نگاهی به درسهای اقتصادی فیلم یک خانواده - ۲ شهریور ۹۱
سپهر استیری
کارشناس اقتصادی
پس از اعلام نتایج سرشماری ۹۰، یکی از مسائلی که جالب مینماید درصد جمعیت بین ۱۵ تا ۶۴ سال کشورمان است. این قشر عظیم (۹/۷۰ درصد) به نوعی میتوانند با فیلم مورد نظر از حیث چگونگی برخورد با خانواده، زندگی و شغل خود، ارتباط برقرار کنند. فیلم دانمارکی «یک خانواده» به کارگردانی پرنیل فیسچر کریستنسن موفق به اخذ جوایز متعددی از جشنوارههای دانمارک، اسپانیا و پرتغال در سال ۲۰۱۲ و جایزه بهترین فیلم از دید منتقدین جشنواره برلین در سال ۲۰۱۰ شده است.
در ابتدای فیلم اطلاعاتی در رابطه با خانواده آلمانی الاصل رهینوالد که از ۴ نسل پیش (اواسط قرن ۱۹) به دانمارک مهاجرت کردهاند و تا به حال مشغول حرفه خانوادگیشان، شیرینیپزی هستند، به دست میآوریم.
کارشناس اقتصادی
پس از اعلام نتایج سرشماری ۹۰، یکی از مسائلی که جالب مینماید درصد جمعیت بین ۱۵ تا ۶۴ سال کشورمان است. این قشر عظیم (۹/۷۰ درصد) به نوعی میتوانند با فیلم مورد نظر از حیث چگونگی برخورد با خانواده، زندگی و شغل خود، ارتباط برقرار کنند. فیلم دانمارکی «یک خانواده» به کارگردانی پرنیل فیسچر کریستنسن موفق به اخذ جوایز متعددی از جشنوارههای دانمارک، اسپانیا و پرتغال در سال ۲۰۱۲ و جایزه بهترین فیلم از دید منتقدین جشنواره برلین در سال ۲۰۱۰ شده است.
در ابتدای فیلم اطلاعاتی در رابطه با خانواده آلمانی الاصل رهینوالد که از ۴ نسل پیش (اواسط قرن ۱۹) به دانمارک مهاجرت کردهاند و تا به حال مشغول حرفه خانوادگیشان، شیرینیپزی هستند، به دست میآوریم.
سپهر استیری
کارشناس اقتصادی
پس از اعلام نتایج سرشماری 90، یکی از مسائلی که جالب مینماید درصد جمعیت بین 15 تا 64 سال کشورمان است. این قشر عظیم (9/70 درصد) به نوعی میتوانند با فیلم مورد نظر از حیث چگونگی برخورد با خانواده، زندگی و شغل خود، ارتباط برقرار کنند. فیلم دانمارکی «یک خانواده» به کارگردانی پرنیل فیسچر کریستنسن موفق به اخذ جوایز متعددی از جشنوارههای دانمارک، اسپانیا و پرتغال در سال 2012 و جایزه بهترین فیلم از دید منتقدین جشنواره برلین در سال 2010 شده است.
در ابتدای فیلم اطلاعاتی در رابطه با خانواده آلمانی الاصل رهینوالد که از ۴ نسل پیش (اواسط قرن ۱۹) به دانمارک مهاجرت کردهاند و تا به حال مشغول حرفه خانوادگیشان، شیرینیپزی هستند، به دست میآوریم. تعصب پدر خانواده بر حرفه خانوادگی و نام خانوادگیشان برای راقم این سطور، یادآور آلمان اوایل قرن ۱۹ است. چه در کشاکش جنگ آلمان و فرانسه و چه پس از اتمام جنگ، آدمی میتوانست حس وطن پرستی را در جایجای این سرزمین نظارهگر باشد. این حس موجب شد بسیاری به حفظ آداب و سنن پایبند بمانند و در همین اثنا اندیشمندانی چون فردریک لیست و هگل ظهور پیدا کردند که این نگرش در تفکراتشان تجلی پیدا کرد. هگل در فلسفه دیالکتیک خود بر این باور بود که اندیشه و تفکری وجود دارد (تز) سپس تفکر و اندیشهای در تضاد با اندیشه پیشین بهوجود میآید (آنتی تز) و برخورد این تضادها موجبات پیدایش تفکری تحول یافتهتر را فراهم میآورد (سنتز). نکته اینجا است که تفکر تحول یافتهتر به طور کل تفکر اولیه و پیشین را از بین نمیبرد (حفظ دستاوردهای پیشین و آداب و سنن). بسیاری بر این باورند، هگل و فوئرباخ تاثیرات شگرفی بر اندیشههای مارکس گذاشتهاند از جمله فلسفه دیالکتیک هگل که در ماتریالیسم تاریخی مارکس نهان است. شاید بتوان ریشه این نوع نگرش پدر خانواده را (که در تحقیرهایش پیداست) در آلمان قرن ۱۹ جست و جو کرد.
