روز جهانی زبان مادری - ۵ اسفند ۸۶
یک زبان جدید، یک زندگی جدید است. روز ۲۱ فوریه به نام «وز زبان مادری» نامگذاری شده است. روزی که از سال ۲۰۰۰ تاکنون به همت یونسکو گرامی داشته میشود تا از نیمی از زبانهای دنیا که در حال انقراض هستند حمایت شود.
در زبان اسکیموها، مسافت به «فرسنگ» یا «کیلومتر» محاسبه نمیشود، بلکه با واحد «خواب» سنجیده میشود.
بله تعجب نکنید. اسکیموها میپرسند: «چند بار باید خوابید و بیدار شد تا به مقصد رسید؟». در زبانهای دیگر نیز میتوان مشابه این مثال را یافت. مثلا عبارت «خسته نباشید» در زبان فارسی که ترجمه آن به زبانهای دیگر به شنونده امر میکند که نباید خسته باشد! یا اصطلاح «دستت درد نکند».
در زبان اسکیموها، مسافت به «فرسنگ» یا «کیلومتر» محاسبه نمیشود، بلکه با واحد «خواب» سنجیده میشود.
بله تعجب نکنید. اسکیموها میپرسند: «چند بار باید خوابید و بیدار شد تا به مقصد رسید؟». در زبانهای دیگر نیز میتوان مشابه این مثال را یافت. مثلا عبارت «خسته نباشید» در زبان فارسی که ترجمه آن به زبانهای دیگر به شنونده امر میکند که نباید خسته باشد! یا اصطلاح «دستت درد نکند».
یک زبان جدید، یک زندگی جدید است. روز ۲۱ فوریه به نام «وز زبان مادری» نامگذاری شده است. روزی که از سال ۲۰۰۰ تاکنون به همت یونسکو گرامی داشته میشود تا از نیمی از زبانهای دنیا که در حال انقراض هستند حمایت شود.
در زبان اسکیموها، مسافت به «فرسنگ» یا «کیلومتر» محاسبه نمیشود، بلکه با واحد «خواب» سنجیده میشود.
بله تعجب نکنید. اسکیموها میپرسند: «چند بار باید خوابید و بیدار شد تا به مقصد رسید؟». در زبانهای دیگر نیز میتوان مشابه این مثال را یافت. مثلا عبارت «خسته نباشید» در زبان فارسی که ترجمه آن به زبانهای دیگر به شنونده امر میکند که نباید خسته باشد! یا اصطلاح «دستت درد نکند».
چرا باید دست کسی که آدرسی را توضیح داده است، درد گرفته باشد؟ در واقع برای درک مفهوم درست عباراتی از این دست که در زبانها و لهجههای مختلف به وفور یافت میشوند و گاهی برگرداندنشان به زبان دیگر، معنایی کاملا متفاوت به خود میگیرد، باید پیشینه آن زبان و فرهنگ مردمان آن را شناخت.
زبان، بازتابدهنده فرهنگ مردمی است که به آن زبان سخن میگویند، نماینده هویت آنها است و دنیای آنها را تشریح میکند.
زبان پدیدهای است که همچون موجودی جاندار با مردمان خود زندگی میکند، آنها را در بازگو کردن دنیایشان یاری میدهد، در کنارشان میبالد و تغییر و تحول پیدا میکند و حتی گاهی میمیرد. مرگ هر زبان به معنای مرگ گوشهای از فرهنگ بشری است.
دیوید هیکس، سردبیر یک سرویس خبری فعال در زمینه زبانهای کوچک اروپایی معتقد است: «تنوع زبانی، قسمتی از تنوع زیستی است. وقتی حیوانات و جانوران از بین میروند، به ضرر سیاره ما است اما بهنظر من اگر زمانی زبانهای دیگر از بین بروند و تنها انگلیسی و فرانسه یا چینی باقی بمانند، جهان ما فقیرتر شده است».
سر بریدن با شمشیر یا با پنبه
برای حفظ این تنوع زبانی و تنوع فرهنگی، سازمان ملل متحد، سال ۲۰۰۸ را «سال جهانی زبانها» نامیده است. سال زبانها، همزمان با «روز جهانی زبان مادری» (۲۱ فوریه) آغاز میشود. این مراسم بهصورت رسمی در مقر یونسکو در شهر پاریس و با سمیناری آغاز میشود که در آن شرکتکنندگان از سراسر دنیا، برنامههای منطقهای و ملی خود را برای حفظ تنوع زبانی اعلام میکنند.
یک نکته بر همگان روشن است و آن اینکه تنوع زبانی در حال پسرفت است. به گونهای که در حال حاضر از حدود ۷هزار زبان زنده دنیا، نیمی از آنها در معرض انقراض قرار دارند که برخی برخوردهای سیاسی با اقلیتها، یکی از عوامل مهم این تهدید است.
