شهر ما، خانه ما؛ خانه ما چاردیواری اختیاری ما
میترا ‌راد
وقتی شهر ما خانه ما باشد و چهار دیواری ما هم اختیاری باشد، پس به کسی ربطی ندارد اگر در محوطه اختیاری خودمان آب دهان روی زمین بیندازیم، از شیشه اتومبیل تمام طول جاده‌های زیبا را با پوست پرتقال و خیار آذین‌بندی کنیم! کیسه‌های پلاستیکی سیاه زباله را هر جا که شد پرتاب کنیم و همه جا روی چمن‌ها را با قوطی‌های مصرف شده تزئین کنیم.
جلوتر برویم، در خانه ما به کسی ربطی ندارد که ریشه درختی چند ده ساله را با گازوئیل یا پودر ماشین لباسشویی بخشکانیم. مرد چنان در بزرگراه می‌راند، تو گویی به حریم شخصی او به شدت تجاوز شده است، حریم شخصی اوست شاید چون «شهر او، خانه اوست» و از قدیم هم چنان‌که می‌دانید «چهار دیواری، اختیاری» است.
آپارتمان‌هایی را ندیده‌اید که مقابل در هر خانه پر از کفش‌های رنگارنگ باشد؛ آپارتمان‌هایی را ندیده‌اید که در هر طبقه آن جلوه‌ای از هنر‌های شخصی ساکنان نصب شده باشد، چه کسی به کوچک‌ترین تا بزرگترین فضاهای عمومی اهمیت می‌دهد؟
خاطرتان باشد بیستم مهرماه سال قبل در شماره سیزدهم همین ضمیمه آخر هفته، گفت‌وگویی با استاد محجوبی نقاش و طراح پارک زیبای ساعی و دست‌اندرکار طراحی و اجرای اکثر پارک‌های قدیمی تهران انجام داده بودیم، در بخشی از گفت‌وگو، محجوبی از روزهایی برای ما گفته بود که بزرگترین دغدغه مسوولان فضای سبز سلامت گل‌های کاشته‌شده در پارک‌ها بود، دیوارهایی که یکی از دلایل وجود آنها دور تا دور پارک ها، حفاظت شبانه از گل و گیاهی بود که در پارک‌ها کاشته شده بود، او از زمانی می‌گفت که تلاش مسوولان باورپذیر کردن «این پارک برای شماست» برای شهروندان بوده، حالا اما دیگر دور هیچ پارکی دیوارهای بلند نیست، کمتر می‌بینیم کسی دست به ساقه‌های نحیف گل‌ها بزند و آنها را بچیند، شاید با نگاهی به گذشته، باید امیدوار بود به سال‌های آینده، سال‌هایی که در آن مثل جا افتادن فرهنگ صحیح استفاده از پارک، فرهنگ صحیح محیط زندگی عمومی هم جا بیافتد.
زباله در خیابان
یکی از بدترین و مشمئز کننده‌ترین صحنه‌هایی را که ممکن است در خیابان ببینیم با هم دوره کنیم: در یک صبح، ظهر یا غروب بهاری... اصلا هر زمان دیگری، در خیابان قدم می‌زنیم و از سکوت آن لذت می‌بریم. ناگهان صدای «اخ...آخ... خر ...خر» شنیده می‌شود، نگاه که می‌کنید فاجعه در حال وقوع است، مقادیر زیادی مایع از دهان یکی از شهروندان روی کف سنگ فرش‌های قشنگ شهرمان نقش بسته، به تیپ و قیافه شخص نگاه می‌کنید، نه کارتن خواب است، نه گدا ... واکنش چه خواهد بود؟ تعارف کردن یک دستمال، تذکر دادن به اینکه اینجا فضای عمومی است و نباید این کار را انجام دهید؟ اما در این روزگار پر هیاهو و دردسر، چه کسی حوصله دردسر اضافی دارد، مرد ممکن است آدم مهمی در محیط شغلش باشد، یا مثلا یک شرور باشد و اینها می‌تواند دردسرساز باشد.
تذکر دادن شهروندان عادی وظیفه نیست، این را باید نهادهای دیگری انجام دهند، اما آیا قانونی برای این موضوع وجود دارد؟ باید گفت خیر؛ در کشور ما برای عابران پیاده‌ای که اقدام به پرتاب آب دهان خود بر روی معابر شهری می‌کنند جریمه‌ای در نظر گرفته نشده است، هیچ قانونی برای برخورد با عابرانی که زباله در سطح شهر خود می‌ریزند وجود ندارد.
البته این را هم اضافه کنیم، که در ایران برابر با ماده 206 قانون آیین‌نامه راهنمایی و رانندگی، ریختن هرگونه آشغال، زباله، مایعات، نخاله مصالح ساختمانی، شی و آب دهان از درون خودرو به سطح معابر تخلف محسوب شده و ممنوع است. زیرا باعث انحراف وسایل نقلیه در حال حرکت از مسیر اصلی می‌شود. چند سال گذشته نیز قانونی به تصویب رسید که رانندگان متخلفی که اقدام به پرتاب زباله و یا آب دهان از درون خودرو ورزند 150000 ریال جریمه خواهند شد. در ابتدا این مبلغ 70000 هزار ریال بوده است. اما با توجه به شواهد عینی این قانون هنوز عملی نشده است.
خب طبیعی است، خودروی متخلف را می‌شود با استفاده از شماره پلاک و... جریمه و مورد پیگرد قانونی قرار داد، اما دستبند زدن به یک شهروند در خیابان به خاطر «آب دهان انداختن» کمی عجیب به نظر می‌رسد!
