رهایی از شاوشنگ استیون کینگ روایت شد - ۲ شهریور ۹۱
«امیدهای جاودان بهاری» ریتا هیورث و «رهایی از شاوشنگ» نوشته استیون کینگ با ترجمه ماندانا قهرمانلو به چاپ رسید. این کتاب در اصل بخشی از «فصول گوناگون» استیون کینگ است که در آن داستان «ریتا هیورث و رهایی از شاوشنگ» روایت شده است. «فصول گوناگون» شامل چهار داستان در چهار سبک و حال و هوا و موضوع مختلف است که در سال ۱۹۸۲ نگاشته شده، داستانهایی غیروحشتناک. این کتاب در سال ۱۹۸۳ نامزد بهترین مجموعه داستان جایزه جهانی فانتزی شد. «رهایی از شاوشنگ» در مورد مرد بیگناهی است که حتی لحظهای نیز امیدش را از دست نمیدهد و نقشه فرار از زندان را سالها و سالها دنبال میکند.
«امیدهای جاودان بهاری» ریتا هیورث و «رهایی از شاوشنگ» نوشته استیون کینگ با ترجمه ماندانا قهرمانلو به چاپ رسید. این کتاب در اصل بخشی از «فصول گوناگون» استیون کینگ است که در آن داستان «ریتا هیورث و رهایی از شاوشنگ» روایت شده است. «فصول گوناگون» شامل چهار داستان در چهار سبک و حال و هوا و موضوع مختلف است که در سال 1982 نگاشته شده، داستانهایی غیروحشتناک. این کتاب در سال 1983 نامزد بهترین مجموعه داستان جایزه جهانی فانتزی شد. «رهایی از شاوشنگ» در مورد مرد بیگناهی است که حتی لحظهای نیز امیدش را از دست نمیدهد و نقشه فرار از زندان را سالها و سالها دنبال میکند.
در این داستان زندگی در زندان به خوبی به تصویر کشیده شده است. مرد بیگناه از رییس سنگدل زندان انتقام میگیرد اما به صورت فرار از زندان. قسمت کلیدی داستان لحظهای است که اندی طی گفتگویی دوستانه بخش اعظمی از امیدش را به رِد انتقال میدهد. زندان، جهان افسانههاست یا نه؟ هر کسی زندان خاص خود را دارد: شغل بد، بیماری لاعلاج و... اما انسانها باید تونل آزادی خود را حفر کنند.
استفن کینگ به دلایلی در ایران چندان که باید شناخته شده نیست. شاید دلیلش این است که مخاطب ایرانی با آثار نویسندگانی مانند او ارتباط برقرار نمی کند و جهان داستانی این نویسنده و بسیاری دیگر با آنچه در ایران رخ میدهد قرابت ندارد.
از همین روست که در سالهایی که از ترجمه آثار نویسندگانی مانند کینگ میگذرد هنوز آثاری در ذهن مخاطب مانا نشده است. البته مژده دقیقی در کتاب یک مهمانی یک رقص داستان کوتاهی از این نویسنده ترجمه کرده با عنوان مردی با کت و شلوار مشکی که فضایی متفاوت نسبت به تمام داستانهای او دارد.
در این داستان زندگی در زندان به خوبی به تصویر کشیده شده است. مرد بیگناه از رییس سنگدل زندان انتقام میگیرد اما به صورت فرار از زندان. قسمت کلیدی داستان لحظهای است که اندی طی گفتگویی دوستانه بخش اعظمی از امیدش را به رِد انتقال میدهد. زندان، جهان افسانههاست یا نه؟ هر کسی زندان خاص خود را دارد: شغل بد، بیماری لاعلاج و... اما انسانها باید تونل آزادی خود را حفر کنند.
استفن کینگ به دلایلی در ایران چندان که باید شناخته شده نیست. شاید دلیلش این است که مخاطب ایرانی با آثار نویسندگانی مانند او ارتباط برقرار نمی کند و جهان داستانی این نویسنده و بسیاری دیگر با آنچه در ایران رخ میدهد قرابت ندارد.
از همین روست که در سالهایی که از ترجمه آثار نویسندگانی مانند کینگ میگذرد هنوز آثاری در ذهن مخاطب مانا نشده است. البته مژده دقیقی در کتاب یک مهمانی یک رقص داستان کوتاهی از این نویسنده ترجمه کرده با عنوان مردی با کت و شلوار مشکی که فضایی متفاوت نسبت به تمام داستانهای او دارد.
ارسال نظر