زمانی که دولت استرالیا، اهالی قبیله ابورجینز را وادار میکند که زبان خود را کنار بگذارند و اگر یک بومی در حال صحبت به زبان مادری دستگیر شود، با او برخورد شده یا حتی به مرگ محکوم میشود یا زمانیکه دولت وقت پاکستان در سال ۱۹۵۲ تصمیم میگیرد زبان اردو را که تنها ۳درصد مردم این کشور به آن صحبت میکنند، زبان رسمی اعلام کند، نمیتوان انتظار شکوفایی تنوع زبانها را داشت.
گرچه امروز برخورد دولتها با زبانهای اقلیت ملایمتر شده است، اما این اقلیتستیزی خود را با شکل دیگری نشان میدهد. بهعنوان مثال زبان کردی هنوز در مدارس ترکیه تدریس نمیشود. در کشور چین دستکم هفت زبان رسمی با بیش از ۱۳۰ لهجه وجود دارد که از این میان، از دهه ۱۹۵۰، تنها دو زبان پوتونگوآ و مندرین بهعنوان زبانهای رسمی شناخته میشوند. دو زبانی که تنها نیمی از۳ /۱ میلیارد جمعیت چین به آنها صحبت میکنند.
نکته جالب اینکه پوتونگوآ در شهرها برای یافتن شغل مناسب یک مزیت به شمار میرود که خود انگیزهای است تا والدین، کودکان را به سمت یادگیری آن هدایت کنند.
بسیاری از زبانها نیز در معرض انقراض قرار دارند، پیش از اینکه حتی یک بار بر روی کاغذ آمده باشند. تنها در قاره آفریقا بیش از ۲هزار زبان مختلف وجود دارد. اما در بسیاری از کشورهای این قاره زبانهای انگلیسی، فرانسه یا پرتغالی، زبان رسمی هستند.
پیوند زبان با توسعه عدالت اجتماعی
به عقیده برخی کارشناسان، زبان، حکومت و دموکراسی در پیوندی تنگاتنگ با هم قرار دارند.
به این معنی که اگر در یک کشور خاص، گروهی از مردم به زبانی صحبت میکنند که آن را سالها پیش، استعمارگران برایشان به میراث گذاشتهاند، این گروه، از جامعه خود جدا افتادهاند.
مثالی ساده موضوع را روشن میکند. در کشور هندوستان با وجود اینکه زبان هندی -به همراه انگلیسی - زبان رسمی است، اما تنها ۴۰ درصد از مردم به آن صحبت میکنند. در این کشور ۶۰۰ قوم مختلف در کوهستانها، به زبانهایی صحبت میکنند که اصلا در مدارس آموزش داده نمیشوند. در هندوستان از حدود ۴۰۰ زبان مختلف، تنها ۶۰ زبان در مدارس تدریس میشوند.
البته اقدامات مثبتی نیز در زمینه ارتباط فرهنگ، زبان و هویت صورت گرفته است.
امروزه متنها از زبانهایی نوشته میشوند که پیشتر تنها صحبت میشدند. این دقیقا همان هدفی است که کارشناسان در قالب «سال جهانی زبانها» بر آن تاکید میکنند.
در زبان اسکیموها، مسافت به «فرسنگ» یا «کیلومتر» محاسبه نمیشود، بلکه با واحد «خواب» سنجیده میشود.
بله تعجب نکنید. اسکیموها میپرسند: «چند بار باید خوابید و بیدار شد تا به مقصد رسید؟». در زبانهای دیگر نیز میتوان مشابه این مثال را یافت. مثلا عبارت «خسته نباشید» در زبان فارسی که ترجمه آن به زبانهای دیگر به شنونده امر میکند که نباید خسته باشد! یا اصطلاح «دستت درد نکند».
چرا باید دست کسی که آدرسی را توضیح داده است، درد گرفته باشد؟ در واقع برای درک مفهوم درست عباراتی از این دست که در زبانها و لهجههای مختلف به وفور یافت میشوند و گاهی برگرداندنشان به زبان دیگر، معنایی کاملا متفاوت به خود میگیرد، باید پیشینه آن زبان و فرهنگ مردمان آن را شناخت.
زبان، بازتابدهنده فرهنگ مردمی است که به آن زبان سخن میگویند، نماینده هویت آنها است و دنیای آنها را تشریح میکند.
زبان پدیدهای است که همچون موجودی جاندار با مردمان خود زندگی میکند، آنها را در بازگو کردن دنیایشان یاری میدهد، در کنارشان میبالد و تغییر و تحول پیدا میکند و حتی گاهی میمیرد. مرگ هر زبان به معنای مرگ گوشهای از فرهنگ بشری است.
