سفر به جنوب دریا و جزیرههای طلایی
وحید عامری
نزدیک ظهر است که به راهآهن رسیدهایم، میدانم از زمانی که پا به قطار بگذارم تا لحظه پیاده شدن نزدیک به یک روز تمام طول میکشد، برای همین به آن به عنوان اولین روز سفرمان به قشم مینگرم. جالب است که با حرکت قطار گویی همه مسافران همین حس و حال را دارند، حتی ماموران قطار نیز آشنا هستند با روحیه مسافرانی که یک روز از زندگیشان را با آنها میگذرانند، کوپهها تبدیل به خانههای موقت میشوند. ما عازم بندرعباس میشویم که از آنجا بازدیدی از جزیره زیبا و اسرارآمیز قشم داشته باشیم.
شب آرامی را در قطار داریم و صبح زود ساعت هفت به بندرعباس میرسیم.
نزدیک ظهر است که به راهآهن رسیدهایم، میدانم از زمانی که پا به قطار بگذارم تا لحظه پیاده شدن نزدیک به یک روز تمام طول میکشد، برای همین به آن به عنوان اولین روز سفرمان به قشم مینگرم. جالب است که با حرکت قطار گویی همه مسافران همین حس و حال را دارند، حتی ماموران قطار نیز آشنا هستند با روحیه مسافرانی که یک روز از زندگیشان را با آنها میگذرانند، کوپهها تبدیل به خانههای موقت میشوند. ما عازم بندرعباس میشویم که از آنجا بازدیدی از جزیره زیبا و اسرارآمیز قشم داشته باشیم.
شب آرامی را در قطار داریم و صبح زود ساعت هفت به بندرعباس میرسیم.
وحید عامری
نزدیک ظهر است که به راهآهن رسیدهایم، میدانم از زمانی که پا به قطار بگذارم تا لحظه پیاده شدن نزدیک به یک روز تمام طول میکشد، برای همین به آن به عنوان اولین روز سفرمان به قشم مینگرم. جالب است که با حرکت قطار گویی همه مسافران همین حس و حال را دارند، حتی ماموران قطار نیز آشنا هستند با روحیه مسافرانی که یک روز از زندگیشان را با آنها میگذرانند، کوپهها تبدیل به خانههای موقت میشوند. ما عازم بندرعباس میشویم که از آنجا بازدیدی از جزیره زیبا و اسرارآمیز قشم داشته باشیم.
شب آرامی را در قطار داریم و صبح زود ساعت هفت به بندرعباس میرسیم. اولین چیزی که حس میکنیم گرمای هواست و تفاوت آن با هوای تهران که برای من بسیار مایه تعجب است. در ایستگاه به دستههای چهارتایی تقسیم میشویم تا با تاکسی به اسکله رفته و از آنجا رهسپار بزرگترین جزیره خلیج فارس شویم. آنچه در اسکله آزاردهنده است، حضور زنانی است که روی خود را پوشانده و به گدایی مشغولند، وجود چنین پدیدهای در شهر نشان از آن دارد که در اینجا نیز مشابه شهرهای دیگر زنان در وضعیت مالی پایینتری قرار دارند. سوار لنج میشویم و با سرعت به سمت جزیره حرکت میکنیم. آب با هر حرکت لنج به سر و رویمان میریزد و لباسهایمان از آب دریا سفید میشود.
پس از ساعتی به قشم رسیده و سوار میدل باس آقا عبدالرحمان میشویم که منتظرمان است تا ما را به اولین مقصدمان در جزیره یعنی غار خوربس برساند. این غار در ۱۵ کیلومتری شهر قشم قرار گرفته و مهمترین ویژگی آن معماری صخرهای غار است. گفته میشود این غار محل نیایش پیروان میترائیسم بوده است. گشتی در خوربس میزنیم و پس از آن در محلی حوالی غار صبحانه را صرف میکنیم. مقصد بعدی ما بندر لافت است تا بازدیدی از خانههای دوبادگیردار، چاههای تل آو یا طلا و قلعه نادری این بندر داشته باشیم، حوالی ظهر است و اهالی در راه مسجد برای خواندن نماز ظهر.
