سود اجرای تئاتر بیشتر ازخواباندن پول در بانک است - ۳۰ شهریور ۹۱
محمد یعقوبی یکی از چهرههای برجسته و پرمخاطب تئاتر ایران در سالهای اخیر است. نام یعقوبی میتواند پای آدمهای مختلفی را به سالنهای اجرا باز کند. حالا دیگر خیلیها به اعتبار او حتی در مقام نویسنده یک اثر نمایشی ترغیب میشوند تا تئاتر ببینند. «زمستان ۶۶»، «خشکسالی و دروغ»، «یک دقیقه سکوت»، «ماه درآب»، «گلهای شمعدانی»، «رقص کاغذ پارهها» و. . .
نمایشهایی بودند که او در سالهای گذشته روی صحنه برد و هرکدام هم موفقیتهای زیادی را به دست آورد. ویترین او پر است از جایزههای مهمی همچون جایزه کانون ملی منتقدان و جایزههای مختلف تئاتر فجر.
محمد یعقوبی یکی از چهرههای برجسته و پرمخاطب تئاتر ایران در سالهای اخیر است. نام یعقوبی میتواند پای آدمهای مختلفی را به سالنهای اجرا باز کند. حالا دیگر خیلیها به اعتبار او حتی در مقام نویسنده یک اثر نمایشی ترغیب میشوند تا تئاتر ببینند. «زمستان ۶۶»، «خشکسالی و دروغ»، «یک دقیقه سکوت»، «ماه درآب»، «گلهای شمعدانی»، «رقص کاغذ پارهها» و...
نمایشهایی بودند که او در سالهای گذشته روی صحنه برد و هرکدام هم موفقیتهای زیادی را به دست آورد. ویترین او پر است از جایزههای مهمی همچون جایزه کانون ملی منتقدان و جایزههای مختلف تئاتر فجر. او در آثارش شبیه یک روانشناس، آینه تمام نمایی از جامعه را روبهروی مخاطب قرار میدهد و به معضلاتی همچون دروغ، مناسبات اجتماعی، روابط متزلزل خانوادگی و جنگ و... را به اجرا در میآورد. اخیرا نمایش «۳۳درصد نیل سایمون» نوشته او که بر اساس «فصل دوم» نیل سایمون روایت شده است با کارگردانی افسانه ماهیان در تماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه رفت، اما ما به همین بهانه با او درباره اقتصاد تئاتر حرف زدیم. موضوع مهمی که شاید در طول سالهای رشد هنر نمایش در ایران، کمتر به آن پرداخته شده است.
قبلا کارهایی در ایران روی صحنه میرفت که تماشاگر را با فضایی نامانوس و شخصیتهای باورناپذیر روبهرو میکرد. همین جو روشنفکرمآبانه باعث شد تا مخاطبان تئاتر محدود شوند و سهمی برای مخاطب عام در نظر گرفته نشود. بعد از گذشت سالها چهرههایی همچون محمد رحمانیان وکوهستانی و شما از آن فضا فاصله گرفتید. به ویژه کارهای شما که جنس متفاوتی داشت و برای مخاطب ملموس بود. اگر ممکن است در این باره حرف بزنید.
من هیچوقت این را افتخار نمیدانستم تئاتری کار کنم که کمتر کسی بفهمد. این به نظر من اشکال است نه افتخار. تئاتر یک هنر انسانی است و با انسان سر و کار دارد. من اینطوری تئاتر را میفهمم و هر بار هم که تئاتر دیدم از نوعی لذت بردم که با آن ارتباط برقرار کردم. جزو آن دسته آدمهایی نیستم که وقتی اثری را نفهمیدم یا با آن ارتباط برقرار نکردم بگویم چه اثر خوبی بود. بلکه میگویم از این اثر خوشم نیامد چون نتوانستم به عنوان تماشاگر با آن ارتباط برقرار کنم. به همین دلیل طبیعی است روزی که توانستم تئاتر کار کنم تئاتری را کار کردم که به عنوان تماشاگر میپسندیدم. من دلیل ارتباط تماشاگر با کارهایم را در این نکته میدانم که همان چیزی را که برای خودم میپسندم برای دیگران هم میپسندم. تئاتر محبوب من کارهای بیضائی، رادی و ساعدی بود. هرچند بعضی از کارهای آقای بیضایی مثل «کارنامه بندار بیدخش» باب میل من نیست، اما به نظر من بهترین کارهای بیضائی، کارهایی است که اسیر پیچیدگی و لفاظی نمیشود مثل «مرگ یزدگرد»، «ندبه»، «فتحنامه کلات»، «سلطان مار». من این نوع تئاترها را دوست داشتم که روی من تاثیر گذاشتند. مطمئنا رفتار سالم این است که
وقتی چیزی را دوست دارید سعی میکنید تا ادامهدهنده آن راه باشید نه ادامهدهنده راه کسی که خودش هم نمیداند چه نوشته است.
