نوستالژی کیمیایی - ۵ مرداد ۹۱
سعید راد
بازیگر فیلم دوئل
برای آخر هفته تان دو فیلم قدیمی ایرانی را برایتان پیشنهاد دارم. یکی فیلم سفرسنگ و دیگری فیلم گوزنها. مسعود کیمیایی بهعنوان یکی از سردمداران موج نو و سینمای نوآور ایرانی، که پیش از این با ساخت فیلمهای قیصر، رضا موتوری و خاک، تعلق خاطر خود را به فضای سیاسی-اجتماعی جامعه نشان داده بود، در اواسط دهه ۵۰، گوزنها را میسازد. گوزنها به روایتی سیاسی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران است که ضمن نمایش علنی فعالیت گروههای چریکی مخالف رژیم دارای شاخصههای هنری اعلی میباشد و به تلقی بسیاری کیمیایی هیچگاه نتوانست به اوج گوزنها بازگردد.
بازیگر فیلم دوئل
برای آخر هفته تان دو فیلم قدیمی ایرانی را برایتان پیشنهاد دارم. یکی فیلم سفرسنگ و دیگری فیلم گوزنها. مسعود کیمیایی بهعنوان یکی از سردمداران موج نو و سینمای نوآور ایرانی، که پیش از این با ساخت فیلمهای قیصر، رضا موتوری و خاک، تعلق خاطر خود را به فضای سیاسی-اجتماعی جامعه نشان داده بود، در اواسط دهه ۵۰، گوزنها را میسازد. گوزنها به روایتی سیاسی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران است که ضمن نمایش علنی فعالیت گروههای چریکی مخالف رژیم دارای شاخصههای هنری اعلی میباشد و به تلقی بسیاری کیمیایی هیچگاه نتوانست به اوج گوزنها بازگردد.
سعید راد
بازیگر فیلم دوئل
برای آخر هفته تان دو فیلم قدیمی ایرانی را برایتان پیشنهاد دارم. یکی فیلم سفرسنگ و دیگری فیلم گوزنها. مسعود کیمیایی بهعنوان یکی از سردمداران موج نو و سینمای نوآور ایرانی، که پیش از این با ساخت فیلمهای قیصر، رضا موتوری و خاک، تعلق خاطر خود را به فضای سیاسی-اجتماعی جامعه نشان داده بود، در اواسط دهه 50، گوزنها را میسازد. گوزنها به روایتی سیاسی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران است که ضمن نمایش علنی فعالیت گروههای چریکی مخالف رژیم دارای شاخصههای هنری اعلی میباشد و به تلقی بسیاری کیمیایی هیچگاه نتوانست به اوج گوزنها بازگردد. گوزنها روایت جامعه استبداد زده و پلیسی دهه 50 ایران است که از زاویه دید یک دزد به تصویر کشیده میشود. گوزنها سرشار از مولفههای نمادین است. نام قدرت و سید برای شخصیتها و شرایط روحی و زندگی هر دو، رفتن چریک به مدرسه به عنوان نسل آینده جامعه و مالیدن خون دستش به دیوار مدرسه، تحمل درد و رنج قدرت در برابر ضعف و زبونی سید. لباس سفید، عینک و سبیل پرپشت قدرت در حالی که سید در سراسر فیلم لباس سیاه به تن دارد، وضعیت زندگی مردم در آن خانه و حضور شخصیتهایی مانند صاحبخانه و پاسبان، فروش کتاب قدیمی. این فیلم یکی از ماندگارترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران محسوب میشود.
