یارانه نقدی در بودجه خانوار ایرانی؛ ۵ یافته آماری
۶ درصد خانوارهای سه دهک درآمدی پایین و ۲ درصد خانوارهای دو دهک درآمدی بالا، یارانه نقدی نمیگیرند
برای ۳۲ درصد خانوارهای ایرانی، «درآمدهای غیریارانهای» حداکثر دو برابر «یارانه نقدی» است (وابستگی شدید هزینههای این خانوارها به یارانه نقدی)
یارانه نقدی، «ضریب جینی» (نمایانگر نابرابری درآمدی) را در روستاها ۷/۲ درصد و در شهرها ۲/۲ درصد کاهش داده است
هدفمندی یارانهها، مصرف بنزین را کاهش داده، ولی با توجه به افزایش شاخص تورم و نیز افزایش قیمت دلار، ریسک افزایش مجدد مصرف بنزین بسیار بالا است
دو سال و نیم از برنامه هدفمندسازی یارانهها گذشته است.
۶ درصد خانوارهای سه دهک درآمدی پایین و ۲ درصد خانوارهای دو دهک درآمدی بالا، یارانه نقدی نمیگیرند
برای 32 درصد خانوارهای ایرانی، «درآمدهای غیریارانهای» حداکثر دو برابر «یارانه نقدی» است (وابستگی شدید هزینههای این خانوارها به یارانه نقدی)
یارانه نقدی، «ضریب جینی» (نمایانگر نابرابری درآمدی) را در روستاها 7/2 درصد و در شهرها 2/2 درصد کاهش داده است
هدفمندی یارانهها، مصرف بنزین را کاهش داده، ولی با توجه به افزایش شاخص تورم و نیز افزایش قیمت دلار، ریسک افزایش مجدد مصرف بنزین بسیار بالا است
دو سال و نیم از برنامه هدفمندسازی یارانهها گذشته است. مرکز آمار ایران در حرکتی تحسینبرانگیز، در آخرین آمارگیری موسوم به «بودجه خانوار» که نتایجش در اختیار پژوهشگران قرار گرفته، بخشی جداگانه را به اطلاعات مربوط به یارانه نقدی خانوارها اختصاص داده است. در این بخش از خانوارها پرسیده شده است که در 12 ماه قبل از آمارگیری، چند ماه یارانه نقدی دریافت کردهاند، برای چند نفر و چه مقدار؟
نتایج این آمار، میتواند تا حد زیادی اثر این یارانهها بر رفتار خانوارها را نشان دهد.
در این مقاله، با محاسباتی بر مبنای دادههای خام «بودجه خانوار»، 5 موضوع کلی بررسی شده است:
الف) برای چند درصد از خانوارهای شهری و روستایی، یارانه نقدی درصد بسیار بالایی از درآمد خانوار را تشکیل میدهد؟
ب) چند درصد خانوارهای هر دهک درآمدی، از یارانه نقدی محرومند؟
ج) تاثیر یارانه نقدی بر وضعیت «نابرابری درآمدها»، در مناطق شهری و روستایی، چگونه بوده است؟
د) هدفمندی یارانهها، مصرف بنزین را چه مقدار تغییر داده است؟
ه) تاثیر هدفمندی یارانهها بر مصرف نان، چگونه بوده است؟
چند درصد خانوارها یارانه نقدی میگیرند؟
از حدود ۳۸ هزار خانوار آمارگیریشده در چارچوب «بودجه خانوار»، ۱۱۰۸ خانوار دریافتی یارانه نقدی نداشتهاند که حدود ۳ درصد است. به عبارت دیگر دریافت یارانهها، تقریبا همگانی بوده است. البته هدف برنامه (بعد از کنار گذاشته شدن طرح خوشهبندی) هم، همین فراگیر بودن طرح بوده است. مشکل اینجا است که با این شرایط، قطع یارانه با مخالفت همگان مواجه خواهد شد. نمودار شماره یک، خانوارهایی را که یارانه نگرفتهاند برای خانوارهای شهری (سمت راست) و خانوارهای روستایی (سمت چپ) در دهکهای درآمدی مختلف نشان میدهد. نکته قابل توجه، رابطه منفی درآمد و احتمال جا ماندن از برنامه (دریافت نکردن یارانه نقدی) است. گروههای کمدرآمد، هم در شهر و هم در روستا، با احتمال بیشتر جا ماندن از برنامه یارانه نقدی روبهرو بودهاند. با افزایش درآمد، احتمال یارانه نگرفتن کاهش مییابد، به جز پردرآمدترین گروه در شهرها که احتمالا «هزینه فرصت»شان بیشتر از مقدار یارانه بوده است. هرچند، درصد خانوارهایی که یارانه نگرفتهاند چندان زیاد نیست، ولی این نکته که بیشتر این خانوارها کمدرآمد هستند نشان می دهد که برنامه چندان «هدفمند» نبوده است.
