لیلا رضایی
رضا یزدانی نوازنده و خواننده‌ای است که تعریف مشخصی از سبک کاری خود ارائه نمی‌دهد، اما از سبکش همیشه تحت عنوان راک یاد می‌شود. او که بازیگری را همزمان و به موازات موسیقی دنبال می‌کند، معتقد است تجربه‌های شنیداری که داشته کمک فراوانی به موسیقی او کرده است.

این خواننده جوان نقشه‌های بین‌المللی شدن را در سر می‌پرواند و بر این باور است که صرف چند اجرا در کشورهای اروپایی نمی‌تواند از یک موسیقی، موسیقی جهانی بسازد.با او که روزهای پرکاری را برای تولید آلبومش پشت سر می‌گذارد و مشغول انجام تمرینات خود برای برگزاری کنسرت است، گفت‌وگو کرده‌ایم:


شما خواننده‌ای هستید که نوازندگی می‌کنید و در کنار آنها بازیگری را هم به صورت حرفه‌ای دنبال می‌کنید. این دو عرصه روی یکدیگر اثر منفی نخواهند داشت؟
به نظر من هر هنری در ارتباط با هنر دیگر از یک منبع سرچشمه گرفته است و اصل هنر یکی است. بنابراین هر هنرمندی در هر رشته از هنر که فعالیت می‌کند می‌تواند بسته به سلیقه‌ای که دارد، در یک عرصه هنری دیگر نیز گام بردارد. یک هنرمند در حوزه موسیقی می‌تواند عرصه‌های دیگر هنر مانند نقاشی، طراحی و... را تجربه کند.
به نظر شما اشکالی دارد که یک خواننده عرصه‌های دیگر هنری از جمله بازیگری را تجربه کند؟ خیلی از این دوستان هستند که از بازیگری به عرصه موسیقی آمده‌اند و همان‌طور که همه شاهد بودیم مشکلی برای هیچ یک از آنها پیش نیامد. بازیگرانی مثل بهرام امین حیایی، محمدرضا گلزار، حامد بهداد، مهران مدیری و محمدرضا هدایتی از این خوانندگان بودند. چه اشکالی پیش آمد؟ به هر حال موسیقی هم برای آنها یک تجربه است، همین‌طور که سینما برای من تجربه جدیدی است.
چه تجربه‌ای؟
تا کنون هر نقشی که من در سینما ایفا کرده ام به نوعی مرتبط با موسیقی بوده است. اگر کاری غیر از این به من پیشنهاد می‌شد که اتفاقا شد، هرگز بازی در آن را نمی‌پذیرفتم. این اتفاق بارها افتاده است و بسیاری از کارگردان‌ها خواسته‌اند در فیلمی که ربطی به موسیقی ندارد یا موسیقی در آن نقش اساسی ندارد بازی کنم که موافقت نکردم. چرا که تلاش من این است که از سینما به عنوان ویترینی برای موسیقی‌ام استفاده کنم.


یعنی تصمیم دارید با موسیقی وارداتی مبارزه کنید؟
موسیقی وارداتی دیگر مثل سابق برد ندارد. در این زمینه کنسرت‌های بسیاری برگزار شد و آلبوم‌های بسیاری به بازار آمد. اینها کمک شایان توجهی به موسیقی ایران کردند. اگر وضع به همین منوال ادامه داشته باشد، موسیقی داخلی الگویی برای موسیقی وارداتی خواهد شد و همین مقدار موسیقی وارداتی نیز دیگر وجود نخواهد داشت. نیازی به جنگ و مبارزه نیست. جامعه خودش تشخیص می‌دهد که کجا باید چه نوع موسیقی گوش کند و چه ترانه‌ای را. به همین دلیل ترانه یکی از دغدغه‌های همیشگی من بوده و هست. کما اینکه با وجود سبکی که موسیقی من دارد، سعی می‌کنم از ترانه اجتماعی استفاده کنم. ترانه اجتماعی از مولفه‌های اصلی موسیقی راک است. چون همیشه دغدغه مشکلات جامعه و مردمم را داشته ام. من دوست دارم از آنچه ناخوشایند است و در اطرافم اتفاق می‌افتد، اعتراض کنم و این اعتراض را علنی کنم. دوست دارم بابت اتفاق‌هایی که می‌افتد و کسی خود را مسول آنها نمی‌داند به حرکت در آیم.
