فرصت‌ها و چالش‌های پیش‌روی بورس ایران - ۴ اسفند ۸۶
ا...وردی رجایی سلماسی اولین دبیر کل بورس پس از پیروزی انقلاب است.
او هفده سال در این سمت به ایفای مسوولیت پرداخت. رجایی سلماسی قبل از دبیرکلی بورس در بخش‌های مالی و اقتصادی زیادی فعال بوده است که از آن جمله می‌توان به سرپرستی بانک ایران و روسیه، معاونت مالی اداری بانک مرکزی، مدیریت بانک مرکزی به اتفاق ۶ نفر در زمان پیروزی انقلاب، ریاست اداره نظارت بر بانک‌های تجاری، مسوول دبیرخانه هیات‌ پذیرش بورس، قائم مقام بانک اصناف، بازرس بانک‌ها از سوی بانک مرکزی و ...
او در حال حاضر ریاست هیات‌مدیره بانک سامان را برعهده دارد. درباره وضعیت بورس در گذشته و حال با او گفت‌وگویی انجام دادیم که از نظرتان می‌گذرد. او می‌گوید آن موقع بورس 25کارمند داشت و پنج کارگزار و او 15کارمند دیگر از بانک مرکزی به بورس آورده بود. بورسی که همه معاملات آن به صورت دستی و نقدی انجام می‌شد، آن هم فقط دو روز در هفته و تابلویی داشت که قیمت‌ها با دست روی آن نوشته می‌شد...
بورس ایران در چهل سال قبل چه وضعیتی داشت؟
از سال 46 تا 58 حجم معاملات بسیار محدود بود و تعداد 105 شرکت در بورس حضور داشتند. کل ارزش معاملات در آن دوره 15میلیارد تومان بود. آن زمان، مردم آگاهی لازم را نداشتند و بازار سرمایه را نمی‌شناختند، از سوی دیگر برای معرفی و شناساندن بورس، کار زیادی صورت نگرفته بود. من در اواخر سال 59 وارد بورس شدم.
آن موقع بورس خوابیده بود، زیرا بسیاری از شرکت‌ها مشمول قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران شده بودند.
قانون یاد شده دارای چهار بند الف، ب، ج و د بود که شرکت‌های مشمول بند «الف» از بورس خارج و مشمولان بند «ب» مصادره شدند. شرکت‌های مشمول بند «ج» به بانک‌ها بدهی داشتند و مشمولان بند «د» نیز شرکت‌هایی بودند که مدیران آنها از کشور خارج شده بودند.
به این ترتیب بیشتر شرکت‌ها از بورس خارج شدند اما به مرور زمان تعدادی از آنها به بورس بازگشتند. اگرچه بورس به تعطیلی کشیده شد و تنها اوراق قرضه در بورس مورد معامله قرار می‌گرفت اما معامله این اوراق نیز پس از یک سال ممنوع اعلام شد. از سال ۵۹ تا ۶۰ حجم معاملات کاهش یافت به گونه‌ای که در سال به ۳میلیارد تومان هم نمی‌رسید.
آن زمان جو مخالفی بر علیه بازار شکل گرفته بود زیرا بورس را نماد نظام سرمایه‌داری می‌دانستند تا آنجا که فعالان بازار، می‌ترسیدند بگویند ما در بازار سهام کار می‌کنیم.
رشد بورس از چه زمانی آغاز شد؟
پس از گذشت دو سال (در سال 62) اندک اندک موضوع بازار سرمایه در مطبوعات مطرح شد و به تدریج هیات پذیرش، هیات‌مدیره و شورای بورس تشکیل شد. ابتدای کار بسیار آرام و خاموش بود زیرا بیم تعطیلی بازار می رفت. از سال 63 معاملات کم‌کم رونق گرفت. در سال 68 قانون مالیات‌ها تصویب شد و شرکت‌ها پس از تجدید ارزیابی به بورس آمدند.
پس از تصویب قانون اول برنامه توسعه، بورس از آبان ماه ۶۸ به بعد جان گرفت، شرکت‌های مشمول بندهای الف، ب و ج محدودیت‌هایشان برطرف شد و سهامشان قیمت پیدا کرد و از سال ۷۳ سیستم معاملات پیاده شد.
وضعیت کلی بورس را در حال حاضر چگونه ارزیابی می‌کنید؟
انصافا زحمت زیادی کشیده شده و الان مردم در شهرستان‌ها قادرند خرید و فروش انجام دهند و فرهنگ‌سازی به تدریج شکل گرفته است.
