منابع توسعه صنعت پخش از کجا تامین شود؟

از سمت دیگر ضریب نفوذ تکنولوژی و به کارگیری فناوری در شرکت‌های پخش ایران کمتر از استانداردهای جهانی است و از منظر تجارت الکترونیک، رهگیری و بهینه سازی مسیرهای توزیع و استفاده از تکنولوژی در همه ابعاد آن مانند کشورهای توسعه یافته نیست که البته دلایل خاص خود را دارد.

علاوه بر نوع نگاه قانون گذار به صنعت پخش، دلیل دیگر نداشتن ارتباط مناسب شرکت‌های این صنعت با دانشگاه‌ها است. شرکت‌های پخش از پتانسیل جوانان نخبه تحصیلکرده در قسمت‌های مختلف تخصصی که بتوانند آثار مناسبی را از خود بر جای بگذارند استفاده نکرده‌اند و به عبارتی واحدهای تحقیق و توسعه به صورت کلیدی در شرکت‌های پخش وجود ندارد و تلاش نشده تا این ارتباط ایجاد شود؛ لذا آنطور که در صنعت داروسازی از منظر این شاخص پیشرفت‌های مهم و قابل ملاحظه‌ای حاصل شده، در صنعت پخش چنین دستاوردهایی را شاهد نیستیم و در نتیجه امروزه داروهایی در کشور تولید می‌شود که کاملا به روز هستند و این به دلیل ارتباط مناسب دانشگاه و صنعت در این بخش است.

دلیل عقب‌ماندگی از استانداردهای جهانی

یکی از چالش‌های مهم در صنعت پخش عدم سرمایه‌گذاری مناسب در به روز آوری فرآیندهای مختلف است. تغییراتی مانند مکانیزاسیون، به روز رسانی سیستم‌های نرم‌افزاری،  چابک سازی ناوگان حمل و نقل و رسیدن به استانداردهای جهانی همانطور که در کشورهای پیشرفته دنیا شاهد آن هستیم نیازمند سرمایه‌گذاری است و در این رابطه زمانی که حاشیه سود مناسبی در این صنعت وجود ندارد و با توجه به هزینه‌های سرسام آور کنونی، فرصت‌ها و شرایط لازم برای سرمایه‌گذاری در این حوزه وجود نخواهد داشت؛ بنابراین تحویل محصول با کیفیت مناسب و زمان مناسب و به طور کلی سرویس مناسب با مشکل روبرو می‌شود.

این در حالی است که استفاده از تکنولوژی در حوزه خدمات بسیار اهمیت دارد؛ زیرا شرکت‌های خدماتی که امروز در جهان مرزها را درنوردیده و جهان را از آن خود کرده‌اند تکنولوژی را به خدمت گرفته‌اند و از این رو شرکت‌های ایرانی نیز در حوزه پخش چه در بخش انبارش و مکانیزاسیون و چه در حوزه‌های سیستم‌ها و روش‌ها و مهندسی مجدد فرآیندها و چه در توزیع محصول باید این موضوع را مورد توجه جدی قرار دهند و تنها به فروش بسنده نکنند.

البته به طورقطع فعالان صنعت پخش به خوبی به اهمیت تکنولوژی در همه ابعاد این صنعت آگاهی دارند، اما شرایط حاکم بر این صنعت و چالش‌های مترتب بر آن اجازه نمی‌دهند این تغییرات عملیاتی شوند، زیرا این روش‌ها مستلزم هزینه‌های سنگینی است که به دلیل سود اندک و از طرفی مشکلات وصول مطالبات به دلیل عدم پرداخت به موقع مراکز درمان دولتی که هزینه‌های مالی سنگینی را ایجاد کرده، همچنان به تعویق افتاده اند.

