از زبان یک امدادگر - ۲ شهریور ۹۱
خلیل فلاح
مسئول آموزش‌های تخصصی هلال احمر استان آذربایجان شرقی
زلزله اتفاقی طبیعی است. حال باید دید برای کاهش اثرات سوء این پدیده طبیعی، هر کدام از ارگان های رسمی چه اقداماتی انجام دادند. نگارنده اهل تبریز از سال 1380 امدادگر، مربی امداد و کمک‌های اولیه است و دوره های تخصصی آوار و استفاده از دستگاه‌های زنده‌یاب، آندوسکوپ (COMPACT SYSTEM875 PXLA)، دلسار 3 (Delsar LD3) و بیورادار (Bioradar BR 402) را در این جمعیت دیده‌ است. 1 بعد آموزشی: چقدر تا به حال در زمینه زلزله آموزش داده‌ایم؟ آموزش کاربردی و متداول را تا چه حد انجام داده‌ایم؟ در این بعد ما می‌توانیم با استفاده از رسانه‌های مختلف به صورت نوشته، بروشورها، تصاویر یا فیلم‌ها همچنین به صورت عملیاتی با برگزاری مانورهای مختلف در طول سال آموزش‌هایی استاندارد قبل از وقوع سوانح غیرمترقبه به مردم بدهیم. باید به مردم گفت چطور موقع زلزله می‌توان داخل مثلث حیات قرار گرفت و اینکه موقع وقوع زلزله در جاهای مختلف چه عکس‌العمل‌هایی را باید انجام داد. زمان مناسب برای آموزش از زمان ورود به دبستان. اما آیا در شهرهای ما این آموزش به این صورت انجام می‌گیرد؟ در روستاها چطور؟
۲ بعد عمرانی: از این دیدگاه مهندسین عمران باید نظر بدهند. آیا ما از بافت روستاهایمان خبر داریم یا نه؟ آیا ما نمی‌دانستیم این نوع مصالح ساختمانی و نوع ساخت‌ها چقدر در برابر زلزله می‌تواند آسیب ببیند؟ آیا ما تجربه زلزله بم که نوع ساختمان‌هایش شبیه بناهای کاه گلی روستاهای ما بود را نداشتیم؟ چرا نباید علاج واقعه را قبل از وقوع کرد؟ همین حالا هم وضعیت فعلی روستاهایی که به ظاهر سر پا هستند برای همه مشخص است.
3 بعد مدیریتی: مدیریت امداد و سوانح کار بسیار سختی است. چون هر یک از سانحه دیده‌گان بر اساس شرایط، نیازهای خاصی دارند. جمعیت هلال احمر به عنوان رییس کار گروه امداد و نجات و امدادگران جمعیت به عنوان نیروهای ارزیاب، جست‌وجوگر، نجاتگر و امدادگر و نیروهای انتظامی به عنوان تامیین کننده امنیت منطقه سانحه دیده باید در منطقه حضور داشته باشند. نیروی انتظامی بخاطر حساسیت کارشان کاملا مشخص هستند. اما بخاطر بار هیجانی سوانح در ساعات اولیه، خیل کثیری از کسانی که نیروهای تخصصی جست‌وجو و نجات در آوار نبودند به منطقه اعزام شدند و یا خوشان رفتند، که این کار باعث کاهش فعالیت‌های هلال احمر می‌شود در حقیقت وجود یک سامانه و چاپ مشخصات نیروهای جمعیت با کد شناسایی ویژه و زدن کارت شناسایی به سینه نیروهای امدادی باعث تفکیک کاوری‌های امدادگر با کاوری‌های غیرامدادگر خواهد شد. همچنین باید نهادهایی که می‌توانند کمک‌های مردمی را جمع آوری و ارسال کنند هم مشخص شوند، چون بردن کمک‌های مردمی توسط مردم عادی باعث ایجاد ترافیک سنگین در جاده‌های واصله خواهد شد و حجم سنگین این ترافیک در رساندن کمک‌های دولتی و مردمی از طرف نیروهای امدادی مشکل ایجاد خواهد کرد. نیازهای روزهای بعد از سانحه باید از طریق رسانه‌ها به اطلاع مردم برسد تا مردم بتوانند لوازم مورد نیاز را اهدا کنند. با توجه به رسیدن فصل سرما باید به نیاز اساسی مردم روستاها یعنی ساخت مسکن پرداخته شود.
4 بعد عملیاتی: تربیت نیروهای امدادی در زمینه ارزیابی سانحه، جست‌وجو و نجات (SAR) نجاتگر و امدادگر یکی دیگر از ابعادی است که باید مورد توجه ویژه قرار گیرد. امدادگران دوره تخصصی جست‌وجو و نجات در آوار باید از آموزش‌ها، تمرین‌ها و تجهیزات ویژه‌ای برخوردار باشند. طبیعتا در دقایق اولیه بازماندگان شروع به آواربرداری می‌کنند تا نیروهای امدادی برسد. در این روستاها هم اینگونه بود، چون سانحه در روز رخ داده بود مطمئنا اکثر مردم بیرون از روستا مشغول کار بودند.