از این رو ابتدا به محل قرارگیری چاههای طلا رفته و عکس میگیریم و پس از آن گشتی در بندر میزنیم تا معماری شگفتانگیز آنجا را ببینیم. اگر قصد خوردن ناهار دارید میتوانید در یک خانه محلی غذا را صرف کرده یا صبر کنید تا به جنگل حرا برسید و در ساختمان نزدیک جنگل، ناهارتان را نوش جان کنید، ما گزینه دوم را انتخاب کردیم و بلافاصله به سمت جنگل حرا حرکت کردیم.
در آنجا قایقهای تفریحی و ماهیگیری در کنار بندرگاه به چشم میخورد. پس از صرف غذا و خرید سوغات قشم (دستبند و گوشواره صدفی، روغن کوسه و...) سوار قایق شدیم. هر قایق حدود ۴۰ دقیقه گردشگران را در جنگل حرا میچرخاند و در هر قایق نیز بیش از هفت نفر نمی توانستند بنشینند. سفر دریایی ما تمام شده و حال نوبت آن بود که گشتی در دره تندیسها یا ستارگان بزنیم. درهای که هر بخش از آن خود منظرهای است بدیع و بینظیر. دوستان مان گشتی در این دره میزنند، شب شده است و باید به گفته سرپرست به ترسناکترین بخش قشم برویم و شب آنجا بمانیم؛ چاهکوه. شب است و جاده ناهموار، عبدالرحمان از افسانههای قدیمی این محل برایمان میگوید، از سکوت آن و اینکه هر صدایی در آن هزار معنا پیدا میکند. هدلایتها را روشن میکنیم و با راهنمایی سرپرست به محل استقرار چادرها میرسیم. نوری در مسیر به چشم میخورد، گمان میبریم که کسانی پیش از ما به آنجا رسیدهاند، اما نزدیکتر که میشویم میبینیم این نور از تابلویی است که محل چاهکوه را به گردشگران نشان میدهد.
چادرها را برپا کرده، به دنبال هیزم میگردیم تا آتشی برپا کنیم، میگویند جلوتر نباید رفت که چاههای اطراف خطرناکند، در همان منطقه میمانیم، شام میخوریم و گپ میزنیم تا ساعت خاموشی زده میشود. صبح روز بعد اولین کار پیش از خوردن صبحانه بازدید از تندیسهای بینظیر و حفرهمانند چاهکوه است. در مسیر چاههایی را میبینیم که گویا بر اثر بارشهای تند به وجود آمدهاند. تا جایی که توان همراهانمان اجازه میدهد، جلو میرویم و پس از آن بازمیگردیم تا پس از صرف صبحانه بخش دیگری از سفر رویاییمان را پی بگیریم. عبدالرحمان منتظر ماست تا غار نمکی را به عنوان یکی دیگر از جاذبههای قشم به ما نشان دهد. از کنار دریا میگذرد، شترها در رفت و آمدند و موسیقی بندری ملایمی از ضبط ماشین عبدالرحمان همراه این مناظر است. گویی ما را به سرزمین جدیدی آوردهاند که نظیر آن را تنها از جعبه جادویی دیدهایم. غار در جادهای ناهموار واقع شده و ماشین به کندی حرکت میکند.
