دردسرهای انتخاب و دیدن تئاتر - ۲۶ مرداد ۹۱
الهام پاوه نژاد
بازیگر
واقعیت این است که برای خود ما که در تئاتر کار میکنیم، نام کارگردان، نام اثر و حضور بازیگران پر سابقه نقش بسیار تعیین کنندهای در انتخاب یک نمایش برای تماشا دارد. اما نمیتوان این را به عنوان یک قاعده کلی بیان کرد. چه بسا که بارها این اتفاق افتاده است که شما کار بسیار خوش ذوق و قریحهای از یک گروه نو پا وجوان روی صحنه میبینید و من فکر میکنم این یک تفاوت عمده سینما با تئاتر است. البته امروزه با مشکلاتی که برای تئاتر ایجاد شده راه را برای گروههای جوان و مستعد و خلاق بسیار دشوار میکند.
بازیگر
واقعیت این است که برای خود ما که در تئاتر کار میکنیم، نام کارگردان، نام اثر و حضور بازیگران پر سابقه نقش بسیار تعیین کنندهای در انتخاب یک نمایش برای تماشا دارد. اما نمیتوان این را به عنوان یک قاعده کلی بیان کرد. چه بسا که بارها این اتفاق افتاده است که شما کار بسیار خوش ذوق و قریحهای از یک گروه نو پا وجوان روی صحنه میبینید و من فکر میکنم این یک تفاوت عمده سینما با تئاتر است. البته امروزه با مشکلاتی که برای تئاتر ایجاد شده راه را برای گروههای جوان و مستعد و خلاق بسیار دشوار میکند.
الهام پاوه نژاد
بازیگر
واقعیت این است که برای خود ما که در تئاتر کار میکنیم، نام کارگردان، نام اثر و حضور بازیگران پر سابقه نقش بسیار تعیین کنندهای در انتخاب یک نمایش برای تماشا دارد. اما نمیتوان این را به عنوان یک قاعده کلی بیان کرد. چه بسا که بارها این اتفاق افتاده است که شما کار بسیار خوش ذوق و قریحهای از یک گروه نو پا وجوان روی صحنه میبینید و من فکر میکنم این یک تفاوت عمده سینما با تئاتر است. البته امروزه با مشکلاتی که برای تئاتر ایجاد شده راه را برای گروههای جوان و مستعد و خلاق بسیار دشوار میکند. خود من با سابقه 20 سالهای که در تئاتر دارم، برای اولین تئاترم در مقام یک کارگردان در پشت درهای بسته سالنهای نمایش ماندهام به این بهانه که کارگردانها برای اجرای نمایش در اولویت هستند، بنابراین هیچ فرصتی برای کار اولیها باقی نخواهد ماند. ماجرای جالبی که به تازگی اتفاق افتاده و مربوط به جشنواره سال 91 است این است که در بخشنامهای که برای ما ارسال شده قانونی وجود دارد. طبق این قانون و بر مبنای آن کارگردانهای کار اولی در هیچ بخشی حق حضور در مسابقه را ندارند و بنابراین من کار اولی در مقام کارگردان تا ابد از نمایش کارم محروم خواهم ماند. پس ما از سینما خیلی عقبتریم که برای کار اولیها هیچ جایگاهی قائل نخواهیم بودو هیچ ناظر کیفی برای بخش کارگردانهای تازهکار وجود ندارد که کیفیت آنها را بسنجد و آنها را غربال نماید. پس اینها همه موانع بزرگی برای دیدن کارهای خوب است از جوانانی که امکان شکوفا شدن دارند. مثلا از این کارگردانهای جوان به رضا ثروتی اشاره میکنم که به تازگی نمایش مکبث را به روی صحنه برد یا کالیگولا که سال پیش همایون غنینژاد در تماشاخانه ایرانشهر آن را به نمایش در آورد. یا محمد عاقبتی که به تازگی نمایش بسیار لطیف و خلاقی در زمینه کودک در سالن حافظ نمایش داد. به این ترتیب کارگردانهای جوانی که نامهای بزرگی ندارند و تبلیغی برایشان نمیشود، کارشان هم دیده نمیشود. دیدن تئاتر مثل سینما نیازمند تبلیغ است اگر یک سوم هزینه تبلیغ سینما برای تئاتر خرج بشود، من مطئنم که تئاتر خرج خودش را در میآورد. اما تبلیغات در جامعه تئاتری و نظام مدیریت تئاتر اصلا جایگاهی ندارد. شما حتی وقتی با تئاترهای شلوغ روبهرو میشوید، میبینید که تبلیغات آنها سینه به سینه انجام شده و مردمی که کار را دیده اند به هم خبر دادهاند. اگر ما مشکلات سخت افزاری تئاتر را برطرف کنیم یک تئاتر به جای یک ماه حتی 3 ماه هم گنجایش نمایش دارد، مثل بسیاری از کشورهای خارجی که نمایش یک سال روی صحنه میرود و همیشه هم بلیتش نایاب است. شاید در این شرایط ناخوشایند باید به حرف مطبوعات و اهالی فن اعتماد کرد و کارها را برای دیدن انتخاب کرد. پیشنهاد من به شما «33 درصد نیل سایمون» افسانه ماهیان است که قطعا در کنار دراماتولوژی محمد یعقوبی کار بینظیری خواهد بود.
