همیشه نمیشود فستفود خورد - ۱۲ مرداد ۹۱
عکس: موسیقی ما
مانی رهنما را به جرات میتوان از آن دسته خوانندگانی دانست که خیلی جدی و حرفهای در این عرصه فعالیت میکند. او شاگرد خلف استادی همچون بابک بیات است که سعی کرده ردپای استاد را همچنان درآثارش حفظ کند. علاه بر فعالیتهای خودش به جوانهای زیادی هم فرصت آزمون و خطا و فعالیت داده است که نتیجه این همکاریها باعث شده تا ایدههای جدیدی را شکل بدهد. با او به بهانه انتشار آلبوم جدیدش«من و تو» به گفتوگو نشستهایم.
مانی رهنما قابلیتهای بسیاری درخوانندگی دارد و جایگاهش را در موسیقی ایران پیدا کرده است.
عکس: موسیقی ما
مانی رهنما را به جرات میتوان از آن دسته خوانندگانی دانست که خیلی جدی و حرفهای در این عرصه فعالیت میکند. او شاگرد خلف استادی همچون بابک بیات است که سعی کرده ردپای استاد را همچنان درآثارش حفظ کند.علاه بر فعالیتهای خودش به جوانهای زیادی هم فرصت آزمون و خطا و فعالیت داده است که نتیجه این همکاریها باعث شده تا ایدههای جدیدی را شکل بدهد. با او به بهانه انتشار آلبوم جدیدش«من و تو» به گفتوگو نشستهایم.
مانی رهنما قابلیتهای بسیاری درخوانندگی دارد و جایگاهش را در موسیقی ایران پیدا کرده است. آثارش هم مورد توجه اهالی جدی موسیقی است و هم مخاطبان عام. با این همه چرا به ساخت آهنگ روی آوردهاید؟
من بیشترین دغدغهام در موسیقی آوازخواندن است و ذهنیتم به آواز گرایش بیشتری دارد. ولی به عقیده من خوانندهای که با ساز وموسیقی و ساخت آن بیگانه باشد درمراحل مختلف بامشکلات زیادی مواجه خواهد شد. به همین علت و درراستای بالابردن مهارتهای آوازی بود که من به موسیقی و نوازندگی روی آوردم و بعد ازمدتی که پیانو را در سبک کلاسیک دنبال کردم متوجه گرایشم به گذاشتن ملودی روی ترانهها شدم و درنهایت تشویق استادان بزرگی چون بابک بیات، داریوش تقیپور و بهرام دهقانیار و... ادامه این کار را درمن جدیتر کرد. درنهایت پس از سالها سیاه مشق به خود اجازه دادم که پا دراین عرصه گذاشته و این ملودیها را منتشر کنم که نتیجه هم ازطرف دوستان و هموطنان بسیارمثبت بود. باهمه این حرفها، من خوانندهای هستم که گاهی ذوق ملودی سازی براوفایق میشود، اما با وسواس میآید و این ملودی رابه شما نشان میدهد و میگوید: به نطرت این ملودی خوب است؟
خودتان فکر میکنید صدای شما بیشترمورد توجه مخاطب قرار گرفته است یا آهنگهایتان؟
من ازهردوی این اجراها، یعنی هم ملودیسازی و هم خوانندگی نهایت محبت وتوجه را از دوستان و هموطنان عزیز دریافت کردم. اما به دلیل سابقه بیشتری که درخوانندگی دارم مطمئنا بیشتر من را خواننده میدانند.
با توجه به اشرافی که روی صدای خودتان دارید آیا سعی میکنید بیشتر برای خودتان آهنگ بسازید یا با خوانندگان دیگر هم کار میکنید؟
3 آلبوم باصدای سه هنرجوی آواز دردست انتشاردارم که جواب سوال شما در آن نهفته است. اما تا زمانی که روی صدای خوانندهای کارنکرده و اشراف نداشته باشم کاری انجام نمیدهم. این روش کار من است.