بالاخره نزدیک ظهر به نزدیکی غار میرسیم، با کمی پیادهروی به دهانه آن رسیده و آماده ورود میشویم. هوای درون غار گرم است و نم همراه با نمک هم به آن اضافه شده است. برای گام برداشتن در آن نیاز به هدلایت داریم، از این روست که دوباره هدلایت به پیشانی زده و در یک صف حرکت میکنیم. ربع ساعتی راه میرویم تا به نقطهای میرسیم که پس از آن باید بازگردیم. سرپرست بازدید از جزیره هنگام و دلفینها را به عنوان بخش بعدی سفر اعلام میکند، به بندرگاه میرسیم و در دو قایق دهتایی روانه دیدن دلفینها و ماهیهای رنگی میشویم، به منطقه که میرسیم بشیر آقا، راننده قایق سوت میزند و دلفینی میجهد، تجربه جالبی است ما نیز به تبعیت از او با دست سوت میزنیم و دلفینی از آب بیرون میپرد. بشیر آقا همچنان با قایق پیش میرود تا به جزیره هنگام میرسیم، کولهها را بر شنها میگذاریم و از او خداحافظی میکنیم تا روز بعد که دوباره به قشم بازگردیم. اطراف مان گردشگرانی هستند که آنها نیز این جزیره را برای اقامت خود انتخاب کردهاند. نزدیکی ساحل چادر میزنیم و بساط شام را برپا میکنیم، شام مان همراه است با شن و ماسههای طلایی. ماه بالا آمده است، به همراه آن آب دریا هم بالا میآید در ساحل قدم میزنیم و از زیبایی این جزیره بهره میبریم، تنها مشکل زبالههایی است که به دست گردشگران در جای جای جزیره ریخته شده و منظرهای زشت در برخی نقاط به آن داده است.
قرار میگذاریم صبح یک برنامه پاکسازی مختصر داشته باشیم تا پس از ترک جزیره لااقل بخشی از لذتی را که از گام نهادن در آن بردهایم جبران کرده باشیم. به نیمه شب که میرسیم ماه دیگر کاملا به وسط رسیده و آب نیز تا آخرین حد بالا آمده است. صبح زود برمیخیزیم و پس از صبحانه و جمع کردن زبالهها، منتظر رسیدن آقا بشیر و همراهش میمانیم تا برسند. پس از آن دوباره گشتی در دریا زده و از محل ماهیهای رنگارنگ دیدن میکنیم. بخش بعدی سفرمان رفتن به جزیره ناز است، آنجا که عمق آب کمتر از یک متر است و میتوان با شنا به جزیره رسید. زمان جزر آب میتوان به جزیره رفت بیآنکه پای شما خیس شود، اما هنگام مد آب، شما میتوانید با شنا یا راه رفتن درون آب یا قایق سواری خودتان را به جزیره برسانید.
نزدیک ظهر شده و باید خود را به بندرعباس برسانیم تا به قطار بازگشت ساعت سه برسیم. عبدالرحمان که در این سه روز همراهمان بوده ما را به بندرگاه میرساند، از او خداحافظی میکنیم و با کشتی به بندرعباس بازمیگردیم. قرار گرفتن در کوپه قطار پایان این سفر شگفتانگیز است، روز بعد ساعت ۱۱ به تهران میرسیم با مشتی صدف و دوربینی پر از عکس دریا و بشیر و جنوب...
شماره تلفنهای مورد نیاز:
آقای اربابی قایقران مسیر قشم به هنگام: ۰۹۱۷۶۴۸۳۱۶۰
آقا بشیر قایقران مسیر قشم به هنگام: 09176468245
آقا عبدالرحمان، راننده میدل باس: ۰۹۱۷۶۹۱۶۷۴۶
آقای نظری راننده مینی بوس بندرعباس: 09175246329
اسکله شهید حقانی بندرعباس:۲۲۳۷۷۸۱-۰۷۶۱
تا 4 و 2237690
بیلان مالی سفر:
هزینه بلیت قطار به ازای هر نفر رفت و برگشت:
۱۱۰ هزار تومان
هزینه تاکسی از راهآهن تا بندر حقانی به ازای هر نفر:
۱۵۰۰ تومان
هزینه کشتی بین بندر حقانی بندر عباس و بندر ذاکری قشم به ازای هر نفر: 5000 تومان
هزینه قایق برای جنگلهای حرا به ازای هر قایق:
35000 تومان
هزینه قایق به جزیره هنگام به ازای هر قایق:
70000 تومان
هزینه مینیبوس آقا عبدالرحمان برای دو روز:
500000 تومان
هزینه تاکسی از بندر حقانی تا راهآهن به ازای هر ماشین:۸۰۰۰ تومان
پیشنهادها:
- جزیره قشم نقاط زیبا و دیدنی اما محدودی دارد که براساس ترکیب تیم و نوع علاقهمندی آنها میتوان برنامه را تنظیم کرد. برای مثال پرسه در میان کوچهپسکوچهها و بافت معماری و بادگیرهای لافت ممکن است برای یک دانشجوی معماری بسیار جالب باشد، اما برای علاقهمندان به طبیعت چندان جذابیت ندارد.
