نویسنده: پیتر ساترلند، نماینده دبیر کل سازمان ملل
مترجم: معزالدین خیرآباد
ظاهرا گفت‌وگوهای تجارت جهانی دوحه بدون هیچ گونه ناله و زاری در سال جاری محکوم به مرگ است.در حالی که احتمالا بخش کوچکی از این پروژه نجات خواهد یافت واقعیت مهم این است که این موضوع شکستی منحصر به فرد در مذاکرات تجاری چند جانبه به شمار می‌رود. مذاکراتی که اقتصاد جهانی را از جنگ دوم جهانی به بعد دگرگون کرده‌اند. بسیاری از مذاکرات هفتگانه پیشین - از جمله نشست اروگوئه که به تاسیس سازمان تجارت جهانی (WTO) در سال 1995منجر شد- سال‌ها طول کشید، اما هیچ یک از این نشست‌ها نادیده گرفته نشد و مورد بی مهری قرار نگرفت. بی‌علاقگی این روزها اگر چه مختص به نشست دوحه نیست، اما به‌طور ویژه در ایالات متحده مشهود است. باراک اوباما، رییس جمهور آمریکا در دومین مبارزات انتخاباتی خود درباره این موضوع سکوت کرد. این در حالی است که با ترس و لرز در اولین مبارزات انتخاباتی‌اش در این باره سخن گفته بود.
مذاکرات موفق تجاری چند جانبه به طور معناداری به جهانی که ما در آن زندگی می‌کنیم، شکل داده است. جهانی که به شدت زندگی میلیون‌ها انسان را ارتقا داده است. بین سال‌های ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰ تنها یک نفر از هر پنج نفر در جامعه‌ای که اقتصاد باز داشت، زندگی می‌کرد، امروز اما این رقم به ۹ نفر از هر ۱۰ نفر افزایش یافته است.
از سیستم تجاری مبتنی بر قانون که توسط GATT و WTO توسعه یافتند، به طور واقعی توسط کل جامعه جهانی استقبال شده است. این سیستم یک نقشه راه موثر برای اقتصادهای از پیش برنامه ریزی شده و مقوم تولید داخلی فراهم کرد و همبستگی آنها با بازار جهانی را تسهیل کرد. هستی سیستم مذاکرات چند جانبه دو اصلِ عدم تبعیض و درمانِ ملی را در بر می‌گیرد.اصل اول در لغت‌نامه مذاکرات تجاری به عنوان اصل «مورد علاقه اکثر کشورها» توصیف شده است.اصلی که اساسا در پی تاکید بر این است که مزایای تجاری ایجاد شده برای یک کشور، همه کشورها را در بر می‌گیرد. اصل دوم مستلزم این است که دولت‌های عضو، درمان مشابهی را برای تجارت بین شرکای محصور در مرزهای ملی، فراهم آورند.
اصل عدم تبعیض اطمینان می‌دهد که تجارت جهانی به «ملغمه‌ای» از توافق‌های ترجیحی تجارت دوجانبه تبدیل نشده است. افزون بر این، یک چارچوب چند جانبه برای مذاکرات تجاری به دولت‌های ضعیف‌تر شرایط متعادل‌تری می‌دهد. شرایطی که در قیاس با وضعیتی که آنها در مذاکرات دوجانبه مثلا با چین، ایالات متحده یا اتحادیه اروپا مواجه می‌شوند، عادلانه‌تر است.
در واقع آنچه ما در سال‌های اخیر دیده‌ایم، هجمه‌ای فزاینده به توافق‌های دو جانبه از سوی بلوک‌ها و کشورهای تجاری عمده است. ظاهرا این موضوع در عمل همه توجه آنها را جلب می‌کند.WTO به حاشیه رانده شده است و حتی آنچه در حال حاضر در نشست ناقص دوحه حاصل شده است، برخلاف توافق نهایی به دست آمده ظاهر می‌شود.
تخریب اعتبار WTO - که روزگاری به عنوان بزرگ‌ترین پیشرفت در حکمرانی جهانی ِ الهام گرفته شده از نهادسازی دوره پس از جنگ ستایش شد- هنوز هم ممکن است ادامه یابد. بدتر اینکه این موضوع می‌تواند اثری جدی روی نه تنها تجارت، بلکه روی روابط سیاسی داشته باشد.
یکی از موفقیت‌های بزرگ WTO تنظیم سیستمی است که به اصطلاح مکانیزم حل و فصل اختلاف را تامین می‌کند. این سیستم که موفقیتی بی‌نظیر بوده است، یک سیستم موثر شبه قضایی به منظور حل اختلاف‌ها میان شرکای تجاری به جهان عرضه کرده است؛ اما موفقیت مداوم آن به اعتبار WTO بستگی دارد.
به طور قطع، هجمه کنونی به توافق‌های تجاری
دو جانبه با افزایش گرایش به مکتب حمایتی همگام بوده است.به طور مثال، از 2008 تا کنون424 اقدام جدید از نوع توافق‌های دوجانبه در اتحادیه اروپا وجود داشته است.افزون بر این، تعرفه‌های غیرتبعیضی اتحادیه اروپا به طور کامل برای 9 شریک تجاری عملی است.
بدون شک، ما چشم‌اندازی از یک توافق تجارت آزاد دوجانبه بین اتحادیه اروپا و ایالات متحده را خواهیم داشت؛ اما احتمال انعقاد قرارداد اتحادیه اروپا- ژاپن هم اینک غیرمحتمل است، همان طور که
«مشارکت فراپاسیفیکی» که قرار است موانع تجارت میان ایالات متحده و کشورهای عمده آسیا وآمریکای لاتین را رفع کند، غیرمحتمل است. اگر هر دو این موارد به تصویب می‌رسیدند که من تردید دارم، سهم عظیمی از تجارت جهانی در چارچوبی تبعیضی اجرا می‌شد.
برخی افراد چنین ریسک‌هایی را ساماندهی می‌کنند. در مه ۲۰۱۱،«جادیش باگواتی»از دانشگاه کلمبیا و من، ریاست یک گروه سطح بالا را برعهده داشتیم. گروهی که به منظور تلاش برای پیش بردن فرآیند مذاکرات چند جانبه با حضور نخست وزیران بریتانیای کبیر، آلمان، ترکیه و‌اندونزی تشکیل می‌شد. حامیان ما از توصیه‌های ما استقبال کردند؛ اما آن نشست‌ها و سایر تلاش‌ها جذابیت کمی داشتند.
زمان برای معکوس کردن پیوند به ظاهر مستحکم دوجانبه گرایی زیاد دیر نشده است؛ اما تنها شیوه برای انجام این کار همگام شدن با مذاکرات WTO است. حتی اگر نشست دوحه نمی‌تواند به نتیجه دست یابد،احتمالا مسیرهای دیگری وجود دارند. مسیرهایی مانند اجرای آنچه تاکنون توافق شده است. یک راه‌حل جایگزین دیگر می‌تواند وجود داشته باشد و آن پیش بردنِ مذاکرات بین کشورهای مصمم در منطقه اقیانوس آرام با سایر اعضای WTO است.
اما اگر قرار است به جای اینکه به عقب بازگردیم به جلو پیش برویم، به ویژه ایالات متحده باید نقشی ساختاری در چند جانبه‌گرایی ایفا کند. ایالات متحده باید دوباره تجارت چند جانبه رهبری کند، همان طور که در گذشته انجام داد. البته این بار باید این کار را در کنار چین انجام دهد.