اتفاقهایی که باید انتخاب میشدند - ۲۶ مرداد ۹۱
پژمان موسوی
Pejman. mousavi@gmail. com
همه ما روزی پشت میزهای مندرس دوران ابتدایی و راهنمایی نشستهایم، نظام قدیم یا جدید آموزش متوسطه را پشت سر گذاشتهایم و بسته به هزار و یک فاکتور، در دانشگاهی برای ادامه تحصیلات قدم گذاردهایم و حالا لابد لیسانسی، فوقلیسانسی یا چیزی شبیه به اینها را در جیب داریم. از این «همه»، اما چند نفر از ما شاید راهی را رفته باشد که از آغاز رویایش را میدیده است، هدفش را در سر داشته است و با تمام قوا به سمت آن هدف حرکت کرده است. بقیه اما باز هم به هزار و یک دلیل دیگر، یک «اتفاق»مسیر آینده تحصیل و زندگیشان را تعیین کرده است.
Pejman. mousavi@gmail. com
همه ما روزی پشت میزهای مندرس دوران ابتدایی و راهنمایی نشستهایم، نظام قدیم یا جدید آموزش متوسطه را پشت سر گذاشتهایم و بسته به هزار و یک فاکتور، در دانشگاهی برای ادامه تحصیلات قدم گذاردهایم و حالا لابد لیسانسی، فوقلیسانسی یا چیزی شبیه به اینها را در جیب داریم. از این «همه»، اما چند نفر از ما شاید راهی را رفته باشد که از آغاز رویایش را میدیده است، هدفش را در سر داشته است و با تمام قوا به سمت آن هدف حرکت کرده است. بقیه اما باز هم به هزار و یک دلیل دیگر، یک «اتفاق»مسیر آینده تحصیل و زندگیشان را تعیین کرده است.
پژمان موسوی
Pejman.mousavi@gmail.com
همه ما روزی پشت میزهای مندرس دوران ابتدایی و راهنمایی نشستهایم، نظام قدیم یا جدید آموزش متوسطه را پشت سر گذاشتهایم و بسته به هزار و یک فاکتور، در دانشگاهی برای ادامه تحصیلات قدم گذاردهایم و حالا لابد لیسانسی، فوقلیسانسی یا چیزی شبیه به اینها را در جیب داریم. از این «همه»، اما چند نفر از ما شاید راهی را رفته باشد که از آغاز رویایش را میدیده است، هدفش را در سر داشته است و با تمام قوا به سمت آن هدف حرکت کرده است. بقیه اما باز هم به هزار و یک دلیل دیگر، یک «اتفاق»مسیر آینده تحصیل و زندگیشان را تعیین کرده است...
نظام آموزشی ایران از ناکارآمدی و ضعف رنج میبرد؛ بعید به نظر میرسد کسی در این گزاره کلی، شک داشته باشد و اگر هم سخنی در این باره هست به کمیت و کیفیت این ناکارآمدی و ضعف برمیگردد و نه اصل وجود آن.این ناکارآمدی اگرچه در دانشگاهها و مقاطع تحصیلات عالیه هم وجود دارد، اما اوج آن بیشک در نظام آموزشی مدارس و دبیرستانها تا پیش از ورود به دانشگاه است که رخ مینماید. مدارسی که دانشآموزان را نه شهروندانی پرسشگر و نقاد، که دانشآموزان و شهروندانی غیرپرسشگر بار میآورد. مدارسی که به دانشآموزانش قدرت پردازش اطلاعات را نمی آموزد و اغلب اطلاعات پرحجم را در ذهن آنان انبار میکند بیآنکه به آنها چگونگی استفاده از این اطلاعات را بیاموزد. مدارسی که دانشآموزان را نه انسانهایی اندیشمند، که انسانهایی «از رو خوان» و «از برکن» بار میآورد و بالاخره مدارسی که...