-بازدید از غار برنامهای جدا و خارج از برنامه جزیره گردی میطلبد. اول از همه اینکه جاده سلخ به نمکدان جاده بسیار بدی است و معمولا رانندهها حاضر نیستند از این جاده عبور کنند و عبور از جاده طبل و چاهکوه (جاده شمالی) و رفتن به سمت غار نمکدان، زمان زیادی از شما خواهد گرفت. غار نمکدان علاوه بر دهانه اصلی دو دهانه دیگر نیز دارد که برای بازدید عمومی مناسبتر است. در دهانه اصلی غار حوضچهای قرار گرفته بود که عبور از آن را مشکل میکرد. همچنین باید گفت که تنها 100 متر اولیه غار برای افراد غیرفنی و فاقد ابزار لازم قابل بازدید است و از دست دادن اینهمه زمان برای رفتن به قسمت غربی جزیره و بازدید از غاری که تنها 100 متر اولیه آن را میتوان دید منطقی نیست.
- هر قایق برای جنگلهای حرا مبلغ ۳۰هزار تومان مطالبه میکند که برای این مبلغ ۴۵ دقیقه شما را در میان کانالهای آب جنگلهای حرا میگرداند، اما میتوانید با دادن مبلغ بیشتری این زمان را از ۴۵ دقیقه به ۱ ساعت برسانید.
- بهترین زمان برای رفتن به قشم اسفند ماه است، چون هم روزها رو به بلند شدن میکند و شما میتوانید وقت بیشتری را در نقاط دیدنی این جزیره سپری کنید و هم دمای هوا مناسب است. زمان تخمگذاری لاک پشتهای پوزه عقابی هم اسفند ماه و اوایل بهار است.
- در مناطق مختلف قشم آب شرب به زحمت یافت میشود، بنابراین آب مورد نیاز را در شهر قشم تهیه کنید و با خیال راحت به گشت زدن در اطراف جزیره بپردازید.
- اگر دریا متلاطم باشد، باید از خیر حرکت از اسکله حقانی بگذرید و به اسکله پل در 70 کیلومتری غرب بندرعباس مراجعه کنید. اگر تعداد شما زیاد است به صرفه است که برای این بخش مینیبوس از بندرعباس کرایه کنید.
- چیدمان برنامههای داخل جزیره به این امر بستگی دارد که شما از کدام سمت وارد جزیره میشوید. اگر از بندر پل وارد شدید، بهتر است ابتدا قسمت غربی جزیره را ببینید و اگر از بندر شهید ذاکری وارد قشم شدید، بهتر است ابتدا از قسمت شرقی جزیره بازدید داشته باشید.
نزدیک ظهر است که به راهآهن رسیدهایم، میدانم از زمانی که پا به قطار بگذارم تا لحظه پیاده شدن نزدیک به یک روز تمام طول میکشد، برای همین به آن به عنوان اولین روز سفرمان به قشم مینگرم. جالب است که با حرکت قطار گویی همه مسافران همین حس و حال را دارند، حتی ماموران قطار نیز آشنا هستند با روحیه مسافرانی که یک روز از زندگیشان را با آنها میگذرانند، کوپهها تبدیل به خانههای موقت میشوند. ما عازم بندرعباس میشویم که از آنجا بازدیدی از جزیره زیبا و اسرارآمیز قشم داشته باشیم.
شب آرامی را در قطار داریم و صبح زود ساعت هفت به بندرعباس میرسیم. اولین چیزی که حس میکنیم گرمای هواست و تفاوت آن با هوای تهران که برای من بسیار مایه تعجب است. در ایستگاه به دستههای چهارتایی تقسیم میشویم تا با تاکسی به اسکله رفته و از آنجا رهسپار بزرگترین جزیره خلیج فارس شویم. آنچه در اسکله آزاردهنده است، حضور زنانی است که روی خود را پوشانده و به گدایی مشغولند، وجود چنین پدیدهای در شهر نشان از آن دارد که در اینجا نیز مشابه شهرهای دیگر زنان در وضعیت مالی پایینتری قرار دارند. سوار لنج میشویم و با سرعت به سمت جزیره حرکت میکنیم. آب با هر حرکت لنج به سر و رویمان میریزد و لباسهایمان از آب دریا سفید میشود.
