انتهای خیابان هشتم، برای تخمه خوردن نیست - ۶ مهر ۹۱
بابک حمیدیان
بازیگر
شاید برای اینکه روی صندلیت لم بدهی، تخمه بشکنی و بخواهی وقت فراغتت را بگذرانی «انتهای خیابان هشتم» گزینه مناسبی نباشد؛ اما در میان بلبشوی سینما و تلویزیون انتخاب یک فیلم خوب کار دشواری به نظر میرسد با این توضیح که گاهی اوقات فراغت میتواند ما را به تفکر و تعمق وا دارد. «انتهای خیابان هشتم» که به تازگی وارد سینمای خانگی شده، اضطراب، نگرانی، رفاقت و دوست داشتن و نفرت را توامان به بیننده میدهد. «امینی» در این فیلم خیلی خوب توانست از بازیگرانش بازیهای روانی بگیرد، قصهاش را بدون ادا و دستانداز تعریف کند و در مجموع داستانی را به زبان تصویر درآورد که جای خالیاش در سینمای ایران احساس میشد.
بازیگر
شاید برای اینکه روی صندلیت لم بدهی، تخمه بشکنی و بخواهی وقت فراغتت را بگذرانی «انتهای خیابان هشتم» گزینه مناسبی نباشد؛ اما در میان بلبشوی سینما و تلویزیون انتخاب یک فیلم خوب کار دشواری به نظر میرسد با این توضیح که گاهی اوقات فراغت میتواند ما را به تفکر و تعمق وا دارد. «انتهای خیابان هشتم» که به تازگی وارد سینمای خانگی شده، اضطراب، نگرانی، رفاقت و دوست داشتن و نفرت را توامان به بیننده میدهد. «امینی» در این فیلم خیلی خوب توانست از بازیگرانش بازیهای روانی بگیرد، قصهاش را بدون ادا و دستانداز تعریف کند و در مجموع داستانی را به زبان تصویر درآورد که جای خالیاش در سینمای ایران احساس میشد.
بابک حمیدیان
بازیگر
شاید برای اینکه روی صندلیت لم بدهی، تخمه بشکنی و بخواهی وقت فراغتت را بگذرانی «انتهای خیابان هشتم» گزینه مناسبی نباشد؛ اما در میان بلبشوی سینما و تلویزیون انتخاب یک فیلم خوب کار دشواری به نظر میرسد با این توضیح که گاهی اوقات فراغت میتواند ما را به تفکر و تعمق وا دارد. «انتهای خیابان هشتم» که به تازگی وارد سینمای خانگی شده، اضطراب، نگرانی، رفاقت و دوست داشتن و نفرت را توامان به بیننده میدهد. «امینی» در این فیلم خیلی خوب توانست از بازیگرانش بازیهای روانی بگیرد، قصهاش را بدون ادا و دستانداز تعریف کند و در مجموع داستانی را به زبان تصویر درآورد که جای خالیاش در سینمای ایران احساس میشد. فیلم او هم حرف روز جامعه بود، هم صحنههای اکشن و هیجانی داشت، هم برای خانوادهها مناسب بود و هم در کلیت سینمای ایران جزو نمونههای شاخص به حساب میآمد. بازیهای بی نظیر ترانه علیدوستی، صابر ابر و حامد بهداد در این فیلم به روایت درست امینی کمک میکند. با وجود تمام نقدهایی که به فیلم «انتهای خیابان هشتم» میشود من آن را دوست دارم. «انتهای خیابان هشتم» ایده جذابی دارد که بیشترین ضربه را از اجرای مبهم فیلمنامه اش میخورد، ابهامهایی که فیلمساز تعمدا یا اجبارا در اثر قرار داده، مانع برقراری ارتباط تماشاگر با شخصیتهای فیلم میشود و ایدههای جذاب در فیلمنامه (از ساختمانی که سرنوشت افراد با ورقهای آس و شاه و بی بی رقم میخورد تا رینگی که قهرمانش قبل از ورود به آن و کتک خوردن، مجبور به معاوضه دختر خود با یک اسب گران قیمت میشود تنها به خلق موقعیتهایی درگیرکننده برای تماشاگر منجر میشود. فیلم از سکانس مناسبی شروع نمیشود. مخاطبانی که خلاصه داستانی از این فیلم را نخواندهاند. در نیمه اول فیلم گیج میشوند و به مرور داستان روشن میشود، فیلمهای تلخ را دوست دارم و هرچه جلوتر میرویم تلخی داستان بیشتر و بیشتر میشود. «علیرضا امینی» در فیلم خود با مطرح کردن موضوعات ممنوع سینمای ایران مثل خودفروشی، قمار و ورزشهای زیرزمینی کار با ارزش و بزرگی را انجام داده است و دست گذاشتن روی همین موضوعات است که مدتها انتهای خیابان هشتم را درگیر گرفتن پروانه نمایش کرده بود و باعث جرح و تعدیلهایی برای این فیلم شد. این فیلم یکی از تلخ ترین فیلمهای سینمای ایران است که به مانند بسیاری از آثار اینچنینی راه برون رفتی از بن بست خلق شده، نشان نمیدهد و راه حلی جلوی مخاطب خود نمیگذارد، امینی از موقعیت بغرنجی که ساخته، فراتر نمیرود و فیلمش را در موقعیتی که تسلیم و خود ویرانگری تنها راه نجات است، به پایان میبرد.
