رشد پلکانی
صنعت فولاد چه جایگاهی در اقتصاد ایران دارد؟
این رشد بعضی از سالها به هفت درصد رسیده و گاهی زیر هفت درصد، ولی به طور متوسط رشد ما در یک دهه گذشته تقریباً حدود ۷/ ۵ درصد بوده است. پس از انقلاب تولید فولاد ما حدود ۷۰۰ هزار تن در ذوبآهن بوده است. تولید گروه ملی هم حدود ۲۰۰، ۳۰۰ هزار تن بوده است. درواقع میتوان اینطور ارزیابی کرد که با احتساب تولیدات متفرقه، ما در مقاطعی حداکثر ۲/ ۱ میلیون تن تولید فولاد داشتهایم. اما در حال حاضر تولید فولاد خام در کشور ما حدود ۲۰ میلیون تن است. در حال حاضر ما به رتبه ۱۴ رسیدهایم، اما ظاهراً به نظر میرسد اکنون رتبه کشور ما در حال بهتر شدن است. آنچه درباره صنعت فولاد مهم است و جای امیدواری دارد این است که وقتی گذشته را مرور میکنیم و به وضعیت زمان حال میرسیم، میبینیم صنعت فولاد صنعتی بوده که در تمام این سالها توانسته روی پای خودش بماند، توانسته رقابتپذیری خود را حفظ کند و با تعرفههای بسیار کم به حیات خودش ادامه دهد و در حال حاضر نیز دارد با همین شرایط ادامه میدهد. در حال حاضر وقتی وضعیت خود را در بازار جهانی بررسی میکنیم متوجه این موضوع امیدوارکننده میشویم که میلگرد و تیرآهن تولیدی ما در جهان جزو ارزانترین محصولات است. علاوه بر این، ورق ما نیز شرایط رقابتپذیری خوبی برای حضور در بازارهای بینالمللی دارد. وقتی اروپاییها نسبت به صادرات ورق ما احساس خطر میکنند، این احساس خطر آنها حاکی از این است که در این عرصه قدرت رقابت ما در بازارهای بینالمللی قدرت بالایی است. به طور کلی میتوان ادعا کرد که ما در حال حاضر در صنعت فولاد شرایط خوبی داریم. در زمینه صادرات نیز در سالهای گذشته و بهویژه در سالهایی مثل ۸۷ و ۸۸ تا ۹۰ دولت از اینکه ما صادراتی داشته باشیم بهشدت نگران بود. این نگرانی دولت به خاطر شرایط بازار داخل بود؛ یعنی درواقع این نگرانی برای مسوولان وجود داشت که با صادرات، ما در بازار داخل با کمبود عرضه و افزایش شدید قیمت مواجه شویم.
در آن مقطع ما تولیدکنندگان داخل بهشدت تلاش کردیم که سهم صادرات پیدا کنیم. به هر جهت صادرات در ابتدا سهمیهبندی بود و ما در آن شرایط با سختی و مرارت بسیار زیادی توانستیم سهمیه صادراتی برای فولاد پیدا کنیم. ما از صادرات حدود سالی یک میلیون تن شروع کردیم و در حال حاضر به صادرات حدود هشت میلیون تن در سال جاری رسیدهایم. درواقع ما طی چند سال گذشته سرعت رشد خوبی هم در زمینه تولید و هم در زمینه صادرات داشتهایم. در سال جاری نیز شاهد هستیم که اعداد و ارقام ما هم در زمینه صادرات و هم در زمینه تولید نسبت به سال گذشته بسیار چشمگیرتر است.