شما خوانندهای هستید که در انتخاب یک آهنگ برای اجرا بسیار وسواس به خرج میدهید. با این وسواس آیا در بین کارهای شما قطعاتی وجود دارند که ظرفیت ماندگار شدن را داشته باشند؟
ظرفیت ماندگاری آهنگها همان حماسهای است که سالها به آن عاشقانه مشغولم. همه کارهایی را که انجام میدهم با همین هدف شکل میگیرد، ولی ماندگار شدن یک اثر، فقط مربوط به هنرمند نمیشود، بلکه پخش و ارائه به موقع و درکل فاکتورهای زیاد دیگری در این امر دخالت دارند.
یک آهنگ ماندگار چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
اول شعرخوب، دوم ملودی خوب، سوم تنظیم خوب و بدون تاریخ مصرف، چهارم پرهیز از هرگونه مد و مدگرایی در تنظیم و ترانه، پنجم آماده بودن ذهنیت کلی جامعه در پذیرش آثار عمیق و بامحتوا، ششم همسو بودن سیستم شرکتهای دولتی وغیردولتی درتبلیغ موسیقی عمیق و بامحتوا، هفتم پخش وارائه صحیح آثار در سیستم رسانهای کشور! و درنهایت مهیا بودن بستری مناسب و خالی از هرگونه سلیقهای رفتارکردن ازطرف مسوولان و متولیان کشور.
یک ماه از انتشار آلبوم «من و تو» میگذرد. در این مدت مردم با این اثر چقدر ارتباط برقرار کردهاند.
راستش تاحالا که یک ماه ونیم ازانتشارش میگذرد، بازخورد بسیارخوبی را شاهد بوده ام، که آن هم از لطف پروردگاربزرگ وهموطنان عزیز است.
فکر نمیکنید به نوعی به تکرار کارهای گذشته پرداختهاید؟ یا اینکه معتقدید از کارهای گذشته خودتان فاصله گرفتهاید؟
در انتخاب ترانه قطعه «من وتو» که اشارهای به جدیترین مشکل این روزهای جامعه یعنی همان طلاق عاطفی بین همسران است به خودم نمره قابل قبولی میدهم. در قطعه «خونه» به ترانه، ملودی وتنظیم نمره عالی به خودم میدهم.
در «چه سلامی» ترانه بسیار زیباست و درست و ملودی و تنظیم هم کاملا در راستای اجرایی خوب حرکت میکند.
ملودی، ترانه و تنظیم قطعه«بد آوردم» هم بسیار چفت ومنسجم است که در ارائه زیباترین معنای انسانیت یعنی صبر در زندگی و نگه داشتن کانون مقدس عشق حرکت کرده است.
برای ارائه یک کار الکترونیکی که آواز هم درآن نقش مهمی دارد قطعه «نه ساده نیست» خود نمایی میکند.
لطافت ترانه «نگاهت میکنم» در کنار تنظیم هوشمندانه و پرتکنیک نیکان هم همیشه مرا سربلند نگه میدارد. قطعه «تاوان» هم باتنظیم و استفاده درست از ساز باربد بیات عزیز درکنار شعر زیبای سهراب پهلوان یک مثلث زیبا را تشکیل میدهد. و در قطعه «فردا که شد» با ترانه بابک صحرایی، روند درست ساخت ملودی این فرصت رابه من داد که نوع جدیدی از خواندن را به علاقهمندان ارائه کنم که تنظیم خوب نیکان قسمت طلایی داستان بود.
شما خوانندهای هستید که ازطرفی هم با آهنگساز پیشکسوتی همچون بابک بیات کار کردهاید و هم با آهنگساز جوانتر اما موفقی همچون داریوش تقیپور. تنظیمهای این آلبوم بر عهده چهره جوانی است. روند کار با این چهره چطور بود؟
نیکان در دهه دوم تا سوم زندگیاش و در سال ۲۰۱۲ تنها با دغدغه موسیقی درست زندگی میکند.من پس از بارها ارزیابی در کارهایی که خودم به او دادم به این نتیجه رسیدم که این آلبوم را باهم وبه صورت یک گروه کارکنیم که ثابت شد او توانایی زیادی در عرصه موسیقی دارد.