بازیگر
واقعیت این است که برای خود ما که در تئاتر کار میکنیم، نام کارگردان، نام اثر و حضور بازیگران پر سابقه نقش بسیار تعیین کنندهای در انتخاب یک نمایش برای تماشا دارد. اما نمیتوان این را به عنوان یک قاعده کلی بیان کرد. چه بسا که بارها این اتفاق افتاده است که شما کار بسیار خوش ذوق و قریحهای از یک گروه نو پا وجوان روی صحنه میبینید و من فکر میکنم این یک تفاوت عمده سینما با تئاتر است. البته امروزه با مشکلاتی که برای تئاتر ایجاد شده راه را برای گروههای جوان و مستعد و خلاق بسیار دشوار میکند. خود من با سابقه 20 سالهای که در تئاتر دارم، برای اولین تئاترم در مقام یک کارگردان در پشت درهای بسته سالنهای نمایش ماندهام به این بهانه که کارگردانها برای اجرای نمایش در اولویت هستند، بنابراین هیچ فرصتی برای کار اولیها باقی نخواهد ماند. ماجرای جالبی که به تازگی اتفاق افتاده و مربوط به جشنواره سال 91 است این است که در بخشنامهای که برای ما ارسال شده قانونی وجود دارد. طبق این قانون و بر مبنای آن کارگردانهای کار اولی در هیچ بخشی حق حضور در مسابقه را ندارند و بنابراین من کار اولی در مقام کارگردان تا ابد از نمایش کارم محروم خواهم ماند. پس ما از سینما خیلی عقبتریم که برای کار اولیها هیچ جایگاهی قائل نخواهیم بودو هیچ ناظر کیفی برای بخش کارگردانهای تازهکار وجود ندارد که کیفیت آنها را بسنجد و آنها را غربال نماید. پس اینها همه موانع بزرگی برای دیدن کارهای خوب است از جوانانی که امکان شکوفا شدن دارند. مثلا از این کارگردانهای جوان به رضا ثروتی اشاره میکنم که به تازگی نمایش مکبث را به روی صحنه برد یا کالیگولا که سال پیش همایون غنینژاد در تماشاخانه ایرانشهر آن را به نمایش در آورد. یا محمد عاقبتی که به تازگی نمایش بسیار لطیف و خلاقی در زمینه کودک در سالن حافظ نمایش داد. به این ترتیب کارگردانهای جوانی که نامهای بزرگی ندارند و تبلیغی برایشان نمیشود، کارشان هم دیده نمیشود. دیدن تئاتر مثل سینما نیازمند تبلیغ است اگر یک سوم هزینه تبلیغ سینما برای تئاتر خرج بشود، من مطئنم که تئاتر خرج خودش را در میآورد. اما تبلیغات در جامعه تئاتری و نظام مدیریت تئاتر اصلا جایگاهی ندارد. شما حتی وقتی با تئاترهای شلوغ روبهرو میشوید، میبینید که تبلیغات آنها سینه به سینه انجام شده و مردمی که کار را دیده اند به هم خبر دادهاند. اگر ما مشکلات سخت افزاری تئاتر را برطرف کنیم یک تئاتر به جای یک ماه حتی 3 ماه هم گنجایش نمایش دارد، مثل بسیاری از کشورهای خارجی که نمایش یک سال روی صحنه میرود و همیشه هم بلیتش نایاب است. شاید در این شرایط ناخوشایند باید به حرف مطبوعات و اهالی فن اعتماد کرد و کارها را برای دیدن انتخاب کرد. پیشنهاد من به شما «33 درصد نیل سایمون» افسانه ماهیان است که قطعا در کنار دراماتولوژی محمد یعقوبی کار بینظیری خواهد بود.
ارسال نظر