قیمت پایین و حاشیه سود کم؛ رمز حذف نوآوری در پخش

نکته دیگر آن که قیمت پایین دارو که متاثر از تخصیص ارز دولتی در خلال سال‌های اخیر بوده باعث شده این گروه محصول در مقایسه با سایر محصولاتی که در کشور توزیع می‌شوند بسیار ارزان قیمت باشند؛ درحالی که هزینه‌های موجود در این صنعت همگی بر مبنای ارز آزاد بوده و در نتیجه شکافی که در این میان ایجاد می‌شود، باعث شده تا امکان انجام تحول و به‌روزآوری برای شرکت‌های پخش وجود نداشته باشد.

شرکت‌های پخش رسمی و قانونی، سیستم جایگزین شفاف به جای نظام‌های واسطه گری و دلالی هستند و این همان منطق راه اندازی شرکت‌های پخش در دنیا و ایران است تا از نابسامانی‌های قیمتی جلوگیری کند و محصولات با کیفیت مناسب و با قیمت مشخص در تمام کشور عرضه شوند، با این حال همانطور که گفته شد، متاسفانه نگاه دولت به توزیع هنوز در قالب یک صنعت نیست و آن را به عنوان فرایندی در مسیر ایجاد ارزش افزوده نمی‌داند و این صنعت را نوعی دلالی می‌پندارد. در واقع وجود انبارها با استانداردهای بهینه انبارش و شرایط بهینه توزیع با ناوگان مناسب، شرایطی را ایجاد کرده که پخش به یک صنعت ارزش آفرین تبدیل شود؛ البته از سال ۹۴ انجمن ملی صنعت پخش تلاش کرد تا با برگزاری همایش‌های مناسب و با دعوت از دولتی‌ها نقش و جایگاه این صنعت را بیش از پیش در معرض نمایش قرار دهد، اما به دلیل شیوع بیماری کرونا این روند متوقف شد. با این حال با برگزاری جلسات مکرری که با وزارتخانه و مراجع دولتی صورت گرفته، تبیین این نقش و اثر در حال نهادینه شدن است و دولتمردان با این صنعت بیش از گذشته آشنا شده است.

طبیعتا این آشنایی تا زمانی که به حذف قوانین دست و پاگیر و فراهم شدن شرایط مناسب برای رشد شرکت‌های پخش منتهی نشود، فایده زیادی ندارد، به عنوان مثال قیمت‌های دستوری برای دارو و یا تعیین دستوری حاشیه سود برای صنعت پخش که برگرفته از مدل اقتصادی کشور است باعث زیان بسیاری از شرکت‌ها شده است. به عنوان مثال توزیع دارو اکنون دارای حاشیه سود بین ۴ تا ۱۲درصد است و این در حالی است که بسیاری از داروها اگر در شرایط مناسب نگهداری و توزیع نشوند، کیفیت خود را از دست می‌دهند؛ بنابراین شرکت‌های پخش برای حفظ کیفیت محصول برای مصرف‌کننده نیازمند به‌روزرسانی سیستم‌ها و بهینه سازی انبارها و... هستند و این موضوع با حاشیه سود میانگین ۱۰ درصدی ممکن نیست، در حالی که با یکی دو درصد افزایش حاشیه سود، این شرکت‌ها می‌توانند هزینه‌های نوآوری خود را تامین کنند و این رقم مشکلی را در مجموع برای قیمت دارو نیز ایجاد نخواهد کرد؛ زیرا قیمت محصولات در سال‌های اخیر در برخی اوقات تا چند برابر افزایش یافته، اما حاشیه سود آن عملا هیچ تغییری نکرده است.

این موضوعات در مجموع باعث شده‌اند که هر سرمایه‌گذاری که به دنبال کار اقتصادی است با یک طرح توجیهی که سودآور نیست روبرو باشد وبه طورقطع دلیلی ندارد که سرمایه‌گذار به صنعت پخش جذب شود. در حال حاضر بسیاری از صنایع با افزایش تعداد سرمایه‌گذاران و شرکت‌های تازه تاسیس روبرو هستند، اما در صنعت پخش در سال‌های اخیر نه تنها بر تعداد آنها افزوده نشده که حتی از آنها کاسته شده است؛ زیرا مشکلات صنعت پخش از سایر صنایع بیشتر بوده، موانعی وجود دارد که بسیاری از صنایع با آنها روبرو نیستند.