پس از ساعتی به قشم رسیده و سوار میدل باس آقا عبدالرحمان میشویم که منتظرمان است تا ما را به اولین مقصدمان در جزیره یعنی غار خوربس برساند. این غار در ۱۵ کیلومتری شهر قشم قرار گرفته و مهمترین ویژگی آن معماری صخرهای غار است. گفته میشود این غار محل نیایش پیروان میترائیسم بوده است. گشتی در خوربس میزنیم و پس از آن در محلی حوالی غار صبحانه را صرف میکنیم. مقصد بعدی ما بندر لافت است تا بازدیدی از خانههای دوبادگیردار، چاههای تل آو یا طلا و قلعه نادری این بندر داشته باشیم، حوالی ظهر است و اهالی در راه مسجد برای خواندن نماز ظهر.
از این رو ابتدا به محل قرارگیری چاههای طلا رفته و عکس میگیریم و پس از آن گشتی در بندر میزنیم تا معماری شگفتانگیز آنجا را ببینیم. اگر قصد خوردن ناهار دارید میتوانید در یک خانه محلی غذا را صرف کرده یا صبر کنید تا به جنگل حرا برسید و در ساختمان نزدیک جنگل، ناهارتان را نوش جان کنید، ما گزینه دوم را انتخاب کردیم و بلافاصله به سمت جنگل حرا حرکت کردیم.
در آنجا قایقهای تفریحی و ماهیگیری در کنار بندرگاه به چشم میخورد. پس از صرف غذا و خرید سوغات قشم (دستبند و گوشواره صدفی، روغن کوسه و...) سوار قایق شدیم. هر قایق حدود ۴۰ دقیقه گردشگران را در جنگل حرا میچرخاند و در هر قایق نیز بیش از هفت نفر نمی توانستند بنشینند. سفر دریایی ما تمام شده و حال نوبت آن بود که گشتی در دره تندیسها یا ستارگان بزنیم. درهای که هر بخش از آن خود منظرهای است بدیع و بینظیر. دوستان مان گشتی در این دره میزنند، شب شده است و باید به گفته سرپرست به ترسناکترین بخش قشم برویم و شب آنجا بمانیم؛ چاهکوه. شب است و جاده ناهموار، عبدالرحمان از افسانههای قدیمی این محل برایمان میگوید، از سکوت آن و اینکه هر صدایی در آن هزار معنا پیدا میکند. هدلایتها را روشن میکنیم و با راهنمایی سرپرست به محل استقرار چادرها میرسیم. نوری در مسیر به چشم میخورد، گمان میبریم که کسانی پیش از ما به آنجا رسیدهاند، اما نزدیکتر که میشویم میبینیم این نور از تابلویی است که محل چاهکوه را به گردشگران نشان میدهد.
چادرها را برپا کرده، به دنبال هیزم میگردیم تا آتشی برپا کنیم، میگویند جلوتر نباید رفت که چاههای اطراف خطرناکند، در همان منطقه میمانیم، شام میخوریم و گپ میزنیم تا ساعت خاموشی زده میشود. صبح روز بعد اولین کار پیش از خوردن صبحانه بازدید از تندیسهای بینظیر و حفرهمانند چاهکوه است. در مسیر چاههایی را میبینیم که گویا بر اثر بارشهای تند به وجود آمدهاند. تا جایی که توان همراهانمان اجازه میدهد، جلو میرویم و پس از آن بازمیگردیم تا پس از صرف صبحانه بخش دیگری از سفر رویاییمان را پی بگیریم. عبدالرحمان منتظر ماست تا غار نمکی را به عنوان یکی دیگر از جاذبههای قشم به ما نشان دهد. از کنار دریا میگذرد، شترها در رفت و آمدند و موسیقی بندری ملایمی از ضبط ماشین عبدالرحمان همراه این مناظر است. گویی ما را به سرزمین جدیدی آوردهاند که نظیر آن را تنها از جعبه جادویی دیدهایم. غار در جادهای ناهموار واقع شده و ماشین به کندی حرکت میکند.