کارشناسان بورس، بانک مرکزی و وزارت امور اقتصادی و دارایی زمان زیادی صرف کردند تا قانون بازار اوراق بهادار را تهیه کنند اگرچه تهیه و تصویب این قانون به طول انجامید اما در این مدت، ساز‌و کارها تکمیل شد، تعداد کارگزاران افزایش یافت و سیستم‌ها به روز شدند.
هنگامی که در سال ۷۳ سیستم معاملات راه‌اندازی شد، این سیستم با توجه به حجم معاملات آن دوره جوابگو بود اما با گذشت زمان و افزایش حجم معاملات از کارایی آن سیستم کاسته شد. افزایش حجم معاملات، طبقه‌بندی شرکت‌ها در تابلوها، تفکیک حوزه‌های نظارت و اجرا، اقدامات مثبتی است که در بورس انجام شده است.
یک بازار خوب چگونه بازاری است و آیا بازار سرمایه ما از ویژگی‌های لازم برخوردار است؟
بازار باید کارا باشد و بازار کارا بازاری است که هر زمان که پول و سهم خواسته باشی، وجود داشته باشد، متاسفانه بازار سرمایه‌ ما به کارآیی لازم نرسیده است. اگر بازده سهام افزایش یابد، مردم به بازار رو می‌آورند.
دو سه سال قیمت‌ها به شدت افزایش یافت و به دنبال آن، کاهش قیمت‌ها موجب عدم اعتماد شد. بازار سرمایه علاوه بر کارآیی، باید آرام باشد به گونه‌ای که ضمن کاهش و افزایش، بتواند نقدینگی را جذب کرده و به واحدهای تولیدی سوق دهد. اگر شرکت‌ها اطلاعات واقعی را به مردم و کارگزاران نیز اطلاعات دقیق را به مشاوران سرمایه‌گذاری بدهند، خریداران می‌توانند با اطمینان بیشتری وارد بازار شوند.
بورس ایران با چه چالش‌هایی روبه‌رو است؟
یکی از مهم‌ترین چالش‌های این بازار، کمبود شفافیت مالی است. هنگامی که سهامی در بازار عرضه می‌شود باید از شفافیت مالی بالایی برخوردار باشد. اگرچه حسابرسان با دقت عمل، قسمتی از این هدف را برآورده می‌کنند اما اطلاعات شرکت‌ها باید هر سه ماه به مردم ارائه شود.
هنگامی که شرکت‌ها تعدیل اعلام می‌کنند، این تعدیلات ممکن است منجر به ضرر و زیان سهامداران شود بنابراین باید تعدیل به‌گونه‌ای باشد که در کوتاه مدت اثر بگذارد. وجود اطلاعات نهانی و معاملاتی که بر پایه آنها صورت می‌گیرد یکی از چالش‌هایی است که به سادگی نمی‌توان آن را مرتفع ساخت. اگرچه بخش نظارت در حال حاضر خوب کار می‌کند و با مقررات یک سال اخیر کارکرد این بخش بهبود یافته است، اما کشف معاملاتی که بر پایه اطلاعات نهانی صورت می‌گیرد، آسان نیست.
آیا همه سهامداران در بازار سرمایه از امکانات یکسان برخوردارند؟
خیر، در حال حاضر بیشتر خریدها توسط سهامداران حقیقی و بخش خصوصی نیست؛ بلکه به وسیله بخش عمومی انجام می‌شود.
نبود منابع مالی کافی در بخش خصوصی یکی دیگر از چالش‌های مهم بازار است. برای رفع این مشکل، باید خریدها به صورت اقساطی انجام شود. در همه‌جای دنیا برای خرید سهام، تسهیلات ارائه می‌شود بنابر‌این پیشنهاد می‌شود 60درصد منابع لازم توسط خریدار و 40درصد نیز توسط کارگزار تامین شود.
بخش خصوصی نیازمند تقویت مالی است و باید حمایت شود. از سوی دیگر قیمت‌گذاری سهام نیز در خرید آن بسیار موثر است.
اگر قیمت‌ واقعی روی سهام گذاشته شود خریدار می‌تواند به راحتی سهم را معامله کند و رشد قیمت‌ها نیز به نحوی خواهد بود که خریدار و فروشنده راضی خواهند بود و منافع‌شان تامین می‌شود. مشکل دیگر بازار ما نبود بازار اولیه است که باید ایجاد شود و پذیره‌نویسی باید از طریق عوامل بازار صورت گیرد.
فرصت‌های پیش‌روی بازار سرمایه ایران کدامند؟
بورس ایران، بازاری است که فعالیتی داخلی دارد و با بورس‌های دنیا در ارتباط نیست.
در گذشته سرمایه‌گذاران خارجی وارد بورس ایران می‌شدند، اما در حال حاضر قوانین سرمایه‌گذاری خارجی به گونه‌ای است که دست‌وپای سرمایه‌گذاران خارجی را می‌بندد.