یعنی همیشه سهم مخاطب را به عنوان یک اصل در نطر گرفتهاید؟
من اعتقاد دارم تئاتر برای مردمی است که توی سالن نشستهاند. حتی اگر کسی فیلم پیچیدهای بسازد به امید اینکه مردم صد سال بعد با آن ارتباط برقرار کنند یا رمانی بنویسد به امید اینکه 50 سال بعد کسی با آن ارتباط برقرار کند، من شگفتزده از این امید، سعی میکنم او را بفهمم. ولی کسی که تئاتری را اجرا کند و بگوید صد سال بعد او را خواهند فهمید، به گمانم باید به او خندید. این امید در تئاتر امیدی مسخره و شوخی است. تئاتر یک هنر زنده است. اگر آدمهای زندهای که توی سالن نشستهاند نتوانند با آن ارتباط برقرار کنند چه فایدهای دارد؟ پنجاه سال بعد مطمئنا نویسندههای خوب خود را دارد. بنابراین توسل به کلیشه نمایشنامههای شکسپیر و یونان باستان با این استدلال که صدها سال است اجرا میشوند و همچنین نوشتن برای مخاطبانی فراتاریخی را به هیچکس پیشنهاد نمیکنم. هدف و مقصود من ارتباط برقرار کردن با آدمهای زندهای است که در زمان اجرای نمایش به سالن تئاتر میآیند و قرار است با تئاتر ارتباط برقرار کنند و از تماشای آن بیش از هر چیزی لذت ببرند. پس جوری مینویسم و کار میکنم که قابل فهم باشد و لذت ببرند. البته مخاطب من تماشاگر باهوش است.
پس لقمه را در دهان مخاطب نمیگذارم و خودم را پایین بکشم، ولی بیهوده هم آنقدر بالا نمیروم که تماشاگر از پایین نظارهگر من باشد. این شدنی است و راهش این است که باور کنیم تئاتر راهی برای گفتوگو است.
شما در اجرای نمایش ۳۳ درصد نیل سایمون نویسنده اثر بودید. همان زمانی را برای اجرای این کار گذاشتید که برای اجرای کارهای خودتان میگذاشتید. با توجه به اینکه در طول سال یک یا دو اثر را بیشتر روی صحنه نمیبرید، ترجیح نمیدهید بیشتر در مقام نویسنده و کارگردان کار ظاهر شوید؟
بله، از لحاظ اقتصادی بهصرفه است که نویسنده کارش را کارگردانی هم بکند. گرچه من دلایل مهمتری هم برای کارگردانی نوشتههایم دارم. من وقتی نوشتههایم را کارگردانی میکنم بیشتر بازنویسی میکنم. به هر حال دستمزدی که در قراردادهای تیپ برای نمایشنامهنویسان و کارگردانان پیشبینی شده بسیار کم است. اگر شما بازیگر خوبی باشید ممکن است در سال دو یا سه کار اجرا کنید کما اینکه برخی بازیگران را در سال در چندین کار میبینید، ولی به ندرت نام نمایشنامهنویسان و کارگردانان سرشناس را هر سال در چندین کار دیدهاید. چون هرقدر که نمایشنامهنویس یا کارگردان خوبی باشید خیلی بعید است که فرصت بدهند بیش از یک کار اجرا کنید. به همین دلیل دستمزدی که نمایشنامهنویسان و کارگردانان دریافت میکنند بسیار ناچیز است.
در چه صورتی بودجههای دولتی به اجرای تئاترهای مستقل اختصاص مییابد؟
دولت با دردستداشتن بودجه اعمال میکند. چرا فکر میکنید بودجه را در اختیار تئاترهای مستقل قرار خواهد داد؟ مگر خوابش را ببینید.
وضعیت حمایت اسپانسر در حوزه تئاتر چگونه است و در چه شرایطی اسپانسرها حاضرند در این حوزه سرمایهگذاری کنند؟
در تئاتر امنیت سرمایهگذاری وجود ندارد. چون سرمایهگذار باید اطمینان داشته باشد تا زمانی که تئاتری فروش میکند و پرتماشاگر است اجرا خواهد شد، ولی میدانیم که اینطور نیست. حتی سالنهای ایرانشهر که تنها امتیازشان تعداد بیشتر اجرا در این سالنها بود، متاسفانه مانند سالنهای تئاتر شهر سی روزه شده است.
شما هنرمندی هستید که همیشه آثارتان با استقبال مخاطب مواجه میشود. طبیعتاً اسپانسرها خیلی راحتتر روی کارهای شما سرمایهگذاری میکنند.آیا ترجیح نمیدهید خودتان تهیهکننده آثارتان باشید؟
در واقع در این سالها هر کارگردانی تهیهکننده کار خود بوده است، ولی اگر اجازه بدهند تا زمانی که یک تئاتر پرتماشاگر است روی صحنه باشد بدونشک کسانی میل به سرمایهگذاری در تئاتر پیدا خواهند کرد و بهجای خواباندن پول در بانک ترجیح خواهند داد دراین حوزه سرمایهگذاری کنند چون بیشتر از بانکها سود خواهند برد.