بالاخره نزدیک ظهر به نزدیکی غار میرسیم، با کمی پیادهروی به دهانه آن رسیده و آماده ورود میشویم. هوای درون غار گرم است و نم همراه با نمک هم به آن اضافه شده است. برای گام برداشتن در آن نیاز به هدلایت داریم، از این روست که دوباره هدلایت به پیشانی زده و در یک صف حرکت میکنیم. ربع ساعتی راه میرویم تا به نقطهای میرسیم که پس از آن باید بازگردیم. سرپرست بازدید از جزیره هنگام و دلفینها را به عنوان بخش بعدی سفر اعلام میکند، به بندرگاه میرسیم و در دو قایق دهتایی روانه دیدن دلفینها و ماهیهای رنگی میشویم، به منطقه که میرسیم بشیر آقا، راننده قایق سوت میزند و دلفینی میجهد، تجربه جالبی است ما نیز به تبعیت از او با دست سوت میزنیم و دلفینی از آب بیرون میپرد. بشیر آقا همچنان با قایق پیش میرود تا به جزیره هنگام میرسیم، کولهها را بر شنها میگذاریم و از او خداحافظی میکنیم تا روز بعد که دوباره به قشم بازگردیم. اطراف مان گردشگرانی هستند که آنها نیز این جزیره را برای اقامت خود انتخاب کردهاند. نزدیکی ساحل چادر میزنیم و بساط شام را برپا میکنیم، شام مان همراه است با شن و ماسههای طلایی. ماه بالا آمده است، به همراه آن آب دریا هم بالا میآید در ساحل قدم میزنیم و از زیبایی این جزیره بهره میبریم، تنها مشکل زبالههایی است که به دست گردشگران در جای جای جزیره ریخته شده و منظرهای زشت در برخی نقاط به آن داده است.
قرار میگذاریم صبح یک برنامه پاکسازی مختصر داشته باشیم تا پس از ترک جزیره لااقل بخشی از لذتی را که از گام نهادن در آن بردهایم جبران کرده باشیم. به نیمه شب که میرسیم ماه دیگر کاملا به وسط رسیده و آب نیز تا آخرین حد بالا آمده است. صبح زود برمیخیزیم و پس از صبحانه و جمع کردن زبالهها، منتظر رسیدن آقا بشیر و همراهش میمانیم تا برسند. پس از آن دوباره گشتی در دریا زده و از محل ماهیهای رنگارنگ دیدن میکنیم. بخش بعدی سفرمان رفتن به جزیره ناز است، آنجا که عمق آب کمتر از یک متر است و میتوان با شنا به جزیره رسید. زمان جزر آب میتوان به جزیره رفت بیآنکه پای شما خیس شود، اما هنگام مد آب، شما میتوانید با شنا یا راه رفتن درون آب یا قایق سواری خودتان را به جزیره برسانید.
نزدیک ظهر شده و باید خود را به بندرعباس برسانیم تا به قطار بازگشت ساعت سه برسیم. عبدالرحمان که در این سه روز همراهمان بوده ما را به بندرگاه میرساند، از او خداحافظی میکنیم و با کشتی به بندرعباس بازمیگردیم. قرار گرفتن در کوپه قطار پایان این سفر شگفتانگیز است، روز بعد ساعت ۱۱ به تهران میرسیم با مشتی صدف و دوربینی پر از عکس دریا و بشیر و جنوب...