یارانه نقدی، چند درصد از بودجه خانوار ایرانی؟
نکته دوم، سهمی از هزینههای خانوار است که از طریق یارانهها تامین میشود. نمودار شماره ۲، نسبت یارانههای نقدی به درآمدهای غیریارانهای را برای دهکهای درآمدی در شهرها (سمت راست) و روستاها (سمت چپ) نشان میدهد. درآمد یارانهای برای کمدرآمدترین گروههای شهری و روستایی به ترتیب دو برابر و چهار برابر درآمد ناشی از کار، داراییها و سایر درآمدها است.
براساس نمودار 2، مشاهده میشود که در شهرها، یارانه پرداختی در دو دهک پایین (که با توجه به نسبت حدودا 7 به 3 جمعیت در شهرها و روستاها، حدود 14 درصد کل جمعیت کشور را
دربر میگیرد) بیش از نیمی از «درآمدهای غیریارانهای» خانوار است. از طرف دیگر، در روستاها، برای بیش از شش دهک (معادل حدود ۱۸ درصد کل جمعیت کشور)، «درآمدهای غیریارانهای» کمتر از دو برابر «یارانه نقدی» است.
همچنین اگر مجموع خانوارهای شهری و روستایی را در نظر بگیریم، نتایج آماری نشان میدهد که برای حدود یک سوم کل خانوارهای کشور، مقدار یارانه نقدی بیش از نصف درآمدی است که از محل فعالیت به دست میآورند (مجموع درآمد غیریارانهای).
اما از این یافته آماری، چه نتیجهای برای سیاستگذاری در مرحله دوم هدفمندی یارانهها میتوان گرفت؟ نتیجهگیری اولیه این است که اگر بنا است در مرحله دوم هم یارانه نقدی پرداخت شود، باید به نتایج حاصله از مرحله اول توجه شود. برای مثال اگر در مرحله دوم نمیتوان به همه یارانه داد (که نمیتوان، چرا که حتی در مرحله اول هم این کار با ایجاد کسری بزرگ و در نتیجه با ایجاد تورم ممکن شد) میتوان به گروههای کمدرآمد یارانه پرداخت کرد. همچنین پرداخت یارانه نمیتواند بر مبنای دهک درآمدی باشد (یعنی مثلا یارانه نقدی به سه دهک درآمدی پایین پرداخت شود و به دیگران پرداخت نشود)؛ چرا که بلافاصله بعد از پرداخت یارانه نقدی، میتواند خانوارها را از یک دهک به دهک دیگر ببرد. بنابراین خانوارها میتوانند با کاستن عمدی از درآمدشان خود را وارد دهک پایینتر کنند و در نتیجه یارانهای دریافت کنند که بیش از کار کردن به نفعشان است.
از طرف دیگر، پرداخت نقدی یارانه به همگان، شاید برای دوره گذار مناسب بود ولی با توجه به نبود بودجه کافی برای آن نمیتوان آن را ادامه داد. به ویژه آنکه هماکنون، یارانه نقدی پرداختی دولت، بیشتر از درآمدهای حاصل از طرح هدفمندی بوده و در نتیجه نیازمندی دولت به چاپ پول برای پرداخت یارانه، تورمی ایجاد کرده که ضررش بیش از مقدار یارانهای است که خانوارها دریافت میکنند.
در نهایت، از نظر اقتصادی، راهی به جز تغییر روش پرداخت یارانه وجود ندارد؛ اما این تغییر باید از پرداخت به دهکهای پایینتر هم فراتر رفته و به سمت طراحی نظام حمایت اقتصادی از گروهی کمدرآمد حرکت کند.
یارانه نقدی، «برابری درآمدی» را چگونه تغییر داده؟
در این قسمت، اثر برنامه یارانه نقدی بر «ضریب جینی» (نمایانگر نابرابری درآمدی)، در قالب دو نمودار آماری بیان میشود. اما بهتر است ابتدا توضیحی در مورد مفهوم و نحوه محاسبه ضریب جینی ارائه کنیم.