زباله‌دان‌سازی سازمانی!
مردم ما آنقدرها هم بی‌سلیقه نیستند، هزینه‌های چند صد هزار تومانی و میلیونی برای ساخت درهای زیبای خانه و نماهای خانه‌ها در تهران می‌شود. درهایی که هر کدام اثر دست یک آهنگر هنرمند است.
شاید شما هم حداقل یکبار به این موضوع فکر کرده باشید که: «مدیر محترم تخلیه چاه و لوله بازکنی شبانه‌روزی، اکثر خانه‌های این خیابان به سامانه فاضلاب شهری متصل هستند و اصلا اگر هم نباشند، مگر یک خانه چند چاه فاضلاب دارد؟»
همیشه باید دیوارهای خانه‌های شهرمان، درهای قشنگ خانه‌های شهرمان را تزئین شده با آثار هنری بر جای مانده از دفاتر محترم تخلیه چاه ببینیم؟
و رفتگران زحمت‌کش که در سوز زمستان و زیر آفتاب مرداد ماه، سطلی و کاردکی به دست، هنرهای این افراد را از روی دیوارها پاک می‌کنند و فردا باز روز از نو و روزی از نو...
از آب دهان و زباله‌های شخصی و هنرهای چسبناک تخلیه چاهی‌ها بگذریم ... در همین میدان انقلاب، هفت تیر، ولی عصر و... خودمان قدم زده‌اید؟
صادق باشید، روزی را به یاد دارید که کف خیابان پر از تراکت‌های تبلیغاتی نباشد؟ این کاغذهای تبلیغاتی نتیجه‌ای جز کثیف کردن پیاده‌روها به همراه نداشته است. حالا که جریمه‌ای برای این کار در نظر گرفته نشده، حداقل کاری که از دست شهروندان برمی‌آید این است که این کاغذها را در سطل‌های زباله بیندازند و نه در سطح شهر.
این یک وظیفه شهروندی است اما چرا هرگز این شرکت‌ها با این تبلیغات آزاردهنده مورد پیگرد قانونی قرار نمی‌گیرند؟ شماره تمام تخلیه‌چاهی‌ها روی آثار هنری‌شان موجود است، شماره تمامی شرکت‌ها روی تراکت‌ها موجود است، چه جریمه‌ای برای آنها در نظر گرفته شده و کی اجرا شده است؟
چرا باید در شهری مثل تهران و دیگر شهر‌های زیبای کشورمان، با هزینه‌های میلیاردی که برای زیباسازی شهر می‌شود، مردم صبح خود را با این مناظر آزاردهنده آغاز کنند و شب‌ها خسته از کار روزانه، با این رفتارها تا خانه مشایعت شوند؟
جایی بیرون از ایران!
در اکثر کشورهای اروپایی از جمله هلند انداختن آب دهان توسط عابران پیاده در خیابان‌ها و مکان‌های عمومی جریمه نقدی دارد. در شهر پراگ حتی برای انداختن آدامس جویده‌شده و یا ته سیگار جریمه نقدی‌ای برابر با 100 واحد پول این کشور در نظر گرفته شده است.
این مورد قابل توجه است که در اکثر کشورهای اروپایی از جمله بلژیک آموزش‌هایی را از دوران دبستان برای کودکان آغاز می‌کنند و به آنها می‌آموزند که هیچ گاه زباله‌های خود را در سطح شهر نیندازند.
یکی از دانش آموزان ایرانی مقیم بلژیک در گفت‌وگو با دنیای‌اقتصاد می‌گوید: «طوری به ما آموزش داده‌اند که ما همیشه زباله را تا زمان پیدا کردن سطل زباله در دستمان و یا کیفمان نگه می‌داریم. خوشبختانه در ایران هم سطل‌های زباله در معابر شهری در فواصل مقرری از هم تعبیه شده است پس عملی کردن این موضوع در ایران نیز کاری دور از ذهن به نظر نمی‌رسد.»اما سری بزنیم به دنیای شرق، در بین مردم مالزی و سنگاپور عادت زشت پرتاب آب دهان بسیار رایج بوده و هست. علیرغم در نظر گرفتن جریمه‌های نقدی برای این عمل هنوز مردمی هستند که این کار را انجام می‌دهند. نکته جالب توجه در رابطه با سنگاپور این است که این کشور به کشور جریمه مشهور است.
در انگلستان هم ریختن زباله در خیابان تا حدود ۲۰۰ پوند جریمه دارد. در واقع ریختن آب دهان نیز توسط افراد جرم تلقی می‌شود. زیرا می‌تواند ناقل بیماری باشد. در پایان اینکه، در ژاپن، هنگ کنگ، کره و فیلیپین هم جریمه‌های نقدی برای این کار در نظر گرفته شده است.
شاید روزی هم برسد که در خیابان‌های تهران و بقیه شهرهای کشورمان، در صبحی بهاری، غروبی پاییزی یا شبی تابستانی، وقتی در یکی از آن پیاده روهای قشنگ شهرمان قدم می‌زنیم و محو تماشای سبزی پر نشاط بهار، برگ‌های رنگارنگ پاییزی خیابان ولی عصر یا شاید خنکای دلپذیر شب‌های بام تهران هستیم، کسی آب دهان به زمین نیاندازد، در سفرهای نوروزی، شاهد تزریق مداوم پوست میوه و کیسه‌های پلاستیکی به طبیعت نباشیم.
زیاد دور نیست، شاید تا همین 10 سال قبل، توجه کردن به تابلوی «لطفا از چیدن گل‌ها خودداری کنید» در پارک‌ها یک رویا بود که امروز محقق شده است.