به شیراز آی و ...
پرستو فخاریان
Parastoo.fakharian@gmail.com
«خوشا شیراز و وضع بی‌مثالش
خداوندا نگهدار از زوالش» شیراز؛ شهری با قدمت بسیار که سابقه‌ات به قرن‌ها پیش از ظهور اسلام در ایران بازمی‌گردد و در دامان سبز خود ادیبان و ادب‌دوستان بسیاری را پرورانده است. سیروس رومی در کتاب «شیراز در شعر شاعران» عنوان کرده فردوسی بزرگ در شاهنامه‌اش ذیل یادی که از دوره کیانیان و روزگار کیخسرو می‌کند، نخست از شیراز سخن به میان می‌آورد و خبر از قدمت چند صد ساله و چند هزار ساله شیراز می‌دهد. در دوره اردوان اشکانی و سامانیان نیز شاهنامه ذکری از شیراز کرده است:
دو هفته در این شهر بخشید مرد
سوم هفته آهنگ «شیراز» کرد
هیونان فرستاد چندی زِ ری
سوی پارس نزدیک کاووس کی
حتما خوب می‌دانید که بهار شیراز، مثال‌زدنی و روح‌نواز است. ممکن است تا به حال سفر به این شهر و جاذبه‌های تاریخی و فرهنگی اطرافش را از دست داده باشید. علاوه بر اینکه پیشنهاد می‌کنیم این بهار را برای سفر به شیراز غنیمت بدانید، برآنیم اندکی در آثار شعرای شیرازی ردی از گردشگری و سفر را دنبال و حتی با راهنمایی از همین شعرها بعضی از محله های شیراز را گز کنیم.
از سعدی می‌آغازیم؛ سعدی شیرین‌سخن زندگی‌اش را که مملو از سفرهای دور و دراز بوده است، در اشعارش می‌گنجاند:
در اقصای عالم بگشتم بسی
به سر بردم ایام با هرکسی
تمتع به هر گوشه‌ای یافتم
ز هر خرمنی خوشه‌ای یافتم
سفرهایی که حدود 30 سال به طول انجامیده و در آن سرزمین‌های خاورمیانه را از عراق، لبنان، فلسطین، سوریه و عربستان تا بلاد روم و شمال آفریقا پیموده است. او 14 بار خانه خدا را زیارت کرده و با ملل گوناگون درآمیخته است. سعدی در گلستان و بوستانش کم از دیارهای دیگر و سفرهای گوناگون روایت نمی‌کند و خود گنجینه‌ای است در این باب، اما همیشه خاطر نشان می‌کند که «چو پاکان شیراز خاکی نهاد/ ندیدم که رحمت برین خاک باد». خانقاه سعدی نیز که در دامنه کوه فهندژ و در شمال شرق شهر شیراز قرار گرفته بود، صدها سال پیش پیکر او را در خود جای داد. این آرامگاه حالا سال‌ها است که میعادگاه ادب‌دوستانی است که از سراسر ایران و چه بسا دنیا، گرد هم می‌آیند.
اما شیراز در نظر خواجه شمس‌الدین (حافظ شیرازی) روایت دیگری دارد؛ دلبستگی حافظ به خاک شیراز او را واداشته که بارها از زیبایی‌های این شهر سخن بگوید: «شیراز و آب رکنی و این باد خوش نسیم/ عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است/ فرق است از آب خضر که ظلمات جای اوست/ تا آب ما که منبعش الله اکبر است». اینگونه است که حافظ طبیعت و باغ‌های دلگشای شیراز را بازمی‌نماید و از تفرجگاه‌های «تکیه سعدی»، «رکن‌آباد» و «تنگه الله اکبر» می‌نویسد. اینجاست که می‌بینیم به راحتی می‌توان شعر حافظ را الگوی گردش در شیراز و اطرافش قرار داد؛ چه اینکه مثلا «تنگه الله‌اکبر» او، حالا شمالی‌ترین نقطه شهر است که از آنجا تمام شیراز زیر پای بیننده قرار می‌گیرد و از آن رو که در گذشته تنها مدخل شهر بوده، دروازه قرآن را بر این تنگه ساخته‌اند. همین منطقه بازهم از حضور شعرا خالی نمانده؛ پیکر خواجوی کرمانی، همان کسی که بر اشعار حافظ اثر گذاشته است، در این محل دفن و همین مقبره باعث شکل‌گیری فرهنگسرای خواجو در سال‌های اخیر شده است. رکن‌آباد شعر حافظ نیز، در این روزگاران روستایی شده در دهستان سروستان که با آب و هوای نیکش گردشگران را
به سوی خود فرامی‌خواند.
جدا از اینها مقبره حافظ که در شمال شهر و جنوب دروازه قرآن قرار گرفته، شناخته‌شده‌ترین مکان ادبی است که هر گردشگری را به خود جذب می‌کند. کتابخانه مرکز حافظ شناسی، آرامگاه قوام‌السلطنه (نخست وزیر محمدرضا پهلوی و برادر وثوق‌الدوله) و آرامگاه غلامحسین صاحب‌دیوانی که در محوطه حافظیه قرار گرفته‌اند، نمایانگر تلفیق تاریخ و ادب و هنر هستند.
در گوشه‌ای دیگر از این شهر صدرالمتالهین ملاصدرای شیرازی، در محله قوام به دنیا آمد؛ فیلسوفی که به درخواست الله‌وردی خان، حاکم وقت فارس، دست از تدریس در اصفهان کشید، به موطنش بازگشت و دروس ادبیات، اخترشناسی، ریاضیات، علوم طبیعی و نجوم را در مدرسه خان آغاز به تدریس کرد. مدرسه خان که حوالی خانه منسوب به سعدی قرار گرفته و در این روزگاران مرمت شده، بعدها از مدرسه خواجوی اصفهان نیز بیشتر شهرت کسب کرد.
وجب به وجب شیراز پر است از این جاذبه‌های ادبی که در این مطلب کوتاه نمی‌گنجد. گرچه شاید خانه بزرگان ادب و فرهنگ این خطه از بین رفته باشد، اما خوی ادیبانه هنوز در پس کوچه‌های شیراز برقرار است. پس:
«به شیراز آی و فیض روح قدسی
بجوی از مردم صاحب کمالش»