تولید هر آلبوم جدید را با چه ایدهای آغاز میکنید؟
باتوجه به نیاز روز و دارایی در زمینه ترانه و شعر. در واقع وحدت کلی یک آلبوم با این نیت شکل میگیرد که هم در بازار جایی را به درستی پرکند وعشق مرا به اجرا برای مردم به بهترین نحونشان بدهد و هم قطعاتش درمعنا و ملودی و تنظیم دریک تعادل کامل باشند.
فکر میکنید کارهایتان عامه پسند باشد یا برای خواص کار میکنید؟
من از مردم دوری نکرده و نمیکنم، ولی به علت احترام عمیقی که برای مخاطب قائل هستم تا ازکیفیت یک اثر اطمینان کامل پیدا نکنم آلبومی را منتشر نمیکنم. حالا اگر این عشق گاهی ما را ازمردم دورمی کند ملالی نیست. بیشتر تمرین میکنم و بیشتر صبر تا روزی که بالاخره باهم هم فرکانس شویم. آن موقع است که اگر میکرفن دستم بگیرم خیلی چیزها را به بعضی از هنر ستیزان ثابت میکنم.
شما جزو معدود خوانندههایی هستید که چندان دغدغه زیاد کار کردن و انتشار آلبوم ندارید. نمیترسید کمکاری باعث شود تا ارتباطتان با مخاطب قطع شود؟
هنرمندی که باعشق به مخاطب نفس میکشد زمان کارکردن را هم ازهمان مخاطبانش الهام میگیرد. ما مردم نجیب و بامعرفت و بامحبتی داریم که با حضور آنها هیچ وقت نباید از چیزی ترسید.
انتقادی به شرایط کنونی جامعه موسیقی ندارید؟
شعری از زنده یاد شاملو جواب کامل این سوال است:
مرا پرندهای بدین دیار هدایت نکرده بود:
من خود از این تیره خاک / رسته بودم/ چون پونه خود رویی/ که بی دخالت جالیزبان/ ازرطوبت جوبارهای / این چنان است که کسان/ مرا ازآنگونه مینگرند/ که نان ازدسترنج ایشان میخورم/ و آنچه به گند نفس خویش آلوده میکنم/ هوای کلبه ایشان است/ حال آنکه/ چون ایشان بدین دیار فراز آمدند/ آن که چهره و دروازه برایشان گشود/ من بودم!
این روزها عده زیادی با صرف هزینهای اندک و بدون هیچ پشتوانه درستی، سر از دنیای موسیقی و خوانندگی درمی آورند. فکر میکنید در این همه هیاهو وآشفته بازار و تولید این همه آثار نامرغوب و یکبار مصرف، آیا موسیقی اصیل شما جایی داشته باشد ومردم همچنان علاقهمند شنیدن صدای شما باشند؟
همیشه که نمیشود فست فود خورد. غذای کلاسیک راهمه دوست دارند ولی خیلیها فست فود را حتی برای یکبار امتحان کردن هم دوست ندارند. خودتان اشاره درستی کردید. آن نوع موسیقی فقط یکبار مصرف است.
در چنین شرایطی گاهی خوانندگان خوبی هم گریزی به موسیقیهای دمدستی تر زدهاند، اما شما هرگز پایتان را ازحوزه کاری خودتان بیرون نگذاشتید. آیا همین مخاطبان معدود، اما خاص را به مخاطبان آن نوع کارها ترجیح میدهید؟
به نظر من هریک نفرمخاطب موسیقی بامحتوا معادل هزارنفر مخاطب موسیقی کم محتواست. این مخاطبها دارای فکر درست و شعور موسیقی هستند و در بسیاری مواقع من از آنها چیزهای زیادی یاد میگیرم. اگر کسی در میان این قشرسری میان سرها در بیاورد در دراز مدت بیلیتش برده است. چون این قشر خط دهنده موسیقی برای عوام هستند.