مثلا وقتی از لاله‌زار می‌خوانم، می‌دانم که بسیاری در روزهایی تمام این خیابان را در خاطره خود داشته‌اند و با آن خاطره‌های بسیاری دارند و کم‌کم این خاطره دارد از بین می‌رود. می‌خواهم از چنین وضعیتی اعتراض خود را اعلام کنم. این خصلت موسیقی راک است که من در آن فعالیت می‌کنم.
سبک موسیقی تان ایجاب می‌کند که اعتراضی کار کنید. این‌طور نیست؟
به هر حال موسیقی راک چنین چیزی را می‌طلبد. اما خوب من در انتخاب ترانه‌هایم دقت بسیاری می‌کنم. ترانه‌هایی که انتخاب می‌کنم همهگی حرف دل مردم هستند و در بخش دیگر ملودی و تنظیم کارهایم است. بسیار دقت دارم تا در این زمینه‌ها با مردم همسو باشم و بتوانم با آنها ارتباط برقرار کنم.
فکر می‌کنید استقبال می‌شود؟
از زمانی که من کار موسیقی را شروع کرده‌ام تا کنون تعداد مخاطبان این سبک روبه فزونی بوده است. نسبت به سال‌های گذشته استقبال خوبی از موسیقی راک می‌شود و به مرور که می‌گذرد به این تعداد نیز افزوده می‌شود. چنین چیزی خیلی خوب است و نشان می‌دهد که مردم به دنبال شناخت هستند و مدام به دنبال این هستند که نوآوری‌ها را تجربه کنند و من از این بابت خوشحالم چون کم کم به من و سبکم نزدیک می‌شوند.
اما تجربه نشان داده که مردم از موسیقی شما دور هستند، این‌طور نیست؟


من در تمام کارهایم روحیات مردم شرق رادر نظر داشته‌ام. مردم کشور ما روحیات خاصی دارند. آنها بسته به شرایطی که در آن قرار می‌گیرند به انتخاب موسیقی می‌پردازند. ضمن درنظر گرفتن روحیات آنها باید سلیقه آنها، سن و سالشان و اینکه در کدام جغرافیا زندگی می‌کنند را نیز در نظر داشت.
و شما این کار را کرده‌اید؟ فکر نمی‌کنید اگر قرار باشد به سلیقه مردم نزدیک شوید دیگر موسیقی خود را نخواهید داشت؟
سعی‌ام بر این بوده که تمام نکات را در نظر بگیرم و بر اساس آنها کارهایم را بسازم. من برای مردم کشورم می‌خوانم پس باید با روحیات و دغدغه‌های آنها آشنا باشم. آنها حق دارند موسیقی من را بشناسند و با آن ارتباط بگیرند این ابتدایی‌ترین حقی است که دارند. باید آثاری که از من منتشر می‌شود، با روحیاتشان سازگار باشد و بتوانند موسیقی من را بفهمند. اگر قرار بود برای خودم کار کنم که هیچ وقت سعی نمی‌کردم آلبوم منتشر کنم. می‌نشستم کنج خانه و برای خودم می‌خواندم و می‌ساختم و نوازندگی می‌کردم. اگر در کارهایم به دنبال تازگی و ایجاد خلاقیت هستم صرفا به این دلیل است. کما اینکه در کارهایم اتفاقی به اسم تنوع و متفاوت بودن افتاده است.
فکر می‌کنید موسیقی راک فضای این را داشته باشد که برای همگان قابل فهم باشد؟
چرا همه اصرار دارند که من موسیقی راک کار می‌کنم. اصلا اینطور نیست و من ادعایی در این زمینه ندارم. من همه نوع انواع موسیقی را کار می‌کنم و خودم را به یک نوع موسیقی ملزم نمی‌دانم. هر موسیقی که با سلیقه من همخوانی داشته باشد و به ذهنیتم نزدیک باشد، از آن استقبال کرده و در کارهایم استفاده می‌کنم. نه من بلکه هر کس دیگر خود را معطوف به کار در یک ژانر خاص نمی‌کند. اگر دقت کرده باشید، در میان آهنگ‌های من آهنگ‌های پاپ، پاپ - راک، راک و چند سبک دیگر می‌شنوید. ناگفته نماند که من به تلفیقی کار کردن خودم معتقدم. تقریبا همه کارهایی که انجام داده‌ام به نوعی تلفیقی هستند.