انتخاب رشته تحصیلی در مقطع متوسطه، بیشک یکی از سرنوشتسازترین مقاطع در زندگی هر دانشآموز ایرانی است، مقطعی که مسیر تحصیل و زندگی هر دانشآموزی را در آینده روشن میکند و یک انتخاب غلط میتواند یک زندگی را در سراشیبی سقوط هم قرار دهد.حال تصور کنید دانشآموزانی غیرپردازشگر و غیرتحلیلگر را که تنها و تنها به دلیل آنچه شنیدهاند، جملگی در حسرت پزشکی و حقوق هستند و از اهمیت رشتههای علوم سیاسی و فنی و حرفهای در ساختن یک آینده روشن برای کشورشان غافلند. اینچنین هم هست که اکثر نخبگان ما رشتههایی اینچنین را برمیگزینند و مسیر آینده زندگی شان را با وجود خیل بیکاران در رشتههای پزشکی عمومی، در این رشته و رشتههای مشابه برمیگزینند.
در واقع بررسی نقش ناکارآمدی نظام آموزشی درانتخاب رشته تحصیلی و رشته دانشگاهی و تاثیر آن بر یک آینده نامعلوم، نشان میدهد که وقتی رشتههای علوم اجتماعی و فنی در ایران بیاهمیت جلوه داده شده و نظام آموزشی برنامهای برای ترویج آنها ندارد و تبعات عدم تربیت متخصص دراین رشتهها برای آینده مدیریت سیاسی و فرهنگی کشور نادیده گرفته میشود، نتیجهای جز این هم به بار نخواهد آمد. حال این انتخاب غلط رشته را که در آیندهای نه چندان دور به انتخابی غلط برای رشتههای دانشگاهی هم منجر میشود بگذارید کنار، تحلیلگر و پرسشگر تربیت نکردن دانشآموزان و تاثیر یک چنین تربیتی در آینده اجتماعی غیر کنشگر و غیر مستقل آنها و آنگاه نتیجه را خود حدس بزنید! بدبینانه اگر بخواهیم به صحنه نگاه کنیم به این نتیجه میرسیم که شاید اساسا ساختار آموزشی و فرهنگی کشور به تربیت دانشآموزان و دانشآموختگانی پردازشگر و تحلیلگر نیازی ندارد و دغدغه اش هم ترویج رشتههای علوم اجتماعی و فنی و حرفهای نیست و از همین رو حرجی هم بر دولت وارد نیست و اگر هم خوشبینانه ببینیم، باید اذعان کنیم که ساختار نظام آموزشی ما از ضعفی اساسی رنج میبرد و خودش از این ضعف خبر ندارد و هر چه زودتر باید نسبت به آگاه کردنش از تبعات این ضعف و علاج آن و راهی برای برون رفت از آن اندیشید.
اگر در همین بررسی، وضعیت دانشگاهها بعد از ورود یک چنین دانشآموزانی به آن و تبعات آن بر اشتغال این دانشجویان از یک سو و تاثیر تربیت غلط دانشآموزان در نگاه آنها به زندگی و جهان پیرامون خود ازسوی دیگر را هم مورد بررسی قراردهیم، به این نتیجه میرسیم که حتی همین امروز هم دیر است و از همین لحظه باید برای رفع این ناکارآمدی در سیستم نظام آموزشی خود اقدام کنیم.
تا چه پیش آید و چه در نظر افتد...
Pejman.mousavi@gmail.com
همه ما روزی پشت میزهای مندرس دوران ابتدایی و راهنمایی نشستهایم، نظام قدیم یا جدید آموزش متوسطه را پشت سر گذاشتهایم و بسته به هزار و یک فاکتور، در دانشگاهی برای ادامه تحصیلات قدم گذاردهایم و حالا لابد لیسانسی، فوقلیسانسی یا چیزی شبیه به اینها را در جیب داریم. از این «همه»، اما چند نفر از ما شاید راهی را رفته باشد که از آغاز رویایش را میدیده است، هدفش را در سر داشته است و با تمام قوا به سمت آن هدف حرکت کرده است. بقیه اما باز هم به هزار و یک دلیل دیگر، یک «اتفاق»مسیر آینده تحصیل و زندگیشان را تعیین کرده است...