محاسبه «ضریب جینی» براساس آمارهای بودجه خانوار
ضریب جینی عددی است بین صفر و یک که میتوان آن را برای درآمد یا هزینه یا هر متغیر مشابه دیگر حساب کرد. برای محاسبه ضریب جینی، مثلا برای هزینههای خانوار، خانوادهها را بر مبنای گروههای هزینهای گروهبندی میکنیم. مثلا من صد گروه هزینهای (صدک) برای شهرها و صد گروه هزینهای برای روستاها تعریف کردهام. بعد محاسبه میکنیم که هر یک از این صد گروه چه سهمی از کل هزینههای جامعه را داشته است.
مثلا در مناطق شهری، کمهزینهترین صدک، کمتر از ۱/۰ درصد مجموع هزینههای خانوارهای کشور را داشته، در حالیکه این نسبت برای پرهزینهترین صدک، حدود ۵/۷ درصد است. همچنین براساس جدیدترین دادههای «بودجه خانوار»، صدک شصت و ششم، صدک متعادل بوده به این معنا که این یک درصد از خانوادهها، دقیقا یک درصد از مجموع هزینههای خانوارهای ایرانی را مصرف کردهاند. خانوادههای صدکهای پایینتر، کمتر از یک درصد و خانوادههای صدکهای بالاتر، بیش از یک درصد از مجموع هزینهها را داشتهاند.
در مرحله بعدی این درصدها را برای هر صدک با درصد مربوط به تمامی صدکهای پایین جمع میکنیم تا درصدهای تجمعی را به دست بیاوریم. در جامعهای کاملا برابر که همه صدکها هزینه مساوی دارند (یعنی هر صدک دقیقا یک صدم که هزینهها را مصرف میکند) این درصد تجمعی اعداد یک و دو و سه و... تا صد را میدهد. در نتیجه اگر این درصدها را رسم کنیم خطی چهل و پنج درجه به دست میآوریم. در جوامع عادی که هزینهها برابر نیست این درصدها یک منحنی را تشکیل میدهند، (به نام منحنی لورنز) که در ابتدا با شیب کم بالا میرود و بعد شیب آن زیاد میشود. در نهایت خط جامعه برابر و منحنی جامعه عادی در صدک آخری به هم میرسند. تفاوت این دو نمودار شاخص نابرابری را نشان میدهد. ضریب جینی را از تقسیم مساحت بین خط و منحنی بر مثلث زیر خط به دست میآوریم. نمودار شماره 3 دو نمونه از این منحنیها را نشان میدهد. نمودار سمت چپ خط و منحنی را برای هزینههای غذایی و نمودار سمت راست خط و منحنی را برای هزینههای کالاهای بادوام و سرمایهگذاری نشان میدهد. هزینههای غذایی در میان خانوادهها با هم فرق دارد، ولی فرق آن به اندازه هزینههای کالاهای سرمایهای نیست. مثلا
همانطور که شکل سمت راست نشان میدهد، برای حدود بیست صدک پایین، هزینه کالاهای سرمایهای بسیار نزدیک به صفر بوده در حالیکه حدود 19 درصد از هزینههای سرمایهای جامعه توسط صدک آخر (بالاترین صدک درآمدی) انجام شده است. این تفاوت در مورد هزینههای غذایی که در منحنی سمت چپ آورده شده، به این شدت نیست.
گروههای کمهزینه، در هر حال باید هزینه غذایی داشته باشند و گروههای پرهزینه سهم خیلی بزرگی از هزینههای غذایی را صرف نمیکنند (پردرآمدترین صدک درآمدی، ۴/۴ درصد کل هزینههای غذایی جامعه را صرف میکند). برای همین است که فضای بین خط و منحنی در نمودار هزینههای سرمایهای در سمت راست، بسیار بیشتر از فضای مربوط به هزینههای غذایی در سمت چپ است. در نتیجه نابرابری هزینههای سرمایهای بیشتر از نابرابری هزینههای غذایی است. با این توضیح به سادگی معلوم است که اگر ضریب جینی صفر باشد، برابری مطلق را نشان میدهد که نشانگر تساوی همه صدکها است. اگر هم ضریب جینی برابر یک باشد، نابرابری مطلق را نشان میدهد به این معنا که همه هزینههایی که در جامعه صورت میگیرد، از طرف پردرآمدترین صدک درآمدی است. برای مقایسه ضریب جینی درآمدی بین کشورها و به دست آوردن تصویری از میزان تغییرات نابرابری در نتیجه برنامه یارانه نقدی، جدول شماره یک را ببینید. در کشورهای اسکاندیناوی، وضعیت برابری درآمدی بسیار خوب است ضمن آنکه برخی کشورهای خیلی فقیر هم در گروه کشورهای دارای برابری درآمدی خوب (ضریب جینی پایین) قرار میگیرند. در اکثر کشورهای
ثروتمند جهان، ضریب جینی بین ۳۰/۰ تا ۴۰/۰ است و ضریب جینی ایران هم در همین بازه قرار میگیرد. همچنین کشورهای آمریکای لاتین و آفریقایی عموما دارای توزیع درآمد بد هستند.