جایگاه صنعت فولاد در اقتصاد ایران
در ایران دو شاهبال توسعه اقتصادی داریم که نباید روی آن هیچ شک و شبههای داشته باشیم. این دو شاهبال توسعه اقتصادی یکی نفت و گاز و پتروشیمی و دیگری صنایع معدنی است. ما باید بدون اینکه خودمان را معطل کنیم، توان خود را در این زمینهها متمرکز کنیم. به هر حال فولاد در صنایع معدنی شاخص اصلی این صنعت است؛ حدود ۵۰ درصد از کسبوکار صنایع معدنی ما در حال حاضر در صنعت فولاد است. در صنعت فولاد ما به انرژی متکی هستیم؛ یعنی نقش برق و گاز در این صنعت بسیار پررنگ است. کشور ما سنگآهن هم دارد و این هم یک مزیت است، اما حتی با فرض نداشتن سنگآهن هم در این صنعت مزیت داریم. اگر ما در مرزهای جنوبی کنار آب تولید فولاد کنیم، با توجه به اینکه گاز هم داریم، به صرفه است که حتی در صورت نیاز سنگ را هم از خارج وارد کنیم، البته خوشبختانه فعلاً سنگ هم داریم. به هر حال آنچه مهم است این است که ما توانستهایم از مزایای خود بهدرستی استفاده کنیم. یکی از این مزایا گاز است. برق را نمیگویم چون برق هم در گاز متبلور است و ما عمدتاً برق را هم از گاز میگیریم، ما عمدتاً متکی به گاز و سنگآهن هستیم و توانستهایم همین دو مزیت را بهدرستی با هم ترکیب کنیم و تکنولوژی را هم درست انتخاب کردهایم. ما تکنولوژی احیای مستقیم را انتخاب کردهایم که در تکنولوژی احیای مستقیم گاز را به عنوان انرژی مصرف میکنیم. علاوه بر این میتوانیم با روش کوره بلند (Blast Furnace) هم تولید فولاد کنیم، ولی به دلیل اینکه زغالسنگ ککشو و مرغوب فراوان نداریم که بتوانیم بر آن متکی شویم، بر گاز متکی شدهایم. گذشته از این به لحاظ زیستمحیطی نیز در حال حاضر در همه جای دنیا اقبال بهتری به گاز وجود دارد. به طور کلی ما هم انرژی و هم مسیر تکنولوژی را خوب انتخاب کردهایم.
آنچه در حال حاضر توجه به آن امیدوارکننده است این است که ما در صنعت فولاد مسیری بهتر از گذشته نیز در پیش داریم. درواقع باید امیدوار باشیم چراکه آینده صنعت فولاد ما میتواند از گذشته این صنعت در کشورمان هم بهتر باشد. علت این بهتر شدن این است که زنجیره فولاد به طور نسبی در حال متوازنتر شدن در مقایسه با گذشته است. اگر در گذشته زمانی بود که به عنوان نمونه در سال ۱۳۸۶ حدود ۱۱ میلیون تن واردات فولاد داشتیم که حدود پنج میلیون تن از آن فقط شمش و اسلب بود، الان دیگر ما به واردات مواد خام نیاز نداریم. ما حتی در سال جاری در حال صادر کردن حدود چهار میلیون تن شمش و اسلب هستیم. یعنی زمانی بود که ما حدود پنج، شش میلیون تن شمش و اسلب و حتی بیشتر وارد میکردیم، اما حالا دیگر اینطور نیست. در حال حاضر در زنجیره میبینیم که کنسانتره، گندلهسازی، آهن اسفنجی و تولید شمش و اسلب و محصول نهایی اینها دارد با هم متوازن میشود. این برای ما موقعیت خوبی ایجاد میکند که فولادمان به صورت رقابتی و با قیمتی که بتواند در بازار جهانی عرض اندام کند، در حال تولید شدن است.
درواقع از اینجا به بعد آنچه مهم است این است که ما در سالهای آینده باید به سمت فولادهای کیفیتر برویم، روی فولادهای ساختمانی متوقف نشویم، بتوانیم ارزش افزوده محصولات خود را بالاتر ببریم و تا میتوانیم حلقههای این زنجیره را با هم هماهنگتر کنیم؛ یعنی اگر به کنسانتره نیاز داریم عقب نیفتیم، اگر به گندله نیاز داریم عقب نیفتیم. آهن اسفنجی ما، گندلهسازی ما و به خصوص کنسانتره ما باید با هم هماهنگ پیش بروند تا بتوانیم ارزش افزوده بیشتری داشته باشیم.