نظام آموزشی ایران از ناکارآمدی و ضعف رنج میبرد؛ بعید به نظر میرسد کسی در این گزاره کلی، شک داشته باشد و اگر هم سخنی در این باره هست به کمیت و کیفیت این ناکارآمدی و ضعف برمیگردد و نه اصل وجود آن.این ناکارآمدی اگرچه در دانشگاهها و مقاطع تحصیلات عالیه هم وجود دارد، اما اوج آن بیشک در نظام آموزشی مدارس و دبیرستانها تا پیش از ورود به دانشگاه است که رخ مینماید. مدارسی که دانشآموزان را نه شهروندانی پرسشگر و نقاد، که دانشآموزان و شهروندانی غیرپرسشگر بار میآورد. مدارسی که به دانشآموزانش قدرت پردازش اطلاعات را نمی آموزد و اغلب اطلاعات پرحجم را در ذهن آنان انبار میکند بیآنکه به آنها چگونگی استفاده از این اطلاعات را بیاموزد. مدارسی که دانشآموزان را نه انسانهایی اندیشمند، که انسانهایی «از رو خوان» و «از برکن» بار میآورد و بالاخره مدارسی که...
انتخاب رشته تحصیلی در مقطع متوسطه، بیشک یکی از سرنوشتسازترین مقاطع در زندگی هر دانشآموز ایرانی است، مقطعی که مسیر تحصیل و زندگی هر دانشآموزی را در آینده روشن میکند و یک انتخاب غلط میتواند یک زندگی را در سراشیبی سقوط هم قرار دهد.حال تصور کنید دانشآموزانی غیرپردازشگر و غیرتحلیلگر را که تنها و تنها به دلیل آنچه شنیدهاند، جملگی در حسرت پزشکی و حقوق هستند و از اهمیت رشتههای علوم سیاسی و فنی و حرفهای در ساختن یک آینده روشن برای کشورشان غافلند. اینچنین هم هست که اکثر نخبگان ما رشتههایی اینچنین را برمیگزینند و مسیر آینده زندگی شان را با وجود خیل بیکاران در رشتههای پزشکی عمومی، در این رشته و رشتههای مشابه برمیگزینند.
در واقع بررسی نقش ناکارآمدی نظام آموزشی درانتخاب رشته تحصیلی و رشته دانشگاهی و تاثیر آن بر یک آینده نامعلوم، نشان میدهد که وقتی رشتههای علوم اجتماعی و فنی در ایران بیاهمیت جلوه داده شده و نظام آموزشی برنامهای برای ترویج آنها ندارد و تبعات عدم تربیت متخصص دراین رشتهها برای آینده مدیریت سیاسی و فرهنگی کشور نادیده گرفته میشود، نتیجهای جز این هم به بار نخواهد آمد. حال این انتخاب غلط رشته را که در آیندهای نه چندان دور به انتخابی غلط برای رشتههای دانشگاهی هم منجر میشود بگذارید کنار، تحلیلگر و پرسشگر تربیت نکردن دانشآموزان و تاثیر یک چنین تربیتی در آینده اجتماعی غیر کنشگر و غیر مستقل آنها و آنگاه نتیجه را خود حدس بزنید! بدبینانه اگر بخواهیم به صحنه نگاه کنیم به این نتیجه میرسیم که شاید اساسا ساختار آموزشی و فرهنگی کشور به تربیت دانشآموزان و دانشآموختگانی پردازشگر و تحلیلگر نیازی ندارد و دغدغه اش هم ترویج رشتههای علوم اجتماعی و فنی و حرفهای نیست و از همین رو حرجی هم بر دولت وارد نیست و اگر هم خوشبینانه ببینیم، باید اذعان کنیم که ساختار نظام آموزشی ما از ضعفی اساسی رنج میبرد و خودش از این ضعف خبر ندارد و هر چه زودتر باید نسبت به آگاه کردنش از تبعات این ضعف و علاج آن و راهی برای برون رفت از آن اندیشید.
اگر در همین بررسی، وضعیت دانشگاهها بعد از ورود یک چنین دانشآموزانی به آن و تبعات آن بر اشتغال این دانشجویان از یک سو و تاثیر تربیت غلط دانشآموزان در نگاه آنها به زندگی و جهان پیرامون خود ازسوی دیگر را هم مورد بررسی قراردهیم، به این نتیجه میرسیم که حتی همین امروز هم دیر است و از همین لحظه باید برای رفع این ناکارآمدی در سیستم نظام آموزشی خود اقدام کنیم.
تا چه پیش آید و چه در نظر افتد...
ارسال نظر