جدول شماره یک: ضریب جینی برای کشورهای مختلف
ضریب جینی تعداد کشورها نمونه
۲۴/۰ تا ۲۹/۰ ۱۵ دانمارک، اتیوپی
30/0 تا 35/0 35 فرانسه، هند
۳۵/۰ تا ۴۰/۰ ۳۵ ژاپن، ایران
40/0 تا 45/0 25 آرژانتین، مراکش
۴۵/۰ تا ۵۰/۰ ۱۷ آمریکا، نیجریه
50/0 تا 55/0 16 هنگ کنگ، برزیل
۵۵/۰ تا ۶۰/۰ ۷ هندوراس
بالای 60/0 5 نامیبیا
«ضریب جینی» در ایران؛ قبل و بعد از یارانه نقدی
بعد از تشریح «ضریب جینی»، به ارائه نمودارهایی میپردازیم که از دادههای آماری «بودجه خانوار» استخراج شدهاند. نمودار شماره 4، ضریب جینی را برای هزینههای غذایی، هزینههای کالاهای کمدوام غیرغذایی، هزینههای کالاهای بادوام و سرمایهگذاری و کل هزینهها برای سال 1390 و 1388 را برای مناطق شهری و روستایی نشان میدهد. انتخاب این دو سال به این دلیل بود که پرداخت یارانه در دی ماه 1389آغاز شد و در نتیجه سال 1390 اولین سالی است که در تمامی ماههای آن یارانه پرداخت شد و سال 1388 آخرین سال بدون یارانه نقدی بود.
از دقت در نمودار شماره ۴، نکات فهرستوار زیر به نظر میرسد:
1. برنامه هدفمندی یارانهها، نابرابری درآمدی در کشور را کاهش داده است.
۲. نابرابری در روستاها بیشتر از شهرها است، هم در کل و هم در گروههای هزینهای.
3. پرداخت یارانه نقدی وضع نابرابری در روستاها را بیشتر از شهرها بهبود بخشیده است.
۴. پرداخت یارانه نقدی وضع نابرابری در غذا و کالاهای معمولی غیرغذایی را بهتر کرده است.
5. پرداخت یارانه نقدی وضع نابرابری در کالاهای بادوام و سرمایهای را بدتر کرده است.
توضیح اینکه این مشاهدات به چه معنی است، نیازمند اطلاعات دیگر است. مثلا اینکه وضع غذایی خانوادههای کمدرآمد بهتر شده یا نه، به دلیل شرایط تورمی نیازمند نگاه کردن به مقادیر مصرف است. این کار را میتوان با محاسبه مقادیر واقعی مصرف (یعنی پس از کسر قدرت خرید از دست رفته به سبب افزایش تورم) انجام داد. ولی از آنجا که قیمتهای نسبی تغییرات زیادی داشته است، استفاده از شاخص عمومی قیمتها شاید چندان مفید نباشد. به همین دلیل ترجیح میدهم این مشاهدات را تفسیر نکنم.
مصرف بنزین قبل و بعد از برنامه یارانهها
با استفاده از آمار «بودجه خانوار» سال ۸۸ و ۹۰، هزینه بنزین خانوارها را میتوان استخراج نمود و با داشتن قیمت بنزین، مقدار مصرف بنزین خانوارها را محاسبه کرد. برای سال ۸۸ (سال قبل از هدفمندی یارانهها) قیمت لیتری ۱۰۰ تومانی و برای سال ۹۰ (سالی که یارانه در تمام ماههای آن پرداخت شد) قیمت لیتری ۴۰۰ تومانی را در نظر گرفتهام. از آنجا که برخی خانوارها به خصوص در مناطق شهری از بنزین آزاد ۷۰۰ تومانی هم استفاده کردهاند، مقادیری که من به دست آورده ام سقف مصرف است و مقادیر واقعی کمتر از مقادیری است که در اینجا نشان داده شده است.
نمودار شماره 5، مقدار مصرف بنزین خانوارها را در مناطق شهری و روستایی نشان میدهد. برای اینکه رفتار خانوارهای پردرآمد و کمدرآمد را با هم مقایسه کنیم، این ارقام را برای هر دهک هزینهای محاسبه کرده و خط 45 درجه هم رسم شده تا مقایسه دو سال آسانتر شود.