سرمایه‌گذاری خارجی در بورس ایران مهم‌ترین فرصت پیش روی این بازار است و جذب سرمایه‌گذاران خارجی می‌تواند در رونق بورس و افزایش حجم معاملات آن موثر واقع شود.
بازارهای نوظهور ریسک بالایی دارد، اما سودآوری در این بازارها نیز بالا است، بنابراین بورس ما این قابلیت را دارد که برای سرمایه‌گذاران خارجی جذاب باشد.
جذب و پذیرش شرکت‌های جدید به بورس، فرصت دیگری است که مدیران بازار سرمایه باید از آن استفاده کنند. الان تعداد شرکت‌های پذیرفته شده در بورس در مقایسه با 10سال قبل اندک است و شرکت‌ها انگیزه‌ای برای ورود به بورس ندارند.
اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی موقعیت مناسبی برای ورود شرکت‌های بزرگ به بورس است.
برای استقبال شرکت‌ها از بورس باید انگیزه‌ها را تقویت کرد و این جز با افزایش سوددهی میسر نمی‌شود.
ما زمانی با بانک‌ها وارد مذاکره شدیم که سقف اعتبارات خود برای شرکت‌های بورسی را افزایش دهند یا پیشنهاد تجدیدنظر در قانون مالیات این شرکت‌ها را ارائه کردیم.
اگر این موارد محقق شود می‌توان به ورود تعداد بیشتری شرکت به بازار سرمایه امیدوار بود.
البته باید در وضعیت شرکت‌های موجود در بورس نیز بازنگری صورت گیرد. باید وضعیت مالی و معاملات شرکت‌ها بررسی شود و آنهایی که معامله نمی‌شوند از بورس خارج و به OTC هدایت شوند.
بورس ایران چگونه می‌تواند بین‌المللی شود؟
برای بین‌المللی شدن بورس باید از یک جا شروع کنیم و آن ارتباط با بورس کشورهای همسایه و خاورمیانه است. بورس ما از نظر ساختاری مشابه بورس‌های ترکیه و اندونزی است، اگرچه از نظر حجم معاملات با آنها برابری نمی‌کند.
بازار ما دارای نهادهای مختلفی است و عوامل متعددی در سازوکارهای بازار نقش دارند بنابراین برای بین‌المللی شدن بازار این سازوکارها باید با هماهنگی لازم در جهت افزایش دانش سرمایه‌گذاری کارشناسان فعالیت کنند. کارگزاران باید با بازارهای بین‌المللی آشنا شوند و مبادله کارشناس و کارگزار بین بورس‌های کشورها صورت گیرد.
از طرفی برای ورود شرکت‌های ایرانی به بورس‌های بین‌المللی صورت‌های مالی این شرکت‌ها باید توسط حسابرسان بین‌المللی حسابرسی شود. همچنین امکان پذیرش شرکت‌های خارجی در بورس ایران فراهم شود. قوانین ما در آغاز نواقصی دارد. در تدوین ما از قوانین بورس‌های دیگر اقتباس شده، اما باید این اقتباس همراه با بومی‌سازی قانون صورت پذیرد.
برای افزایش گرایش مردم به سرمایه‌گذاری در بورس چه باید کرد؟
ما هر چقدر راجع به بورس در بین مردم تبلیغ کنیم اثری ندارد بلکه باید شاخص‌های بورس افزایش یابد. چیزی که مردم را به سمت بورس می کشاند بازده خوب است. اگر در رادیو و تلویزیون راجع به بورس صحبت شود اما مردم سود بورس را لمس نکنند، وارد بورس نمی‌شوند. اگر شرکت‌های بیمه سرمایه‌گذاری در بورس را بیمه کنند و سرمایه‌گذاران از حفظ منافع خود اطمینان یابند بورس گسترش می‌یابد.
رابطه بورس و خصوصی‌سازی چگونه باید باشد؟
بورس باید در خدمت خصوصی‌سازی باشد. اصولا بورس سازمانی است که دولت وظیفه خصوصی‌سازی را در اختیار آن گذاشته است.
اگرچه در حال حاضر بازار برای حجم
عرضه های بالای سازمان خصوصی‌سازی توانایی و کشش ندارد. باید دانست که خصوصی‌سازی نباید با هدف انتفاع صورت گیرد بلکه باید به گونه‌ای باشد که قیمت‌های عرضه شده برای خریداران بازدهی داشته باشد زیرا برای مردم بازدهی مهم است. اگر میانگین سرمایه‌گذاری‌ها در مقایسه با یکدیگر در بورس بیشتر باشد مردم به بخش‌های دیگر گرایش پیدا نخواهند کرد.