دیوید هیکس، سردبیر یک سرویس خبری فعال در زمینه زبانهای کوچک اروپایی معتقد است: «تنوع زبانی، قسمتی از تنوع زیستی است. وقتی حیوانات و جانوران از بین میروند، به ضرر سیاره ما است اما بهنظر من اگر زمانی زبانهای دیگر از بین بروند و تنها انگلیسی و فرانسه یا چینی باقی بمانند، جهان ما فقیرتر شده است».
سر بریدن با شمشیر یا با پنبه
برای حفظ این تنوع زبانی و تنوع فرهنگی، سازمان ملل متحد، سال ۲۰۰۸ را «سال جهانی زبانها» نامیده است. سال زبانها، همزمان با «روز جهانی زبان مادری» (۲۱ فوریه) آغاز میشود. این مراسم بهصورت رسمی در مقر یونسکو در شهر پاریس و با سمیناری آغاز میشود که در آن شرکتکنندگان از سراسر دنیا، برنامههای منطقهای و ملی خود را برای حفظ تنوع زبانی اعلام میکنند.
یک نکته بر همگان روشن است و آن اینکه تنوع زبانی در حال پسرفت است. به گونهای که در حال حاضر از حدود ۷هزار زبان زنده دنیا، نیمی از آنها در معرض انقراض قرار دارند که برخی برخوردهای سیاسی با اقلیتها، یکی از عوامل مهم این تهدید است.
زمانی که دولت استرالیا، اهالی قبیله ابورجینز را وادار میکند که زبان خود را کنار بگذارند و اگر یک بومی در حال صحبت به زبان مادری دستگیر شود، با او برخورد شده یا حتی به مرگ محکوم میشود یا زمانیکه دولت وقت پاکستان در سال ۱۹۵۲ تصمیم میگیرد زبان اردو را که تنها ۳درصد مردم این کشور به آن صحبت میکنند، زبان رسمی اعلام کند، نمیتوان انتظار شکوفایی تنوع زبانها را داشت.
گرچه امروز برخورد دولتها با زبانهای اقلیت ملایمتر شده است، اما این اقلیتستیزی خود را با شکل دیگری نشان میدهد. بهعنوان مثال زبان کردی هنوز در مدارس ترکیه تدریس نمیشود. در کشور چین دستکم هفت زبان رسمی با بیش از ۱۳۰ لهجه وجود دارد که از این میان، از دهه ۱۹۵۰، تنها دو زبان پوتونگوآ و مندرین بهعنوان زبانهای رسمی شناخته میشوند. دو زبانی که تنها نیمی از۳ /۱ میلیارد جمعیت چین به آنها صحبت میکنند.
نکته جالب اینکه پوتونگوآ در شهرها برای یافتن شغل مناسب یک مزیت به شمار میرود که خود انگیزهای است تا والدین، کودکان را به سمت یادگیری آن هدایت کنند.
بسیاری از زبانها نیز در معرض انقراض قرار دارند، پیش از اینکه حتی یک بار بر روی کاغذ آمده باشند. تنها در قاره آفریقا بیش از ۲هزار زبان مختلف وجود دارد. اما در بسیاری از کشورهای این قاره زبانهای انگلیسی، فرانسه یا پرتغالی، زبان رسمی هستند.
پیوند زبان با توسعه عدالت اجتماعی
به عقیده برخی کارشناسان، زبان، حکومت و دموکراسی در پیوندی تنگاتنگ با هم قرار دارند.
به این معنی که اگر در یک کشور خاص، گروهی از مردم به زبانی صحبت میکنند که آن را سالها پیش، استعمارگران برایشان به میراث گذاشتهاند، این گروه، از جامعه خود جدا افتادهاند.
مثالی ساده موضوع را روشن میکند. در کشور هندوستان با وجود اینکه زبان هندی -به همراه انگلیسی - زبان رسمی است، اما تنها ۴۰ درصد از مردم به آن صحبت میکنند. در این کشور ۶۰۰ قوم مختلف در کوهستانها، به زبانهایی صحبت میکنند که اصلا در مدارس آموزش داده نمیشوند. در هندوستان از حدود ۴۰۰ زبان مختلف، تنها ۶۰ زبان در مدارس تدریس میشوند.
البته اقدامات مثبتی نیز در زمینه ارتباط فرهنگ، زبان و هویت صورت گرفته است.
امروزه متنها از زبانهایی نوشته میشوند که پیشتر تنها صحبت میشدند. این دقیقا همان هدفی است که کارشناسان در قالب «سال جهانی زبانها» بر آن تاکید میکنند.
ارسال نظر