مساله جایابی طر حهای فولادی
در حال حاضر مساله مهمی که در صنعت فولاد وجود دارد و باید مورد توجه قرار گیرد این است که طرحهای فولادی که در کشور وجود دارد از لحاظ جایابی بسیار مورد اشکال است. به عنوان مثال در یکسری نقاطی که مزیت نداشتهایم مثلاً در شمال کشور، در آذربایجان شرقی یا آذربایجان غربی یا در سواحل دریای خزر طرح فولادی اجرا کردهایم درحالیکه اساساً این استانها نقاط مناسبی برای راهاندازی صنایع فولادی نبوده است. ما نباید در سواحل دریای خزر صنایع فولادی ایجاد کنیم. مثال دیگر از جایابی نامناسب قرار دادن صنایع فولادی در استانهای مرکزی کشور است؛ یعنی نقاطی که در حال حاضر در آنها با کمبود شدید آب مواجه هستیم، اما به هر صورت آمدهایم در آنها طرح فولادی اجرا کردهایم. یعنی میتوان جایابی صنایع امروز را اینطور ارزیابی کرد که به طور کلی ما در نقاطی طرحهای فولادی اجرا کردهایم که یا با معادن فاصله زیادی دارند، یا ما در این مناطق آب کافی نداریم یا مشکلات دیگری وجود دارد که در نهایت منجر میشود به اینکه این طرحها بهینه نباشند. با این حال نمیتوان گفت اوضاع خیلی بد است. واقعیت این است که به هر حال این طرحها در حال حاضر در حد تامین نیاز بازارهای داخلی در حال فعالیت هستند، اما از این پس توسعه صنعت فولاد ما باید در کنار آبهای جنوبی کشور باشد. یکی به این دلیل که از این به بعد باید روی صادرات متمرکز شویم چراکه ما به اندازه کافی برای تامین نیاز داخلی کشور فولاد داریم، در نتیجه از این به بعد هرچه تولید میکنیم، باید صادر شود. میتوان با استفاده از حرارت خروجی اگزوزها آب را شیرین کرد. یعنی در واقع فولاد در آن نواحی نهتنها مشکل زیستمحیطی ایجاد نمیکند، بلکه فرصتی برای تولید آب شیرین میشود. وقتی آب شیرین تولید کردیم، میتوانیم با استفاده از این آب شیرین و با اتکا به آن، کشاورزی را هم توسعه دهیم و گسترش شهرسازی نیز داشته باشیم. ممکن است با توسعه فولاد در نواحی ساحلی جنوبی کشورمان امکان اسکان جمعیت قابل توجهی در آن نواحی نیز فراهم شود. با توجه به اینکه همه صنایع معدنی ما انرژیبر هستند، اگر زنجیرهای از برق و فولاد و مس و صنایع مشابه انرژیبر را برداریم و به مناطق ساحلی جنوبی کشور ببریم، میتوانیم با این کار پاسخ خوبی به خشکسالی بدهیم.
امروز شاهد جمعیتی از جوانان متولد دهه ۷۰ هستیم که جویای کارند. توسعه صنایع فولاد در سواحل جنوبی میتواند یک زاویه جدید برای ایجاد شغل برای این نسل جوان و به طور کلی فرصت زندگی و حیات برای جمعیت ما باشد. ما هم گاز داریم و هم صنایع معدنی که میتوانیم این صنایع را به سمت مناطق جنوبی سوق بدهیم؛ جایی که در آن هم زمین کافی داریم و هم آب دریا را در اختیار داریم. در نتیجه در این مناطق ما میتوانیم در کنار توسعه صنایع فولادی، آب دریا را شیرین کنیم، کشاورزی را گسترش دهیم، شهرسازی را توسعه دهیم و علاوه بر همه اینها میتوانیم صنعتی در مناطق جنوبی داشته باشیم که محصولاتش نزدیک اسکله و آماده برای صادرات باشد. با وجود نکاتی که ذکر شد، موضوعی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که در حال حاضر به هیچ وجه نباید به جابهجایی یا انتقال صنایع موجود از نقاط مرکزی کشور به سواحل جنوبی فکر کرد. آنچه لازم است این است که صنایع جدید را به سواحل جنوبی منتقل کنیم.
