ارزان سـالـم بمانیم - ۲۶ مرداد ۹۱
از طاقچه تا کانتر و یخچال شاید کمی تفاوت باشد، اما جای کیسه انواع قرصهای لازم برای روز مبادا در هر خانهای محفوظ است. سردرد، سرماخوردگی، دل درد، کمر درد، عفونتهای قابل مشاهده، بیماریهای فصلی و … به راحتی همان جا نسخهاش پیچیده و دارویش تجویز و جابهجا مصرف هم میشود.
تا این مرحله تقریبا برای همه عادی است و اسمش را هم گذاشتهایم خود درمانی.
از طاقچه تا کانتر و یخچال شاید کمی تفاوت باشد، اما جای کیسه انواع قرصهای لازم برای روز مبادا در هر خانهای محفوظ است. سردرد، سرماخوردگی، دل درد، کمر درد، عفونتهای قابل مشاهده، بیماریهای فصلی و … به راحتی همان جا نسخهاش پیچیده و دارویش تجویز و جابهجا مصرف هم میشود.
تا این مرحله تقریبا برای همه عادی است و اسمش را هم گذاشتهایم خود درمانی. در پدیده خوددرمانی هم رکورد جهانی داریم، در دنیا جزو بیست کشور اول و در آسیا هم مقام دوم مصرف دارو را داریم. هر چند معضل خوددرمانی و عوارض آن در ایران به یک آسیب اجتماعی جدی و تقریبا خارج از کنترل بدل شده است، اما باز همه ماجرا به همین جا ختم نمیشود.
مساله تنها علاقه به دارو نیست، معضل آنجا است که همزمان با اینکه هر ایرانی سالانه ۳۳۹ مورد دارو مصرف میکند، پنج بار و نیم هم دکتر میرود، یعنی مجموعا ۳۷۵ میلیون بار، اما این ترافیک پزشکی هم در حالی است که هر روز درباره بیکاری و سردرگمی پزشکان عمومی هشدار داده میشود. وجود برخی باورهای اشتباه باعث شده که خانوادهها یا فرد بیمار، پروسه درمان را از ابتدا تا انتها اشتباه برود. در بیشترین موارد فرد بیماری خود را تشخیص میدهد، خوددرمانی میکند و در نهایت باز هم درباره شرایطش تصمیم میگیرد و به جای پزشک عمومی، سراغ متخصص بیماریی که مد نظر دارد میرود. به این معنا که در شرایط احساس الزام به مراجعه به پزشک، فرد بیمار باز هم خود را اصلح از پزشک عمومی میداند و ترجیح میدهد خودش تشخیصش را به پزشک متخصص ارائه دهد.
نداشتن پرونده و سابقه پزشکی، ایمان بالا به خود درمانی، فرهنگ غلط موجود و نداشتن اعتماد به سیستمهای بیمهای، شرایطی را فراهم کرده که جایگاه پزشک عمومی در چرخه سلامت جامعه ما رو به رنگ باختن است. بیمار به تشخیص خودش اعتماد میکند و با چند برابر هزینه اقتصادی پزشک عمومی را حذف کرده و سراغ متخصص میرود. در این پروسه معیوب بیمار از چند جهت متضرر میشود.
همانطور که گفته شد آمار مراجعه ایرانیها به پزشکان متخصص هشت برابر استاندارد است. همین مراجعه بیش از حد باعث میشود پزشکان متخصص زمان زیادی نداشته باشند که برای بیمار صرف کند. به این ترتیب پروسه درمان باز هم ناقص میماند. از طرف دیگر در بسیاری از موارد که بیمار درد و پزشکش اشتباه باشد، باید دوباره همه هزینهها انجام شود. با یک حساب سرانگشتی از وضعیت تعرفههای پزشکی، این بیمار اگر تنها دوبار هم به پزشک متخصص مراجعه کند، حداقل ۵۰ هزار تومان هزینه خواهد داشت.