اما پیشنهاد دیگرم به شما فیلم سفرسنگ است. آخرین ساخته مسعود کیمیایی پیش از انقلاب، در سال ۵۶ بلندترین فریاد سیاسی سینمای ایران در آستانه انقلاب بود. فیلم حکایتِ روستاییانی است که سرانجام برابر مالک بزرگ برمیخیزند و سنگ عظیمی را از دل کوه کندند و به حرکت در آوردند تا ابزار تولید در اختیار خودشان باشد. قهرمان فیلم یک نفر نبود و شخصیتهای زیادی شامل زنان و مردان مختلف کنار یکدیگر مفهوم تودههای مردمی را متبادر میساخت. در فصل نهایی؛ سنگ که تا آن جا به سختی تکان میخورد، بر اثر شیب تند، با سرعت بالا حرکت میکند و خانه ارباب را ویران میکند.حضور پر رنگ مذهب، شخصیت غربتی که به تنهایی دست به کار نمیشود،بر خلاف فیلمهای گذشته کیمیایی نمایشگر شرایط عینی دوران بود که موجب شکل گیری جنبشی در راستای تحقق مطالبات بیان نشده تودهها بود. فیلم پس از انقلاب در سال ۵۹ اکران شد و فرصت نیافت در زمان انقلاب به خوبی دیده شود.
بازیگر فیلم دوئل
برای آخر هفته تان دو فیلم قدیمی ایرانی را برایتان پیشنهاد دارم. یکی فیلم سفرسنگ و دیگری فیلم گوزنها. مسعود کیمیایی بهعنوان یکی از سردمداران موج نو و سینمای نوآور ایرانی، که پیش از این با ساخت فیلمهای قیصر، رضا موتوری و خاک، تعلق خاطر خود را به فضای سیاسی-اجتماعی جامعه نشان داده بود، در اواسط دهه 50، گوزنها را میسازد. گوزنها به روایتی سیاسی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران است که ضمن نمایش علنی فعالیت گروههای چریکی مخالف رژیم دارای شاخصههای هنری اعلی میباشد و به تلقی بسیاری کیمیایی هیچگاه نتوانست به اوج گوزنها بازگردد. گوزنها روایت جامعه استبداد زده و پلیسی دهه 50 ایران است که از زاویه دید یک دزد به تصویر کشیده میشود. گوزنها سرشار از مولفههای نمادین است. نام قدرت و سید برای شخصیتها و شرایط روحی و زندگی هر دو، رفتن چریک به مدرسه به عنوان نسل آینده جامعه و مالیدن خون دستش به دیوار مدرسه، تحمل درد و رنج قدرت در برابر ضعف و زبونی سید. لباس سفید، عینک و سبیل پرپشت قدرت در حالی که سید در سراسر فیلم لباس سیاه به تن دارد، وضعیت زندگی مردم در آن خانه و حضور شخصیتهایی مانند صاحبخانه و پاسبان، فروش کتاب قدیمی. این فیلم یکی از ماندگارترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران محسوب میشود.
اما پیشنهاد دیگرم به شما فیلم سفرسنگ است. آخرین ساخته مسعود کیمیایی پیش از انقلاب، در سال ۵۶ بلندترین فریاد سیاسی سینمای ایران در آستانه انقلاب بود. فیلم حکایتِ روستاییانی است که سرانجام برابر مالک بزرگ برمیخیزند و سنگ عظیمی را از دل کوه کندند و به حرکت در آوردند تا ابزار تولید در اختیار خودشان باشد. قهرمان فیلم یک نفر نبود و شخصیتهای زیادی شامل زنان و مردان مختلف کنار یکدیگر مفهوم تودههای مردمی را متبادر میساخت. در فصل نهایی؛ سنگ که تا آن جا به سختی تکان میخورد، بر اثر شیب تند، با سرعت بالا حرکت میکند و خانه ارباب را ویران میکند.حضور پر رنگ مذهب، شخصیت غربتی که به تنهایی دست به کار نمیشود،بر خلاف فیلمهای گذشته کیمیایی نمایشگر شرایط عینی دوران بود که موجب شکل گیری جنبشی در راستای تحقق مطالبات بیان نشده تودهها بود. فیلم پس از انقلاب در سال ۵۹ اکران شد و فرصت نیافت در زمان انقلاب به خوبی دیده شود.
ارسال نظر