چالشهای آینده صنعت فولاد
یکی از مسائل جدی که صنایع فولادی ما با آن مواجه هستند، مساله چالشهای زیرساختی در حوزه حملونقل و جابهجایی است. صنعت ریلی ما نمیتواند این حجم از نیاز صنایع فولادی به جابهجایی را تحمل کند. به عنوان مثال اگر ما بخواهیم ۵۰ یا ۵۵ میلیون تن فولاد تولید کنیم، هر یک کیلوگرم فولاد سه کیلوگرم جابهجایی دارد؛ یعنی برای ۵۵ میلیون تن فولاد باید ۱۹۰ میلیون تن جابهجایی داشته باشیم. باید در نظر گرفت که اگر این حجم جابهجایی در حال حاضر ۷۰ میلیون تن است و این ۷۰ میلیون تن اگر قرار باشد به ۱۹۰ میلیون تن برسد، چقدر باید زیرساخت را در داخل کشور توسعه دهیم. درواقع باید توجه کنیم یکی از ارکان اصلی استدلال در جهت تصمیمگیری برای اینکه صنایع را در جدار مرز آبی ببریم این است که جلوی این همه جابهجایی را بگیریم. اگر ما نهایتاً ۲۰ میلیون تن تولید فولاد را در کنار دریای عمان داشته باشیم، فقط یک جابهجایی داریم که سنگآهن را از فاصلههای نزدیک، نه فاصلههای دور، به آنجا ببریم. در این صورت دیگر برگشت نداریم. محصول نهایی نیز پس از تولید از طریق آبهای جنوبی صادر میشود. به این ترتیب حجم جابهجایی به میزان قابل توجهی کم میشود. در این صورت ما آمادگی پیدا خواهیم کرد که اگر در آینده احیاناً دیگر سنگآهن نداشتیم و خواستیم از خارج از کشور سنگآهن وارد کنیم، از مسیر کوتاهتر سنگآهن را تهیه کنیم و مورد استفاده قرار دهیم، بعد هم در همان جا فولاد را تولید و سپس از همان جا آن را صادر کنیم. به این ترتیب میتوانیم حجم جابهجاییهای داخل کشور را نیز بهشدت کاهش دهیم. بنابراین به دلایل مختلف برای مواجهه با چالشهای پیش رو ضروری است که ما توسعه فولاد خود را در همان حوزه هرمزگان تا چابهار متمرکز کنیم. آنجا در مکران نیز مناطق خوبی برای ایجاد این صنایع دیده شده است. این منطقه این ظرفیت را دارد که در زمینه توسعه فولاد کشور آینده خوبی پیدا کند.
وضعیت تکنولوژی صنایع فولادی ایران
در حال حاضر وضعیت ما از نظر تکنولوژی مناسب و به طور نسبی خوب است. تقریباً میتوان اینطور ارزیابی کرد که ما مشکل چندانی به لحاظ تکنولوژی نداریم. اگر تکنولوژی نسل چهار را نداریم، حداقل تکنولوژی نسل سه را داریم و حتی یک بخش از تکنولوژی ما هم نسل چهار است.
وضعیت فولاد ایران در بازارهای جهانی
در حال حاضر ایران چهاردهمین کشور بزرگ تولیدکننده فولاد در جهان است و درواقع ۱۳ کشور رقیبان اصلی ما در زمینه صنایع فولادی هستند. به طور نسبی امید ما در صنایع فولادی برای آینده در مقایسه با بسیاری از این ۱۳ کشوری که در حال حاضر در زمینه صنایع فولادی در حال رقابت با ما هستند بیشتر است چراکه بسیاری از این کشورها با کمبودها و مسائلی مواجهاند که خوشبختانه ما دچار آن نیستیم.
میتوان پیشبینی کرد که ایران در یک دهه آینده به رتبه کمتر از ۱۰ در زمینه صنایع فولادی دست یابد. در حال حاضر تکرقمیشدن رتبه کشور بسیار سخت است. به همین دلیل نمیتوان ادعا کرد که در دو، سه سال آینده رتبه ایران به زیر ۱۰ خواهد رسید، اما میتوان اینطور پیشبینی کرد که طی ۱۰ سال آینده رتبه ما به زیر ۱۰ برسد.
ارسال نظر