هزینهای که با اندکی تغییر و معقول کردن انتخابها به راحتی میتوان آن را تا پنج برابر کاهش داد. کافی است به جای اعتماد به تواناییهای ذهنی مان به یک پزشک عمومی مراجعه کنیم. در یک جامعه نرمال، شهروندان یا به شکل خانوادگی یا فردی یک پزشک عمومی برای خود انتخاب میکنند. از آنجا که پزشک عمومی در تمامی موارد میتواند تشخیص اولیه را انجام بدهد، به مرور زمان و در طول مراجعات، این پزشک به دایرهالمعارف سلامت بیمارش تبدیل میشود. به این ترتیب فرد هر زمان نیاز به ویزیت پیدا کند، از پزشک عمومیش کمک میگیرد و این پزشک در طول سال بارها در جریان همه بیماریها و سابقه و ... قرار میگیرد، همین مساله در موارد جدید تشخیص را برای پزشک راحت خواهد کرد. با این همه هنوز بیشتر بیماران راه اول را انتخاب و به پزشک متخصص مراجعه میکنند. رییس اداره امور بیمارستانهای وزارت بهداشت اعتقاد دارد به علت نبود آموزش مناسب به مردم در مورد نحوه درست دریافت خدمات درمانی، شاهد این به هم ریختگی و آشفتگی در دریافت خدمات درمانی از طرف مردم هستیم. آموزشهای پراکنده در این مورد از طریق صدا و سیما به مردم ارائه میشود، اما بهترین راهکار برای
آموزش مردم در این زمینه مشاوره پزشکان با مردم و راهنمایی مراجعهکنندگان است که البته این کار به فرهنگسازی و مقدماتی در درون جامعه پزشکی نیاز دارد.
او با یک مثال ساده اهمیت شروع پروسه درمان از پزشک عمومی را نشان میدهد: مثلا یک سردرد میتواند علامت طیف متنوعی از بیماریها باشد، از تومور سرطانی مغز گرفته تا ام اس، صرع، کم سویی چشم، سینوزیت، بیماری روحی، بیماریهای اعصاب، سرماخوردگی، بیخوابی و نخوردن به موقع چای همه میتوانند عامل سردرد باشند، در این صورت یک بیمار چگونه میتواند پزشک مناسب بیماری خود را انتخاب کند. به طور کلی در دنیا استاندارد این است که مردم حداکثر بین 10تا 12 درصد مواردی که بیمار میشوند به خدمات تخصصی پزشکی نیاز دارند، بقیه موارد با خدمات پزشک عمومی و غربالگری از سوی وی مشکل حل میشود، اما در ایران میزان مراجعه مردم به پزشک متخصص 7 تا 8 برابر نیاز واقعی آنها است.
در بیشتر موارد بیمار خودش تشخیص اولیه را انجام و با حذف پلههای اول پروسه درمان، هزینه چند برابری کرده و به پزشک متخصص مراجعه میکند. در شرایط عادی پزشک متخصص برای تشخیص اولیه به آزمایش، گرافی، معاینه عمومی و … نیاز دارد؛ بنابراین با تجویز اولیه برای تشخیص بیمار راهی آزمایشگاه یا سایر مراکز دیگر میشود و بعد از طی آن، برای معاینه مجدد و تشخیص قطعی دوباره راهی پزشک متخصص میشود. به این ترتیب بیمار به جای هزینه ده هزار تومانی ویزیت پزشک عمومی، غیر از هزینه آزمایشها باید دو بار برای یک تشخیص هزینه کند، هر بار ۲۰ هزار تومان. در این شرایط تعداد مراجعه به یک پزشک متخصص ممکن است به حدی افزایش پیدا کند که پزشکان متخصص زمانی برای انجام کامل ویزیت نخواند داشت. هر پزشک متخصص باید حداقل ۱۲دقیقه برای هر بیمار وقت بگذارد و تعداد بیمارانی که در یک ساعت ویزیت میشوند نباید از ۶ نفر تجاوز کند، هر پزشک عمومی نیز در یک ساعت نباید بیش از ۶ بیمار ویزیت کند و برای هر بیمار باید حداقل ۱۰دقیقه وقت بگذارد. شرایطی که در حال حاضر تحقق آن ممکن نیست. به این ترتیب بیمار در پروسه درمان با رفتن یک راه اشتباه بیش از چهار بار خود را
متضرر میکند.
ارسال نظر