نکته اصلی این نمودارها این است که مصرف بنزین در میان تمامی دهکها کاهش داشته است. این کاهش را میتوان از این مشاهده استنباط کرد که تمامی نقاط زیر خط ۴۵ درجه هستند. تفاوت عمودی نقاط با خط ۴۵ درجه، میزان کاهش مصرف را نشان میدهد. این کاهش مصرف، در میان دهکهای درآمدی بالا قابل توجه است. به عبارت دیگر این دهکها همانند دهکهای پایین، به افزایش قیمت بنزین واکنش نشان میدهند و واکنششان از بسیاری از دهکهای پایینتر بیشتر هم هست.
کاهش مصرف در روستاها بیشتر است و در میان دهکهای بالاتر روستایی، حتی بیشتر. با توجه به اینکه یارانه پرداختی در مقابل درآمد دهکهای پایین شهری و روستایی قابل توجه بوده، این کاهش قیمت نشان میدهد که احتمالا قبل از افزایش قیمت بنزین، مقادیر زیادی بنزین برای مصارف کماهمیت مصرف میشده است.
اما در حال حاضر، با توجه به افزایش تورم و نیز افزایش نرخ ارز، احتمالا دولت باید قیمت بنزین را دوباره افزایش دهد (هر چند صحبت کردن از افزایش قیمت در شرایط کنونی بسیار دور از ذهن سیاستگذاران است ولی اگر این کار نشود دولت ناچار است برای پرداخت هزینه های بنزین و سایر هزینه ها پول چاپ کند و تورم ایجاد کند که به مراتب بدتر از افزایش قیمت کالایی مثل بنزین خواهد بود). راه حل نهایی حذف قیمتگذاری و سپردن آن به بازار است، همانطور که عرضه کالاهایی مثل میوه و ماکارونی را افراد و شرکتها انجام میدهند. ولی اگر دولت توانایی رفتن به این سمت را ندارد، میتواند قیمت مختلف در مناطق مختلف اعمال کند. در شهرهای بزرگ که مصرف بنزین اثرات منفی بیشتری دارد، میتوان قیمت بالاتر اعمال کرد و تفاوت را مستقیما صرف هزینههای حملونقل شهری کرد. به این ترتیب هم مصرف در شهرها کم شده و هم منابع جدید برای حملونقل عمومی ایجاد میشود.
مصرف نان قبل و بعد از برنامه هدفمندی یارانهها
در این قسمت، نموداری مشابه نمودار استخراجشده برای مصرف بنزین را، برای مصرف نان استخراج کردهایم. (نمودار شماره شش) ارقام این نمودار، بر حسب کیلوگرم در سال است و تمامی انواع نان (تافتون، سنگک، بربری، لواش، ماشینی، فانتزی و انواع دیگر مثل رژیمی) را در بر میگیرد.
اولین نکته این است که تفاوت زیادی بین مصرف نان در شهر و روستا وجود دارد. مصرف نان در میان اکثر گروههای هزینهای در شهرها کاهش یافته، اما بر خلاف بنزین، کاهش مصرف نان خیلی شدید نبوده است. حتی برخی از گروههای هزینهای افزایش مصرف هم داشتهاند. این امر البته بر میگردد به اینکه با پرداخت یارانه نقدی، توانایی خرید افزایش یافته است. بسیاری از خانوادههای شهری کمی از مصرف نان کاستهاند، ولی این امر بیشتر از اینکه «اثر درآمدی» باشد، «اثر جایگزینی» است.
در روستاها داستان متفاوت است. میزان مصرف در روستاها برای اکثر گروهها تقریبا بدون تغییر مانده است. علت این است که در اکثر روستاها نان توسط خود خانوار تهیه و مصرف میشود و فقط معادل ریالی آن در آمار میآید. در نتیجه خانوادههای روستایی قبل و بعد از نان یارانهای با هزینه فرصت نان روبهرو بودهاند نه با قیمتهای دولتی. در نتیجه پرداخت یارانه رفتار آنها را چندان تغییر نداده است. در این میان گروههای پردرآمد روستایی کمی از مصرف نان کاستهاند که میتواند مربوط به این باشد که برخی از خانوادهها در این گروه نان را از نانواییها تهیه میکردهاند.
*مدرس اقتصاد دانشگاه بلومزبرگ _ پنسیلوانیا
ارسال نظر