دغدغه جوانان نسل چهارم
سروش صحت
بازیگر قاعده تصادف
می‌خواهم شما را به دیدن یک فیلم متفاوت در سینمای این روزها دعوت کنم. فیلم «قاعده تصادف» به کارگردانی بهنام بهزادی. «تنها دو بار زندگی می‌کنیم» با وجود برخی ایرادهای معمول فیلم‌های اول نوید حضور کارگردانی خوش‌ذوق را می‌داد و حالا «قاعده تصادف» می‌تواند جای پای بهزادی را در سینمای مستقل ایران محکم کند. بهزادی در فیلمنامه «قاعده تصادف» موفق شده به زبان و کلام درستی برای شخصیت‌های جوانش، همین جوانان نسل چهارم برسد. زبانی که بخش مهمی از هویت این نسل است. از طرفی زبانی که بهزادی به آن دست یافته برای هرکدام از هشت جوان فیلمش متفاوت است و به خوبی خاستگاه و یا علایق آنها را به نمایش می‌گذارد. مطمئنا در این امر بازیگران جوان و کمترآشنای فیلم به کمک بهزادی شتافته‌اند، بیان دغدغه‌های این نسل که سعی می‌کنند روی پای خود بایستند و هرطورشده برای به انجام رساندن کاری که به آن علاقه دارند، یک قدم عقب نگذارند موجب شده با فیلمی متفاوت از دیگر آثار درباره جوانان این نسل برسیم. جوانان این فیلم برخلاف تصاویری که اغلب در تلویزیون از آنها ارائه شده، در تصمیم خود راسخ هستند و برخلاف تصویر آبکی سریال‌ها و تله‌فیلم‌های اخلاق‌گرا نشان می‌دهند، حتی اگر اشتباه هم کنند، خودشان بار اشتباه را بر دوش می‌کشند و نسلی هستند که برخلاف تصور خوب می‌دانند هدفشان چیست، حتی اگر اندکی سردرگم باشند. فیلم به‌صراحت نشان می‌دهد که برخلاف تصوری که برخی والدین سنتی به اینگونه گروه‌های دوستی دارند، اینها عده‌ای جوان هستند، که به خاطر یک کار مشترک گرد هم آمده‌اند و این باعث به وجود آمدن دوستی عمیقی بین آنها شده که همان هم در آخر باعث می‌شود برای دختر داستان و شجاعتی که به خرج داده، فداکاری کنند. این‌ها بزهکار یا کافر یا خوش‌گذران نیستند. شاید سردرگمی‌هایی در زندگی داشته باشند، شاید اشتباهاتی داشته باشند، اما آیا همه آدم‌ها دچار همین لغزش‌ها نمی‌شوند؟ تلاش شده تا بازیگران جوان فیلم، همه به یک اندازه در این اثر نقش داشته باشند. در طول فیلم، قسمتی از شخصیت هر کدام نشان داده می‌شود. اینکه هرکدام به نوعی یا از جانب خانواده طرد شده‌اند یا برای اینکه هم خانواده را داشته باشند، هم زندگی مورد علاقه خود را به دروغ یا پنهان‌کاری روی آورده‌اند. بهزادی برای تصویر کردن زندگی این جوانان در یک صبح تا شب به استفاده از پلان‌سکانس و برداشت بلند روی آورده، رویکردی کاملا سینمایی که با فضای تئاتری جوانان همخوان است. در تئاتر بدون کات/قطع بیننده شاهد روایت ماجراست، در پلان‌سکانس نیز خبری از کات/قطع نیست، اما دوربین برخلاف تماشاگر تئاتر این مجال را دارد که به شخصیت‌ها نزدیک شود، دور آنها بچرخد و آنچه را کارگردان درست می‌داند در قاب به نمایش بگذارد، از این نظر فیلم بهزادی موفق می‌شود به انطباق درستی از فرم و محتوا برسد و این دستاورد در سینمای امروز ایران که داستان‌هایش را برای «مُد روز بودن» غیرخطی روایت می‌کند و...، دستاورد کوچکی نیست. فصل اول فیلم یکی از بهترین شروع‌های این چند سال اخیر سینمای ایران است که کارگردانی، فیلمبرداری و بازیگری بسیار خوب را همه در کنار هم دارد.