بعضی از اقتصاددانان بر این باورند (اقتصاددانان تفکر راست) که برای رسیدن به تعادل در اقتصاد (زمانی که هیچ انگیزهای برای تغییر موجود نیست) نیازی به دخالت دولت در اقتصاد نبوده و این امر با رقابت بنگاهها در بازار، قابل دستیابی است (مکانیسم بازار). اما دستیابی به فضای رقابت کارآمد نیز دارای شرایطی است از قبیل عدم توانایی تاثیرگذاری بر قیمت بازار، توسط یک بنگاه یا یک مصرفکننده (ذرهای بودن بنگاه و مصرفکننده). از دیگر سو بخشی دیگر از اقتصاددانان (اقتصاددانان تفکر چپ) بر این باورند که مکانیسم بازار به عنوان یک مکانیسم مناسب (تز) میتواند مولد نواقصی نیز باشد (آنتی تز) برای مثال در مکانیسم بازار، بنگاههایی به قدرتهای دو چندان دست مییابند که بر خلاف سایر بنگاهها توان تاثیرگذاری بر قیمت بازار را دارا هستند؛ همین امر یکی از دلایل اقتصاددانان تفکر چپ در باورشان به لزوم حضور دولت در اقتصاد است. شاید بتوان شیرینیپزی خانواده مورد نظر را جلوهای بسیار کم سو از بنگاهی دانست که در فضایی رقابتی به فعالیت پرداخته و به وجهه و قدرت فزون تری نسبت به سایر رقبای خود دست یافته است.
از دیگر ویژگیهای بازارهای رقابت کارآمد، میتوان به انتقال پذیری منابع و عوامل تولید اشاره داشت بدان معنی که عوامل و منابع تولید به راحتی و با آزادی کامل بتوانند از بنگاهی به بنگاه دیگر انتقال یابند(سیال بودن منابع و عوامل تولید) که این موضوع را میتوان در فعالیت کاری دختر بزرگ خانواده مشاهده کرد. او که در دانمارک دارای یک گالری هنری است پس از پیشنهاد کار در گالری دیگری در نیویورک، از آن استقبال کرده و تنها دغدغه او در این راه بیان موضوع عزیمتش برای ادامه فعالیت به خانواده آلمانی الاصلش است.
از درسهایی که در طی فیلم، بارها و بارها میتوان به مرور آن پرداخت، بحث «هزینه - فرصت» است. هزینه - فرصت به آن معنی است که شما در زمانی معین قادر به انجام کارهای متفاوتی هستید (برای استراحت میتوانید به سینما بروید یا در خانه استراحت کنید)، اما هنگامی که شما یکی از کارها را انتخاب میکنید (استراحت کردن) هزینه - فرصت کاری که انجام میدهید، کاری است که دیگر در آن هنگام قادر به انجامش نیستید (سینما رفتن).
حال دختر جوان، میان ادامه فعالیت خود در نیویورک و بچه دار شدن باید یکی را برگزیند. او تصمیم به عزیمت به نیویورک میگیرد و هزینه فرصت تصمیم او در آن هنگام، عدم بچه دار شدنش است، به همین خاطر اقدام به سقط جنین میکند. پس از تصمیم به راهی شدن، با بیماری سخت پدر و خواست پدرش مبنی بر اداره شیرینیپزی توسط او مواجه میگردد. این دفعه بر سر دو راهی رفتن و ماندن در نزد پدر، تصمیم به ماندن میگیرد و هزینه _فرصت این تصمیم او، رهسپار شدن به نیویورکی است که از دست میدهد.
شما نیز میتوانستید در چند دقیقه گذشته به جای مطالعه این مطلب اندکی قدم بزنید، به سینما بروید، تلویزیون نگاه کنید و ... اما تصمیم به مطالعه این مطلب گرفتید؛ هزینه - فرصت تصمیم شما چیست؟
کارشناس اقتصادی
پس از اعلام نتایج سرشماری 90، یکی از مسائلی که جالب مینماید درصد جمعیت بین 15 تا 64 سال کشورمان است. این قشر عظیم (9/70 درصد) به نوعی میتوانند با فیلم مورد نظر از حیث چگونگی برخورد با خانواده، زندگی و شغل خود، ارتباط برقرار کنند. فیلم دانمارکی «یک خانواده» به کارگردانی پرنیل فیسچر کریستنسن موفق به اخذ جوایز متعددی از جشنوارههای دانمارک، اسپانیا و پرتغال در سال 2012 و جایزه بهترین فیلم از دید منتقدین جشنواره برلین در سال 2010 شده است.
