تئاتر؛ هنر جدی با آداب و رسوم خاص - ۶ مهر ۹۱
مریم سعادت
تئاتر دیدن آداب و رسوم خودش را دارد. هر کسی برای دیدن تئاتر باید علاقه خود را به هر ژانری در نظر بگیرد. مخاطبین تئاتر باید نسبت به سینما خیلی جدیتر به این مقوله نگاه کنند، چرا که تئاتر خودش حتی در فضای کمدی بسیار جدی است. البته این ماجرا جدا از تئاترهای روحوضی یا تماشاخانههای سینمایی است. تئاتر هنری جدی و بسیار آرتیستیک است و فضای آن نیز نیاز به مخاطب جدی دارد و شاید تصمیم گرفتن برای تئاتر دیدن کمی عجیب به نظر برسد، باید تئاتر را از کودکی دید. یعنی خانوادهها باید از همان ابتدا نمایش را در سبد خرید کالای فرهنگی خود قرار دهند.
تئاتر دیدن آداب و رسوم خودش را دارد. هر کسی برای دیدن تئاتر باید علاقه خود را به هر ژانری در نظر بگیرد. مخاطبین تئاتر باید نسبت به سینما خیلی جدیتر به این مقوله نگاه کنند، چرا که تئاتر خودش حتی در فضای کمدی بسیار جدی است. البته این ماجرا جدا از تئاترهای روحوضی یا تماشاخانههای سینمایی است. تئاتر هنری جدی و بسیار آرتیستیک است و فضای آن نیز نیاز به مخاطب جدی دارد و شاید تصمیم گرفتن برای تئاتر دیدن کمی عجیب به نظر برسد، باید تئاتر را از کودکی دید. یعنی خانوادهها باید از همان ابتدا نمایش را در سبد خرید کالای فرهنگی خود قرار دهند.
مریم سعادت
تئاتر دیدن آداب و رسوم خودش را دارد. هر کسی برای دیدن تئاتر باید علاقه خود را به هر ژانری در نظر بگیرد. مخاطبین تئاتر باید نسبت به سینما خیلی جدیتر به این مقوله نگاه کنند، چرا که تئاتر خودش حتی در فضای کمدی بسیار جدی است. البته این ماجرا جدا از تئاترهای روحوضی یا تماشاخانههای سینمایی است. تئاتر هنری جدی و بسیار آرتیستیک است و فضای آن نیز نیاز به مخاطب جدی دارد و شاید تصمیم گرفتن برای تئاتر دیدن کمی عجیب به نظر برسد، باید تئاتر را از کودکی دید. یعنی خانوادهها باید از همان ابتدا نمایش را در سبد خرید کالای فرهنگی خود قرار دهند. عشق و علاقه به تئاتر زمانی در بیننده ایجاد میشود که از کودکی و نوجوانی با آن عجین شود.برای همین شاید برای علاقه مندی به تئاتر برای کودکانمان از ابتدا باید نمایشهای عروسکی را انتخاب کنیم تا آنها با فضای یک اجرای زنده آشنا شوند. این همان چیزی است که میتواند کودکان را به مرور با فضای نمایش و تئاتر آشنا کند. وظیفه اصلی ما از ابتدا این بود که کودک را با کتاب، شعر، موزه و... آشنا کنیم و امروزه شاهد بهوجودآمدن نسلی هستیم که سالنهای تئاتر را خالی نمیگذارند و ما داریم به هدفمان میرسیم و اگر امروز پایه درستی بگذاریم فردا آینده روشنتری خواهیم داشت. در زمانی که ما کارمان را آغاز کردیم جامعه هنری نیاز به نسلی داشت که تئاتر را بفهمد، در واقع احساس نیاز به تماشاگر جدید در تئاتر حس میشد، افرادی که در گذشته برای دیدن تئاتر میآمدند دیگر تاثیرپذیر نبودند و مردم عادی هم که برای تماشای نمایش نمیآمدند. کودک سرشار از انرژی و تخیل آزاد است و هیچگاه خود را محدود و مقید به چیزی نمیکند. برای همین آزادانه از آرزو و خواسته هایش میگوید. این انرژی و ذهن رها و آزاد بهترین ابزار برای پرورش خلاقیت کودک است. همچنین از آنجایی که کودک - و در کل انسان - میل زیادی به بازی کردن دارد، تمام این تمرینات نمایشی به شکل یک بازی انجام میشود تا تاثیرات عمیق و لحظات لذت بخشی را بهوجود آورد. این بازیها میتواند بین یک تا چند کودک و با حضور والدین یا مربی انجام شود. البته از آنجایی که تئاتر یک هنر گروهی است، وقتی این کار در جمع و با مشارکت چندین نفر انجام شود لذت و تاثیر بیشتری خواهد داشت. تئاتر میتواند کودکان را وارد دنیای فرهنگی کند. با تمام این تفاسیر اگر بخواهم از این روزها و تماشاخانهها بگویم و برفرض بخواهم برای تئاتریهای حرفهای پیشنهاد دهم. قطعا نمایش «دکلره» مهدی کوشکی است که تنها به مدت 10 روز در تماشاخانه ایرانشهر و سالن استاد سمندریان روی صحنه رفته است. نمایش دکلره به نویسندگی و کارگردانی مهدی کوشکی فرصتی بود که اگر بازهم پیش آمد از دست ندهید. این اثر محصول گروه تئاتر لیو است و نمایش دکلره اثری است با محتوای اجتماعی، اما دراین نمایش بیش از محتوای کار ساختار اثر است که اهمیت دارد.. ماجرای نمایش بسیار به آنچه در صفحه حوادث روزنامهها دیده میشود نزدیک است و درباره خانوادهای است که در اجرای یک رشته قتلهای زنجیرهای بایکدیگر همدست هستند.
