وضیعت کلی تئاتر امروز ما - ۳۰ شهریور ۹۱
دکتر مسعود دلخواه
تئاتر ما هنوز کاملا نابود نشده است. هنوز زنده است و نفس می‌کشد، منتها در اتاق اورژانس و ظاهرا هیچ دکتر متخصص یا پرستار دلسوزی هم بالای سرش نیست، ولی کسانی هستند که با تجویز مسکن‌های مختلف سعی بر آن دارند که نگذارند به یکباره بمیرد. البته تئاتر هرگز نمی‌میرد. چیزی که با جان آدمیان در آمیخته، آن هم با قدمتی چند هزار ساله، هرگز نابود نمی شود. به گفته‌ای «تا انسان هست، هنر هست و تا هنر هست، تئاتر و نمایش هم هست.» اما درمان درد‌های گوناگون تئاتر ما دارو‌های موقتی نیست. این مسکن‌ها در واقع راهکارهایی غیرکارشناسانه و اغلب سلیقه‌ای هستند که از سوی کارناشناسان بی‌دقت، بدون توجه به عوارض جانبی آن در درازمدت، روزانه برای تئاتر تجویز می‌شود و با تغییر ماموران اتاق اورژانس، این دارو‌ها و مسکن‌های موقتی نیز به سرعت تغییر می‌کنند. تئاتر ما اما هنوز نفس می‌کشد (هر چند با خس و خس و به سختی) و برای نابودی کاملش هنوز راه‌هایی هست که امتحان نکرده‌ایم. در صورت نیاز راهکار‌های ساده تر برای نابودی سریع‌تر آن پیشنهاد خواهد شد. در این میان علاوه بر رویکرد‌ها و تصمیم‌گیری‌های خارق‌العاده برخی از متولیان محترم، خود ما هنرمندان نیز گاه در وخیم‌تر کردن حال کلی تئاتر از هیچ تلاش نابخردانه‌ای دریغ نمی‌کنیم. (توضیح بیشتر از من نخواهید، لااقل فعلا).
قرار بر این بود که درباره وضعیت کلی تئاتر در کشور یاد داشتی بنویسم. احساس کردم «چه بیهوده!» ولی به هر حال نوشتم و لزومی ندیدم که به جزئیات بپردازم، چرا که هنوز در کلیات آن مانده‌ایم و بدجوری هم مانده‌ایم. پیش از این، مخصوصا در چند سال گذشته، درباره موضوعاتی نظیر دولتی یا غیردولتی بودن تئاتر، تئاتر خصوصی و شرایط آن، اقتصاد تئاتر، کمبود فضا‌های نمایشی، ممیزی و تصویب متن، دستمزد ها، امنیت شغلی هنرمندان تئاتر، بیکاری فارغ‌التحصیلان این رشته، رابطه تئاتر و دین، تئاتر و فرهنگ، جشنواره‌ها و... بار‌ها و بار‌ها هم متخصصان و هم مسوولان در سمینارها، میزگردها، برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی، مصاحبه‌ها و... دیدگاه و نظریات خود را اعلام کرده‌اند. خود حقیر، هم به عنوان مدرس و پژوهشگر تئاتر و هم به‌عنوان کارگردان و بازیگر، در 9 سال اخیر کمتر مبحث و گفتمانی در تئاتر مملکت بوده که دلسوزانه در آن شرکت نکرده باشم ولی با توجه به نتیجه و برآیند همه این بحث و نظر‌ها که امروز شاهد آن هستیم، به نظر می‌رسد این همه تلاش و وقت و انرژی و تخصص و تجربه و پیشنهاد و راهکار، کوچک‌ترین تاثیری در سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های تئاتر نداشته و از این پس نیز احتمالا تاثیری نخواهد داشت. به همین جهت هم در آغاز این یادداشت و هم در پایان آن احساس کردم «چه بیهوده!»
بازیگر، کارگردان و مدرس تئاتر