شماره تلفنهای مورد نیاز:
آقای اربابی قایقران مسیر قشم به هنگام: ۰۹۱۷۶۴۸۳۱۶۰
آقا بشیر قایقران مسیر قشم به هنگام: 09176468245
آقا عبدالرحمان، راننده میدل باس: ۰۹۱۷۶۹۱۶۷۴۶
آقای نظری راننده مینی بوس بندرعباس: 09175246329
اسکله شهید حقانی بندرعباس:۲۲۳۷۷۸۱-۰۷۶۱
تا 4 و 2237690
بیلان مالی سفر:
هزینه بلیت قطار به ازای هر نفر رفت و برگشت:
۱۱۰ هزار تومان
هزینه تاکسی از راهآهن تا بندر حقانی به ازای هر نفر:
۱۵۰۰ تومان
هزینه کشتی بین بندر حقانی بندر عباس و بندر ذاکری قشم به ازای هر نفر: 5000 تومان
هزینه قایق برای جنگلهای حرا به ازای هر قایق:
35000 تومان
هزینه قایق به جزیره هنگام به ازای هر قایق:
70000 تومان
هزینه مینیبوس آقا عبدالرحمان برای دو روز:
500000 تومان
هزینه تاکسی از بندر حقانی تا راهآهن به ازای هر ماشین:۸۰۰۰ تومان
پیشنهادها:
- جزیره قشم نقاط زیبا و دیدنی اما محدودی دارد که براساس ترکیب تیم و نوع علاقهمندی آنها میتوان برنامه را تنظیم کرد. برای مثال پرسه در میان کوچهپسکوچهها و بافت معماری و بادگیرهای لافت ممکن است برای یک دانشجوی معماری بسیار جالب باشد، اما برای علاقهمندان به طبیعت چندان جذابیت ندارد.
-بازدید از غار برنامهای جدا و خارج از برنامه جزیره گردی میطلبد. اول از همه اینکه جاده سلخ به نمکدان جاده بسیار بدی است و معمولا رانندهها حاضر نیستند از این جاده عبور کنند و عبور از جاده طبل و چاهکوه (جاده شمالی) و رفتن به سمت غار نمکدان، زمان زیادی از شما خواهد گرفت. غار نمکدان علاوه بر دهانه اصلی دو دهانه دیگر نیز دارد که برای بازدید عمومی مناسبتر است. در دهانه اصلی غار حوضچهای قرار گرفته بود که عبور از آن را مشکل میکرد. همچنین باید گفت که تنها 100 متر اولیه غار برای افراد غیرفنی و فاقد ابزار لازم قابل بازدید است و از دست دادن اینهمه زمان برای رفتن به قسمت غربی جزیره و بازدید از غاری که تنها 100 متر اولیه آن را میتوان دید منطقی نیست.
- هر قایق برای جنگلهای حرا مبلغ ۳۰هزار تومان مطالبه میکند که برای این مبلغ ۴۵ دقیقه شما را در میان کانالهای آب جنگلهای حرا میگرداند، اما میتوانید با دادن مبلغ بیشتری این زمان را از ۴۵ دقیقه به ۱ ساعت برسانید.
- بهترین زمان برای رفتن به قشم اسفند ماه است، چون هم روزها رو به بلند شدن میکند و شما میتوانید وقت بیشتری را در نقاط دیدنی این جزیره سپری کنید و هم دمای هوا مناسب است. زمان تخمگذاری لاک پشتهای پوزه عقابی هم اسفند ماه و اوایل بهار است.
- در مناطق مختلف قشم آب شرب به زحمت یافت میشود، بنابراین آب مورد نیاز را در شهر قشم تهیه کنید و با خیال راحت به گشت زدن در اطراف جزیره بپردازید.
- اگر دریا متلاطم باشد، باید از خیر حرکت از اسکله حقانی بگذرید و به اسکله پل در 70 کیلومتری غرب بندرعباس مراجعه کنید. اگر تعداد شما زیاد است به صرفه است که برای این بخش مینیبوس از بندرعباس کرایه کنید.
- چیدمان برنامههای داخل جزیره به این امر بستگی دارد که شما از کدام سمت وارد جزیره میشوید. اگر از بندر پل وارد شدید، بهتر است ابتدا قسمت غربی جزیره را ببینید و اگر از بندر شهید ذاکری وارد قشم شدید، بهتر است ابتدا از قسمت شرقی جزیره بازدید داشته باشید.
ارسال نظر