بازیگر
شاید برای اینکه روی صندلیت لم بدهی، تخمه بشکنی و بخواهی وقت فراغتت را بگذرانی «انتهای خیابان هشتم» گزینه مناسبی نباشد؛ اما در میان بلبشوی سینما و تلویزیون انتخاب یک فیلم خوب کار دشواری به نظر میرسد با این توضیح که گاهی اوقات فراغت میتواند ما را به تفکر و تعمق وا دارد. «انتهای خیابان هشتم» که به تازگی وارد سینمای خانگی شده، اضطراب، نگرانی، رفاقت و دوست داشتن و نفرت را توامان به بیننده میدهد. «امینی» در این فیلم خیلی خوب توانست از بازیگرانش بازیهای روانی بگیرد، قصهاش را بدون ادا و دستانداز تعریف کند و در مجموع داستانی را به زبان تصویر درآورد که جای خالیاش در سینمای ایران احساس میشد. فیلم او هم حرف روز جامعه بود، هم صحنههای اکشن و هیجانی داشت، هم برای خانوادهها مناسب بود و هم در کلیت سینمای ایران جزو نمونههای شاخص به حساب میآمد. بازیهای بی نظیر ترانه علیدوستی، صابر ابر و حامد بهداد در این فیلم به روایت درست امینی کمک میکند. با وجود تمام نقدهایی که به فیلم «انتهای خیابان هشتم» میشود من آن را دوست دارم. «انتهای خیابان هشتم» ایده جذابی دارد که بیشترین ضربه را از اجرای مبهم فیلمنامه اش میخورد، ابهامهایی که فیلمساز تعمدا یا اجبارا در اثر قرار داده، مانع برقراری ارتباط تماشاگر با شخصیتهای فیلم میشود و ایدههای جذاب در فیلمنامه (از ساختمانی که سرنوشت افراد با ورقهای آس و شاه و بی بی رقم میخورد تا رینگی که قهرمانش قبل از ورود به آن و کتک خوردن، مجبور به معاوضه دختر خود با یک اسب گران قیمت میشود تنها به خلق موقعیتهایی درگیرکننده برای تماشاگر منجر میشود. فیلم از سکانس مناسبی شروع نمیشود. مخاطبانی که خلاصه داستانی از این فیلم را نخواندهاند. در نیمه اول فیلم گیج میشوند و به مرور داستان روشن میشود، فیلمهای تلخ را دوست دارم و هرچه جلوتر میرویم تلخی داستان بیشتر و بیشتر میشود. «علیرضا امینی» در فیلم خود با مطرح کردن موضوعات ممنوع سینمای ایران مثل خودفروشی، قمار و ورزشهای زیرزمینی کار با ارزش و بزرگی را انجام داده است و دست گذاشتن روی همین موضوعات است که مدتها انتهای خیابان هشتم را درگیر گرفتن پروانه نمایش کرده بود و باعث جرح و تعدیلهایی برای این فیلم شد. این فیلم یکی از تلخ ترین فیلمهای سینمای ایران است که به مانند بسیاری از آثار اینچنینی راه برون رفتی از بن بست خلق شده، نشان نمیدهد و راه حلی جلوی مخاطب خود نمیگذارد، امینی از موقعیت بغرنجی که ساخته، فراتر نمیرود و فیلمش را در موقعیتی که تسلیم و خود ویرانگری تنها راه نجات است، به پایان میبرد.
ارسال نظر