این تلفیق منحصر به مخاطبان ایرانی می‌شود یا فکری برای جهانی شدن نیز داشته‌اید؟
من دوست دارم این موسیقی را جهانی کنم، اما صرف اینکه بروم و در کشورهای مختلف اجرای برنامه کنم که جهانی شدن نیست. جهانی شدن نیاز به این دارد که با موسیقی روز جهان آشنا باشم و همین آشنا بودن با موسیقی روز خود نیازمند دانش و علم درخصوص موسیقی کلاسیک دنیا است. بنابراین فکر نکنید کار راحتی است که به راحتی آن را به زبان بیاوریم. وقتی می‌توانیم ادعای جهانی شدن داشته باشیم که موسیقی کشورمان را به دنیا ارائه کنیم و از میان آنها جذب مخاطب کنیم.
با این اوصاف در مقوله ترانه به مشکل بر می‌خورید. این طور نیست؟
به مشکل که بر نمی‌خورم ولی انتخاب ترانه برایم خیلی سخت است. چرا که مجبورم از میان هزاران ترانه‌ای که پیش رو دارم، نهایتا ۱۰ تا ۱۲ قطعه ترانه انتخاب کنم و این کارم را سخت می‌کند. ترانه برای من در اولویت است چرا که فکر می‌کنم مهم‌ترین بخش یک آهنگ ترانه آن است. به همین دلیل است که ترجیح داده‌ام به جای اینکه با یک ترانه سرا کار کنم، با تعداد زیادی از آنها کار کنم و این کارم را سخت‌تر کرده است.
اعمال سلیقه هم می‌کنید؟
گاهی که ترانه‌ای را می‌خوانم دوست دارم بخشی از آن تغییر کند تا به فضای ذهنی من نزدیک شود. این نظرم را به ترانه سرا منتقل می‌کنم و معمولا با آن موافقت می‌شود. گاهی ترانه‌ای که می‌شنوید با آنچه که در ابتدا بوده است زمین تا آسمان فرق می‌کند و این دلیلی ندارد جز تغییراتی که براساس نظریاتمان روی آنها اعمال کرده‌ایم.
در مضمون چطور؟
معمولا سراغ مضامین اجتماعی، عاشقانه، نوستالژی و... می‌روم. چون به دنبال ایجاد تنوع هستم.
عدم همکاری‌تان با یغما گلرویی نیز به دلیل همین ایجاد تنوع بوده است؟
ببینید، من به عنوان یک خواننده قرار نیست مدام با یک سری افراد مشخص کار کنم. مدتی با یغما که دوست من نیز هست همکاری کردم و شاید احساس نیاز کرده‌ام که با دوستان ترانه سرای دیگری نیز همکاری کنم و دنیای جدیدتری را در این زمینه تجربه کنم. خیلی از ترانه سراها با وجود اینکه ترانه‌های خوبی دارند اما شناخته شده نیستند و من سعی دارم با این دوستان نیز همکاری مشترکی داشته باشم.
فکر می‌کنید با این کار بتوانید به مخاطب نزدیک شوید؟
مخاطب در شرایط مختلف سلیقه متفاوتی دارد. من سعی می‌کنم با سلیقه آنها همسو شوم و اگر نمی‌‌توانم مثل آنها شوم حداقل به آنها نزدیک خواهم شد. لازم به ذکر است که ترانه‌های یغما همیشه توانسته در موسیقی من حل شود و با مخاطب خود ارتباط خوبی برقرار کند.
یعنی به دنبال روانشناسی مخاطب خود نیز هستید.
بله در واقع می‌توان همین را گفت. چون اگر مخاطب شناسایی نشود به بیراهه می‌روم. من برای احترام به مخاطبم و شعوری که دارد قبل از اینکه به انتشار آلبومم اقدام کنم او را روانکاوی می‌کنم تا ببینم با توجه به شرایطی که دارد به چه نوع موسیقی احتیاج دارد. من می‌دانم کدام یک از آهنگ‌هایم را چه کسانی با چه مشخصاتی و از چه قشری گوش می‌کنند و نشان‌دهنده این است که با توجه به شناختی که از آنها دارم دست به تولید کارهایم می‌زنم. در شرایطی گسترده‌تر من حتی به مخاطب‌های ایرانی آن سوی مرزها نیز فکر می‌کنم.