تئاتر دیدن آداب و رسوم خودش را دارد. هر کسی برای دیدن تئاتر باید علاقه خود را به هر ژانری در نظر بگیرد. مخاطبین تئاتر باید نسبت به سینما خیلی جدیتر به این مقوله نگاه کنند، چرا که تئاتر خودش حتی در فضای کمدی بسیار جدی است. البته این ماجرا جدا از تئاترهای روحوضی یا تماشاخانههای سینمایی است. تئاتر هنری جدی و بسیار آرتیستیک است و فضای آن نیز نیاز به مخاطب جدی دارد و شاید تصمیم گرفتن برای تئاتر دیدن کمی عجیب به نظر برسد، باید تئاتر را از کودکی دید. یعنی خانوادهها باید از همان ابتدا نمایش را در سبد خرید کالای فرهنگی خود قرار دهند. عشق و علاقه به تئاتر زمانی در بیننده ایجاد میشود که از کودکی و نوجوانی با آن عجین شود.برای همین شاید برای علاقه مندی به تئاتر برای کودکانمان از ابتدا باید نمایشهای عروسکی را انتخاب کنیم تا آنها با فضای یک اجرای زنده آشنا شوند. این همان چیزی است که میتواند کودکان را به مرور با فضای نمایش و تئاتر آشنا کند. وظیفه اصلی ما از ابتدا این بود که کودک را با کتاب، شعر، موزه و... آشنا کنیم و امروزه شاهد بهوجودآمدن نسلی هستیم که سالنهای تئاتر را خالی نمیگذارند و ما داریم به هدفمان میرسیم و اگر امروز پایه درستی بگذاریم فردا آینده روشنتری خواهیم داشت. در زمانی که ما کارمان را آغاز کردیم جامعه هنری نیاز به نسلی داشت که تئاتر را بفهمد، در واقع احساس نیاز به تماشاگر جدید در تئاتر حس میشد، افرادی که در گذشته برای دیدن تئاتر میآمدند دیگر تاثیرپذیر نبودند و مردم عادی هم که برای تماشای نمایش نمیآمدند. کودک سرشار از انرژی و تخیل آزاد است و هیچگاه خود را محدود و مقید به چیزی نمیکند. برای همین آزادانه از آرزو و خواسته هایش میگوید. این انرژی و ذهن رها و آزاد بهترین ابزار برای پرورش خلاقیت کودک است. همچنین از آنجایی که کودک - و در کل انسان - میل زیادی به بازی کردن دارد، تمام این تمرینات نمایشی به شکل یک بازی انجام میشود تا تاثیرات عمیق و لحظات لذت بخشی را بهوجود آورد. این بازیها میتواند بین یک تا چند کودک و با حضور والدین یا مربی انجام شود. البته از آنجایی که تئاتر یک هنر گروهی است، وقتی این کار در جمع و با مشارکت چندین نفر انجام شود لذت و تاثیر بیشتری خواهد داشت. تئاتر میتواند کودکان را وارد دنیای فرهنگی کند. با تمام این تفاسیر اگر بخواهم از این روزها و تماشاخانهها بگویم و برفرض بخواهم برای تئاتریهای حرفهای پیشنهاد دهم. قطعا نمایش «دکلره» مهدی کوشکی است که تنها به مدت 10 روز در تماشاخانه ایرانشهر و سالن استاد سمندریان روی صحنه رفته است. نمایش دکلره به نویسندگی و کارگردانی مهدی کوشکی فرصتی بود که اگر بازهم پیش آمد از دست ندهید. این اثر محصول گروه تئاتر لیو است و نمایش دکلره اثری است با محتوای اجتماعی، اما دراین نمایش بیش از محتوای کار ساختار اثر است که اهمیت دارد.. ماجرای نمایش بسیار به آنچه در صفحه حوادث روزنامهها دیده میشود نزدیک است و درباره خانوادهای است که در اجرای یک رشته قتلهای زنجیرهای بایکدیگر همدست هستند.
ارسال نظر