مهاجران افغان و وظایف اخلاقی ما
دکتر موسی غنی‌نژاد
مهاجرت افغان‌ها به ایران از اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی که کشور افغانستان توسط نیروهای ارتش سرخ شوروی اشغال شد، شتاب بیشتری گرفت. حضور فزاینده همسایگان افغان در ایران، همزمان شد با انقلاب اسلامی در کشور ما و متعاقب آن جنگ تحمیلی هشت‌ساله عراق علیه ایران.
اقتصاد ایران در این سال‌ها با معضلات بزرگی روبه‌رو‌ بود که از حوادث خود انقلاب و جنگ تحمیلی نشأت می‌گرفت. ایدئولوژی اولیه انقلاب اسلامی، سازگاری چندانی با اقتصاد بازار آزاد و بخش خصوصی نداشت و گرایش کلی به نوعی اقتصاد دولتی و کنترل‌شده بود. از سوی دیگر جنگ موجب شد منابع اقتصادی گسترده، از جمله نیروی کار جوانی که می‌توانست در خدمت توسعه اقتصاد ملی به کار گرفته شود، از چرخه تولید خارج شود.
در چنین شرایطی، حضور همسایگان سختکوش و کم‌توقع افغان در کشور ما موهبت بزرگی برای اقتصاد ملی بود. آنها با دستمزدهای پایین و بهره‌وری بالا، کمک بسزایی به رفاه شهروندان ایرانی کردند. در دوران سازندگی پس از جنگ نیز مشارکت آنها در بازسازی زیرساخت‌های اقتصادی کشورمان قابل تقدیر است. نقش مثبت و یاری‌رساننده مهاجران افغان به اقتصاد ایران، همچنان ادامه دارد. اما متاسفانه از سوی ما ایرانیان همیشه رفتار مناسب و قدر‌شناسانه‌ای با آنها صورت نگرفته است.
مهاجرت یا جابه‌جایی انسان‌ها در تقریبا همه مناطق دنیا، در طول تاریخ، عامل مهمی برای رشد اقتصادی بوده است. نمونه مهم، این است که بزرگ‌ترین قدرت اقتصادی دنیا یعنی ایالات متحده آمریکا، در یک قرن اخیر همواره یکی از مهاجرپذیرترین کشورها بوده است. همچنین بازسازی اقتصادهای جنگ‌زده اروپا، به ویژه آلمان، در نیمه دوم سده بیستم میلادی با کمک نیروهای انسانی مهاجر امکان‌پذیر شد.
در همه کشورهای متمدن دنیا، قوانین مشخصی درباره «حقوق مهاجران» وجود دارد که جهت‌گیری اصلی آنها فراهم آوردن امکان ادغام کامل آنها در جامعه مهاجرپذیر به عنوان «شهروندانی دارای حقوق برابر» است. در این کشورها مهاجران معمولا پس از سه تا پنج سال کار کردن، کارت اقامت درازمدت یا دائم می‌گیرند که مقدمه اعطای «ملیت» است. مشارکت اجتماعی و سیاسی مهاجران مانند حق رای در شوراهای محلی و کشوری، معمولا به تدریج و ظرف چند سال فراهم می‌شود تا آنها نهایتا منزلت شهروندان تمام‌عیار و برابر- حقوق پیدا کنند. درست است که در این جوامع، در مواردی، رفتارهای ناشایست و تبعیض‌آمیز با مهاجران صورت می‌گیرد، اما باید توجه داشت که قوانین حاکم بر آنها اغلب به طور روشنی از حقوق مهاجران
حمایت می‌کنند.
نگاه انسانی به مهاجران و تلاش در جذب و ادغام آنها در جامعه میزبان نه فقط یک ضرورت اخلاقی است بلکه نهایتا در جهت منافع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور مهاجرپذیر است. تجربه محدود، اما تلخ برخی کشور‌های اروپایی مانند فرانسه که بنا به عللی در جذب برخی مهاجرانِ حتی نسل دومی موفق نبوده‌اند، حاکی از تهدید بالقوه برای ثبات اجتماعی است و نشان می‌دهد که به حاشیه رفتن مهاجران، در درازمدت می‌تواند هزینه‌های اجتماعی و اقتصادی زیادی را به جامعه تحمیل کند.
اما در ایران، به رغم گذشت بیش از سه‌دهه مهاجرپذیری افغان‌ها در ایران، به نظر می‌رسد ما هنوز سیاست مشخص و روشنی در باره پدیده مهاجرت این عزیزان نداریم. برخی از آنها با اینکه مدت‌های طولانی است در ایران کار می‌کنند، هنوز مجوز اقامت رسمی ندارند و از این رو نمی‌توانند از حقوق انسانی لازم برخوردار شوند؛ فرزندان آنها برای مدرسه رفتن دچار مشکلات جدی هستند، از بیمه‌های درمانی نمی‌توانند استفاده کنند و عملا زندگی حاشیه‌ای دارند. مسوولان ذی‌ربط به جای رسیدگی جدی به وضعیت این زحمتکشان و قانونی کردن شرایط اقامتشان در کشور، هر از چند گاهی با فرافکنی غیرمنصفانه مسوولیت‌های خود، آنها را مسبب مشکلات اجتماعی و به ویژه بیکاری قلمداد می‌کنند.
واقعیت این است که تلاش در جهت جذب افغان‌های مهاجر در جامعه ایرانی و تبدیل وضعیت آنها به شهروندان برابر- حقوق با ایرانیان، وظیفه انسانی و اخلاقی همه ما ایرانیان است که طی چند دهه گذشته از خدمات این عزیزان بهره برده‌ایم. عمل به این وظیفه نه تنها هزینه‌های اقتصادی و اجتماعی ما را بالا نخواهد برد، بلکه نهایتا نویدبخش امید، برکت و رونق
خواهد بود.