در ابتدای فیلم اطلاعاتی در رابطه با خانواده آلمانی الاصل رهینوالد که از ۴ نسل پیش (اواسط قرن ۱۹) به دانمارک مهاجرت کردهاند و تا به حال مشغول حرفه خانوادگیشان، شیرینیپزی هستند، به دست میآوریم. تعصب پدر خانواده بر حرفه خانوادگی و نام خانوادگیشان برای راقم این سطور، یادآور آلمان اوایل قرن ۱۹ است. چه در کشاکش جنگ آلمان و فرانسه و چه پس از اتمام جنگ، آدمی میتوانست حس وطن پرستی را در جایجای این سرزمین نظارهگر باشد. این حس موجب شد بسیاری به حفظ آداب و سنن پایبند بمانند و در همین اثنا اندیشمندانی چون فردریک لیست و هگل ظهور پیدا کردند که این نگرش در تفکراتشان تجلی پیدا کرد. هگل در فلسفه دیالکتیک خود بر این باور بود که اندیشه و تفکری وجود دارد (تز) سپس تفکر و اندیشهای در تضاد با اندیشه پیشین بهوجود میآید (آنتی تز) و برخورد این تضادها موجبات پیدایش تفکری تحول یافتهتر را فراهم میآورد (سنتز). نکته اینجا است که تفکر تحول یافتهتر به طور کل تفکر اولیه و پیشین را از بین نمیبرد (حفظ دستاوردهای پیشین و آداب و سنن). بسیاری بر این باورند، هگل و فوئرباخ تاثیرات شگرفی بر اندیشههای مارکس گذاشتهاند از جمله فلسفه دیالکتیک هگل که در ماتریالیسم تاریخی مارکس نهان است. شاید بتوان ریشه این نوع نگرش پدر خانواده را (که در تحقیرهایش پیداست) در آلمان قرن ۱۹ جست و جو کرد.
بعضی از اقتصاددانان بر این باورند (اقتصاددانان تفکر راست) که برای رسیدن به تعادل در اقتصاد (زمانی که هیچ انگیزهای برای تغییر موجود نیست) نیازی به دخالت دولت در اقتصاد نبوده و این امر با رقابت بنگاهها در بازار، قابل دستیابی است (مکانیسم بازار). اما دستیابی به فضای رقابت کارآمد نیز دارای شرایطی است از قبیل عدم توانایی تاثیرگذاری بر قیمت بازار، توسط یک بنگاه یا یک مصرفکننده (ذرهای بودن بنگاه و مصرفکننده). از دیگر سو بخشی دیگر از اقتصاددانان (اقتصاددانان تفکر چپ) بر این باورند که مکانیسم بازار به عنوان یک مکانیسم مناسب (تز) میتواند مولد نواقصی نیز باشد (آنتی تز) برای مثال در مکانیسم بازار، بنگاههایی به قدرتهای دو چندان دست مییابند که بر خلاف سایر بنگاهها توان تاثیرگذاری بر قیمت بازار را دارا هستند؛ همین امر یکی از دلایل اقتصاددانان تفکر چپ در باورشان به لزوم حضور دولت در اقتصاد است. شاید بتوان شیرینیپزی خانواده مورد نظر را جلوهای بسیار کم سو از بنگاهی دانست که در فضایی رقابتی به فعالیت پرداخته و به وجهه و قدرت فزون تری نسبت به سایر رقبای خود دست یافته است.
از دیگر ویژگیهای بازارهای رقابت کارآمد، میتوان به انتقال پذیری منابع و عوامل تولید اشاره داشت بدان معنی که عوامل و منابع تولید به راحتی و با آزادی کامل بتوانند از بنگاهی به بنگاه دیگر انتقال یابند(سیال بودن منابع و عوامل تولید) که این موضوع را میتوان در فعالیت کاری دختر بزرگ خانواده مشاهده کرد. او که در دانمارک دارای یک گالری هنری است پس از پیشنهاد کار در گالری دیگری در نیویورک، از آن استقبال کرده و تنها دغدغه او در این راه بیان موضوع عزیمتش برای ادامه فعالیت به خانواده آلمانی الاصلش است.
از درسهایی که در طی فیلم، بارها و بارها میتوان به مرور آن پرداخت، بحث «هزینه - فرصت» است. هزینه - فرصت به آن معنی است که شما در زمانی معین قادر به انجام کارهای متفاوتی هستید (برای استراحت میتوانید به سینما بروید یا در خانه استراحت کنید)، اما هنگامی که شما یکی از کارها را انتخاب میکنید (استراحت کردن) هزینه - فرصت کاری که انجام میدهید، کاری است که دیگر در آن هنگام قادر به انجامش نیستید (سینما رفتن).
حال دختر جوان، میان ادامه فعالیت خود در نیویورک و بچه دار شدن باید یکی را برگزیند. او تصمیم به عزیمت به نیویورک میگیرد و هزینه فرصت تصمیم او در آن هنگام، عدم بچه دار شدنش است، به همین خاطر اقدام به سقط جنین میکند. پس از تصمیم به راهی شدن، با بیماری سخت پدر و خواست پدرش مبنی بر اداره شیرینیپزی توسط او مواجه میگردد. این دفعه بر سر دو راهی رفتن و ماندن در نزد پدر، تصمیم به ماندن میگیرد و هزینه _فرصت این تصمیم او، رهسپار شدن به نیویورکی است که از دست میدهد.
شما نیز میتوانستید در چند دقیقه گذشته به جای مطالعه این مطلب اندکی قدم بزنید، به سینما بروید، تلویزیون نگاه کنید و ... اما تصمیم به مطالعه این مطلب گرفتید؛ هزینه - فرصت تصمیم شما چیست؟
ارسال نظر