فقط ایرانی‌های آن سوی مرزها؟
هر هنرمندی به مخاطب جهانی نیز فکر می‌کند، ولی با توجه به امکاناتی که باید باشد و ما نداریم بعید به نظر می‌رسد که بتوانیم به مخاطب جهانی ذره‌ای نزدیک شویم. در این زمینه باید به دنبال معجزه بود. موسیقی که من کار می‌کنم قابلیت چنین جریانی را دارد ولی باید مقدماتش فراهم شود. مثلا برای برگزاری کنسرت در خارج از ایران، حتما باید قطعاتی به زبان لاتین داشته باشم تا بتوانم به راحتی با مردم ارتباط برقرار کنم. چنین چیزی فعلا برایم مقدور نیست.
* شما از معدود خواننده هایی هستید که در فیلم‌های بسیاری خوانده اید. ایرادی که دوستانتان به شما وارد کرده اند این است که رضا یزدانی درگیر باندبازی شده است، در این زمینه دفاعی ندارید؟
چرا باید از شایعه‌ها دفاع کنم؟ من وقت و انرژی برای چنین کارهایی را ندارم. وقتی کارگردان‌ها و عوامل فیلم‌ها یک سری تفاوت‌ها را می‌بینند، خودشان پیشنهاد همکاری می‌دهند. من فکر می‌کنم لطف دوستانم در سینما بوده که کارم را دوست دارند و از من دعوت به کار می‌کنند. شما فکر می‌کنید کسی مثل آقای کیمیایی خودش را درگیر این باندبازی‌ها می‌کند؟
معمولا کار در چه فیلم‌هایی را برای خواندن می‌پذیرید؟
سعی می‌کنم محدود کار کنم و برای انتخاب‌هایی که می‌کنم ارزش قائلم. کارگردان در درجه اول اهمیت قرار دارد و بعداز آن فیلمنامه آن است که برایم اهمیت دارد. اگر متوجه شوم فیلم آن طور که باید قابل دفاع نیست اصلا در آن نمی‌خوانم.
به عواملی مثل کارگردان و تهیه‌کننده اجازه دخالت در کارهای‌تان را می‌دهید؟
وقتی یک کارگردان از من دعوت به کار می‌کند من را پذیرفته و کارهایم را می‌شناسد، بنابراین به خودش اجازه نمی‌دهد که بخواهد مدام در کارم سرک بکشد و نظرات خود را تحمیل کند ولی اگر نظری داشته باشند و بدانم که در کارم تاثیر مثبتی دارد حتما از آن استقبال می‌کنم.
عمده ویژگی موسیقی شما که باعث خاص بودن کارهایتان می‌شود، چیست؟
مهم‌ترین ویژگی موسیقی من که باعث خاص بودن کارم شده، لحن آن است. این لحن حاصل تجربه و تلاش ۲۰ ساله من است که روی کلام فارسی انجام داده‌ام. نوع بیان کردن کلمات، ادا کردن آنها مختص خودم است و همین کارهایم را خاص کرده است.
آلبومی که در دست تولید است با همین ویژگی‌ها پیش می‌رود؟
ضبط و تولید این آلبوم به زودی به پایان می‌رسد. در این آلبوم سعی کرده‌ام از کلیشه‌ها فرار کنم و از تکرار مکررات پرهیزنمایم. در ساخت آن از همکاری‌های کارن همایونفر استفاده کرده‌ام. ترانه‌های آن نیز توسط قیصر امین‌پور، اندیشه فولادوند، حسن علیشیری، علی کمارجی‌نژاد، علیرضا باران و احسان گودرزی سروده‌اند. مضمون ترانه‌ها عاشقانه بوده و با ترانه‌های همیشگی آلبوم‌هایم متفاوت است. همچنین خودم علاوه بر ساخت دوقطعه از آهنگ‌ها، نوازندگی در بخش‌هایی از آن را نیز به عهده داشته‌ام.
درباره فعالیت‌های سینمایی و بازیگری چطور؟ همچنان فعالیت دارید؟
بله اخیرا در فیلم سینمایی «بوی گندم» بازی کرده‌ام. این فیلم پیش از این «اینجا تاریک نیست» نام داشت که در آخرین لحظات تغییر نام داد. این فیلم در نوبت اکران قرار دارد و به زودی اکران خواهد شد. سه فیلم سینمایی نیز پیشنهاد شده تا در جایگاه بازیگر حضور داشته باشم. هنوز تصمیمی برای حضور در آنها نگرفته‌ام. یکی از فیلم‌های سینمایی که قرار است در آن به ایفای نقش بپردازم، فیلمی است به کارگردانی علی اوجی که هم‌اکنون در مرحله پیش تولید است.