می‌شود. در صورت نبود تقاضا برای ارز در قیمت مورد نظر، بانک مرکزی مجبور به خرید ارز شده و آن را تبدیل به منابع ریالی برای بودجه کشور می‌کند. این سیاست باعث افزایش دارایی بانک مرکزی، افزایش پایه پولی و در پی آنها افزایش نقدینگی، افزایش تقاضا و افزایش قیمت‌ها رخ خواهد داد. در مواقع کاهش قیمت نفت، دولت از هزینه‌های خود نمی‌کاهد و به دلیل مواجهه با کسری بودجه مجبور به استقراض از بانک مرکزی می‌شود. بنابراین خالص بدهی دولت به بانک مرکزی افزایش یافته و این عمل منجر به تقویت پایه پولی می‌شود. بنابراین حجم پول، چه در زمان کاهش و چه در زمان افزایش قیمت نفت، افزایش می‌یابد.

از نگاهی دیگر، با کاهش قیمت نفت سرمایه‌گذاران نسبت به سرمایه‌گذاری نااطمینان شده و از این‌رو تقاضا برای سرمایه‌گذاری و خرید سهام بیشتر، کاهش می‌یابد. این فرآیند موجب تحت تاثیر قرار گرفتن سودآوری شرکت‌ها نسبت به درآمدهای نفتی می‌شود که می‌تواند دلیلی بر کاهش قیمت سهام باشد. در مقابل با افزایش قیمت نفت، سرمایه‌گذاران با اطمینان بیشتری نسبت به تکانه‌های بازار سهام، تقاضای خود را برای سرمایه‌گذاری افزایش می‌دهند. این فرآیند موجب سودآوری شرکت‌ها و در نتیجه افزایش در قیمت سهام خواهد شد. بنابراین این رخدادها حاکی از آن دارد که قیمت نفت می‌تواند تاثیر بسزایی بر بازار سهام داشته باشد. بدیهی است که این تحولات تاثیر عمده و اصلی خود را بر روی سهام گروه پتروشیمی و پالایشگاهی می‌گذارند. با این تفاسیر می‌توان گفت که شرکت‌های پتروشیمی و پالایش نفت از جمله گروه‌هایی هستند که تغییرات قیمت جهانی نفت خام می‌تواند به صورت مستقیم بر آنها تاثیرگذار باشد.

پیش‌گیری از اثر نامطلوب

در قسمت یافته‌های این پژوهش آمده است: صنایع پتروشیمی از یک‌سو به عنوان صنایعی استراتژیک در فراهم‌سازی مواد اولیه سایر بخش‌ها در اقتصاد مدنظر است و از سویی دیگر این صنایع بخش عمده‌ای از بازار سهام تهران را تشکیل می‌دهد. همچنین این صنعت که ضمن تاثیرپذیری از تحولات سایر بازارها به ویژه بازار نفت، اثرات قابل ملاحظه‌ای بر روی سایر بازارها به ویژه بازار مالی دارد. بازدهی سهام شرکت‌های پتروشیمی در بازار بورس، وابستگی زیادی به قیمت محصولات پتروشیمی و همین‌طور وابستگی زیادی به تغییرات قیمت نفت در بازارهای جهانی دارد. بر این اساس ذکر این نکته طبیعی به نظر می‌رسد که اقتصاد ایران به دلیل دارا بودن منابع نفتی فراوان، وابستگی زیادی به نفت داشته باشد. بنابراین درک صحیح از اثرگذاری تغییرات قیمت نفت بر قیمت پتروشیمی در بورس اوراق بهادار و به‌تبع آن بر ارزش صنایع پتروشیمی درخور اهمیت بوده و واکاوی بیشتری را می‌طلبد. عموم مطالعاتی که در این زمینه صورت گرفته است بر یکسانی نوع و اندازه اثر قیمت نفت بر شاخص قیمت پتروشیمی تاکید دارد. در حالی ‌که ممکن است تاثیرپذیری قیمت پتروشیمی از روند افزایش قیمت نفت متفاوت از روند کاهشی در قیمت نفت باشد. بر این اساس در پژوهش حاضر تلاش شده است که با استفاده از داده‌ها و اطلاعات روزانه سال‌های ۱۳۹۶-۱۳۸۷ و رهیافت خودتوضیحی با وقفه‌های توزیعی غیرخطی، وجود این ناتقارنی در اثرگذاری مورد آزمون قرار گیرد. البته در این راستا جهت نشان دادن اثرگذاری متقارن قیمت نفت بر شاخص قیمت سهام پتروشیمی از الگو خودتوضیحی با وقفه‌های توزیعی خطی نیز استفاده شده است. یافته‌های این مطالعه نشان می‌دهد که این صنایع می‌توانند کانالی برای انتقال نوسانات قیمت جهانی نفت بر شاخص کل بازار سهام تهران باشند. چرا که شاخص صنایع پتروشیمی ارتباط معناداری با قیمت جهانی نفت دارد. این ارتباط در کنار قیمت نرخ ارز در بازار آزاد ایجاد می‌شود. در کوتاه‌مدت ناتقارنی در اثرگذاری قیمت نفت بر ارزش صنایع پتروشیمی تایید می‌شود به نحوی که با کاهش قیمت نفت ارزش سهام صنایع پتروشیمی کاهش می‌یابد اما با افزایش قیمت نفت افزایشی در ارزش صنایع پتروشیمی رخ نخواهد داد. یافته دیگر مطالعه حاضر این است که در بلندمدت تغییر قیمت نفت به‌ صورت متقارن بر شاخص صنایع پتروشیمی اثر می‌گذارد. به عبارتی هنگام کاهش قیمت نفت، حمایت کاذبی از شاخص پتروشیمی صورت نمی‌گیرد. همچنین کشش شاخص صنایع پتروشیمی به قیمت جهانی نفت حدود ۷۰ درصد است. بر این اساس توصیه می‌شود تا سیاستگذاران و سرمایه‌گذاران در بازار بورس به نحوه تاثیرگذاری نامتقارن قیمت نفت بر صنایع پتروشیمی توجه کنند تا بتوانند به هنگام شوک‌های مثبت قیمت نفت و به‌تبع آن شاخص سهام پتروشیمی، به منظور پیشگیری از آثار نامطلوب بر ارزش سهام خریداری‌شده، مدیریت بهتری در خرید و فروش سهام پتروشیمی داشته باشند. همین‌طور به هنگام کاهش در قیمت نفت که منجر به کنترل در قیمت پتروشیمی و به‌تبع آن با توجه به سهم این صنایع در بازار سهام، منجر به کاهش قیمت سهام می‌شود، پیشنهاد می‌شود تا دولت به هنگام کاهش قیمت جهانی نفت با حساسیت بیشتری تحولات بازار سهام را رصد کند تا در صورت نیاز حمایت‌های لازمه را انجام دهد.