دستمزد بازیگرها بر اساس چه معیاری تعریف میشود؟ در سالهای اخیر بسیاری از ستارگان سینما روی صحنه حاضر شدهاند. با وجود دستمزدهای بالا در سینما، از نظر مالی چطور با این مسائل کنار میآیند؟
ستارههای سینما میدانند که در تئاتر خبری از دستمزدهای سینما نیست، ولی بهخاطر وجهه فرهنگی تئاتر در آن حضور پیدا میکنند. به هر حال در تئاتر دستمزدها بر اساس قرارداد تیپ تایید شده توسط اداره کل هنرهای نمایشی و خانه تئاتر برآورد میشود. همانطور که یک بازیگر تئاتر هرچهقدر هم که در تئاتر مهم باشد وقتی وارد سینما میشود دستمزد ناچیزی میگیرد. معمولا در شورای برآورد اداره کل هنرهای نمایشی برای بازیگر ستاره، طبق قراردادهای تیپ دستمزد بسیار کم و در ردیف بازیگران گروه شش تعیین میشود، ولی من در کارهایم به اینگونه بازیگران هماندازه بازیگران گروه یک قراردادهای تیپ پرداختهام که البته این رقم هم در مقایسه با دستمزدهای سینما ناچیز است.
چندی پیش جامعه تئاتری نسبت به قراردادهای تیپ اعتراضاتی را مطرح کردند. قضیه آن اعتراضها به کجا کشید؟ آیا نتیجه مشخصی داشت؟
تا وقتی که این شرایط ادامه داشته باشد گمان نمیکنم ما به نتیجهای برسیم. متاسفانه در شیوهنامه جدید شورای حمایت هم چندان نشانهای از پایبندی به قراردادهای تیپ وجود ندارد و لابد میدانید که این ناپایبندی از بدعتهای دوران حاضر است.
وضعیت اجارههای سالن برای اجرا در تهران چقدر است؟ اگر ممکن است درباره مراحلی که باید پشت سر گذاشته شود تا یک اجرا به سرانجام برسد صحبت کنید.
من تا امروز برای اجرای تئاتر، سالنی را اجاره نکردهام، ولی لابد میدانید که سالنهای ایرانشهر از بیشتر تئاترها بیستدرصد از مبلغ فروش را کسر میکنند و دلیلشان هم این است که این دو سالن بودجهای برای تئاتر ندارند که بخواهند به تئاترها بدهند. با این همه من هیچ تعجب نمیکنم که مسوولان و این قانون را در تئاتر شهرهم اجرا کنند و اجرای همه تئاترها به جز تئاترهای سفارشی و به قول خودشان تکلیفی را منوط به صرف هشتاد درصد گیشه کنند.
به نظر شما قیمتهای بلیت تئاتر که در مقایسه با سینما بسیار بیشتر است باعث ریزش مخاطبان تئاتر نمیشود؟
ممکن است قیمت بلیت تئاتر خیلیها را به تماشای آن جذب نکند، ولی این دلیل ریزش مخاطب نیست. تئاتر خوب به اندازه کافی تماشاگر دارد، ولی برخی مدیران اجازه نمیدهند تئاتر تا زمانی که تماشاگر دارد اجرا شود .چون تمایلی به استقلال مالی هنرمندان ندارند. در حرف خواهان استقلال مالی تئاتریها هستند، ولی حقیقت این است که خواهان وابستگی هنرمندان به بودجه ناچیز تئاترند.
از کارهای جدیدتان بگویید و برنامههایی که برای آینده دارید؟
من سه کار به شورای نظارت دادم و منتظر جواب شورا هستم. یکی «اسفل السافلین» نوشته «نغمه ثمینی»، «ماه در آب » که پنج سال اجرایش کردم و میخواهم باز اجرا کنم و «برهان» نوشته «دیوید اوبورن» است. من این سه نمایش را ندادهام که تنها یکی از آنها تایید شود. امیدوارم هر سه تا تصویب شوند. امیدوارم سالی سه تا کار کنم. چه کسی گفته حتما باید سالی یک کار کرد؟ سال گذشته 2 کار داشتم خیلی هم از این بابت خوشحالم که دو کار به روی صحنه بردم. دلم میخواست امسال سه کار اجرا کنم. حتی آمادگی این را دارم که در سالنهای دور کار کنم. بروم مثلا نیاوران یا جاهای دیگر غیر از تئاتر شهر که همه میخواهند آنجا کار کنند. ولی شورای نظارت خیلی دیر جواب متنها را میدهد و زمان را از ما گرفته و به شدت وقتکشی میکند.
نمایشنامهای که یک بار مجوز اجرا میگیرد و به روی صحنه میرود، چرا دوباره باید به شورای نظارت برود و تصویب شود؟
واقعا چرا؟ این هم یکی از مشکلاتی است که ما درگیرش هستیم. این مساله دیگر مشکل ساختاری است که نظام مدیریتی ما دارد و باید مدیران پاسخ بدهند که چرا کاری که پنج سال پیش اجرا شده دوباره باید مجوز بگیرد و تازه بگویند نه! فکرش را بکنید اگر نمایشهای اجراشده در گذشته مجوز شورای ممیزی را نمیخواست شاید همه متنهایی را که سالها پیش اجرا شده برای اجرا میدادند.
ارسال نظر