به هرحال هنرمند همیشه به مخاطبان جدید هم فکرمی کند.
صددرصد! همیشه به فکرگسترش وانتقال نوع تفکر و موسیقی مورد علاقه خودم به مخاطبان هستم و از هیچ کوشش و تغییر هنجاری هم دریغ نمیکنم. ولی جذب مخاطب هیچگاه هویتم را تغییر نداده است و باورهایم را ازیاد نمیبرم. در حقیقت همیشه به فکر مخرج مشترک گرفتن بین نظرمخاطبان جدید و تفکرات خودم هستم.
مثلا برای نزدیک شدن نسل جدید به موسیقی مورد علاقه خودتان چه کردهاید؟
به آنها تا آن جا که میتوانستم نزدیک شدهام و دغدغهها و جهان بینی شان را زیر نظر گرفتهام. آنها خیلی متفاوتتر از نسل من فکر میکنند، اما همگرایی این دو نسل دور از دسترس نیست. اصولا همیشه عرف روز جامعه در همه دههها به یک نقطه یعنی سنت میرسد. با کمی تغییر در ترجمه مفاهیم ثابت موسیقی میشود به این جوانان دوست داشتنی نسل چهارم بعد ازانقلاب نزدیک شد و خاطره ساخت.
شما سالها در اوج باقی ماندید. یک هنرمند باید چه مراحلی را طی کند تا همیشه در اوج باقی بماند.
اتفاقا در سبکی که من انتخاب کردهام راحتتر میشود به سرپا ماندن امیدوار بود. چون اسلوب و قاعده دارد و به قول معروف جای دست زیاد است. شاید سنگین به نظر بیاید، ولی اگر تکنیکش را بدانی راحت میشود. سختترین جای کار صبر و ایمان است.
شما این نگرانی را باید درکسانی جستوجو کنید که با استفاده از کارهای کاورکشورهای یونان و ترک و عرب و یا با سوءاستفاده ازتمهای نوحه و روضه پا به این عرصه گذاشتند. اینها هستند که هیچ برنامه وهدف مشخصی را دنبال نمیکنند. این به اصطلاح موسیقی!! برایشان جزیک دکان برای ارتزاق چیز دیگری نیست ومثل کبک میمانند. هنوز به این نتیجه نرسیدهاند که مردم کاملا سره را از ناسره تشخیص میدهند.
چرا برای اجرای کنسرت هم آنقدرها فعال نیستید؟
بعد از انتشارآلبوم «من و تو» با دوست عزیزم اشکان یوسفی و با کارمستقیم و مداوم تهیهکننده خوبم علی اوجی در آینده بسیار نزدیک درتدارک نوع جدیدی از اجرای موسیقی و تصویر در یکی از سالنها هستیم. این قول مسجلی است که هم ازطرف خودم و هم علی اوجی و تهیهکننده این برنامه به مخاطبانمان میدهم.
شما بهصورت حرفهای موسیقی کار میکنید آیا از همین راه موسیقی معاش میکنید؟
جواب این سوال نیاز به یک مقدمه دارد. در دنیای پهناور و رویایی و جدی موسیقی اگر کسی بیست و چهار ساعت را هم کار کند باز کم است. نه اینکه هربیست و چهار ساعت را به اجرا مشغول باشد، بلکه باید ساعتهای زیادی را به فکر کردن درباره کارش اختصاص دهد یعنی به وجود آوردن چیزی از عدم که همین تفکر نیاز به مطالعه و... دارد. همین مساله غوطه و ربودن در جهان ذهنی و واقعیات و آواها را به وجود میآورد. این یعنی من خنیاگر، یاصداپیشه یا آوازه خوان و آواساز این دوران موجز در ازای ارائه آواز و موسیقی پولی ازجایی در نمیآورم. اگر تقسیمات روز را به بیش از بیست و چهار تغییر دادند لطفا من را خبر کنید چون حتی در آن لحظه شاید در رویای ساخت یک آوا و یا خواندن یک ملودی غرق باشم.
بعضی از کارهایتان شاید رفاقتی انجام میشود. این نوع کارهای رفاقتی چهره شما آسیب نمیرساند؟
من با کسانی رفاقت نمیکنم که دور از ذهنیاتم باشند پس اگرکاری هم به خاطر رفاقت انجام دادهام به این معنی نیست که درخلاف جهت اعتقادم قدم برداشتم.
جایگاه نقد حرفهای در موسیقی ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
میتواند خیلی بهتر باشد. ولی اگر جغرافیای حسد و توهم کمی دورتر از این صنعت بود میتوانستیم از هنرمندان تراز اول این حوزه بخواهیم که آثار هنرمندان را نقد کنند که هم برای مخاطب و هم برای مولف مفید بود. گاهی کسی که خودش مولف نیست و زمانی میخواست هنرمند باشد، اما توفیقی نیافت به نقد روی میآورد. اگرچه در هر صنعت و صنفی آدمهای مختلفی مشغول به کار هستند که نمیتوان به آنها خرده گرفت، ولی منتقدان با شعور هم در این میان کم نیستند.
اگر میخواهید کیفیت کاریک منتقد را متوجه شوید باید صبغه آنها را دنبال کنید و ببینید که خودشان چقدر در حوزه موسیقی دانش دارند؟ آیا خودشان هیچگاه توانستهاند یک نت سالم را به صدا دربیاورند؟
اخیرا شخصی که خودش را معرفی نمیکرد وقت و بیوقت برایم پیامکهای مختلفی درباره نطرات خودش میفرستاد وتوقع داشت من شبانهروز پاسخگوی نقدهایش باشم. پس ازبارها احترام گذاشتن وتوجه کردن و پاسخ دادن به حرفهایش متوجه شدم خودش را از همه هنرمندان موسیقی بالاتر میداند و فکر میکند مجاز است نظراتش را درباره همه با صدای بلند بیان کند. معمولا در این مواقع است که در میمانم چه باید بگویم؟ این هم یک جورش است حتما....!!!!!
این نقدها چقدر میتواند مفید باشد؟
من خودم کاری را ارائه میکنم که به آن اعتقاد دارم. نقد روی من خیلی کم میتواند تاثیر بگذارد. به ظاهر سرتکان میدهم و قبول میکنم، اما در باطن این کار را نمیکنم.
چرا؟
چون من قبل ازانتشاریک اثروموقع انتخاب و ساخت بارها نقدها رادرنظرمی گیرم و بعد آن کاررا ادیت، پالایش و نهایتا اجرا میکنم.
من به معنای واقعی کلمه و دور از فاکتور زمان معتقدم که نقد اثر به اندازه خود اثر میتواند در بالاتر بردن سطح آگاهی مخاطب و مولف اهمیت داشته باشد.
برنامه آیندهتان در تولید و انتشار آلبوم چیست؟
آلبوم بعدی من کاملا متناسب دغدغههایم خواهد بود. با همکاری بابک صحرایی و سجاد ایران نژاد و تهیهکنندگی علی اوجی که به نظرمن کسی است که تاریخ موسیقی پاپ ایران نامش را هم تراز موزیسینهای بزرگ این رشته قرارخواهد داد. آن روزها که علی اوجی از من و دوستانم حمایت کرد تا در جوانی ازاتاق کوچک تدریس آواز به صحنه وسیع اجرا قدم بگذارم و به این جایگاه برسم هرگز از یادم نمیرود.
چشمانداز موسیقی ایران را چگونه ارزیابی میکنید. موسیقی به نقطه خوبی خواهد رسید یا باید عطایش را به لقایش بخشید؟
شما خیلی راحت درباره معشوق ما که همان عطیه الهی است حرف میزنید. خدا نکند که در موسیقی عطایی نباشد ولی اگر نباشد لقایی هم نداشته باشد یک چیز دارد و آن آواست
ارسال نظر