ناخدا خورشید؛ فیلمی که نمیتوان فراموش کرد - ۶ مهر ۹۱
محمدعلی اینانلو
هرچه به دورتر خیره میشویم فیلمهای خوب و تاثیرگذار ایرانی بیشتر میشود. شرایطی در آن مهیا میشود که میتوان به عنوان فیلم ماندگار و خاطرات خوب سینمایی از آنها یاد کرد. حالا هر چقدر این خاطرات دورتر میشود تعداد فیلمها بیشتر میشود و کارگردانهایی که اثرات ماندگار خلق میکنند. ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی، واروژ کریم مسیحی، داریوش مهرجویی و. . .
من انتخابم برای جوانان این روزها که میخواهند اوقات فراغتشان را با فیلمهای قدیمی ایرانی پر کنند فیلم پرمحتوای «ناخدا خورشید» اثر استاد ناصر تقوایی است.
هرچه به دورتر خیره میشویم فیلمهای خوب و تاثیرگذار ایرانی بیشتر میشود. شرایطی در آن مهیا میشود که میتوان به عنوان فیلم ماندگار و خاطرات خوب سینمایی از آنها یاد کرد. حالا هر چقدر این خاطرات دورتر میشود تعداد فیلمها بیشتر میشود و کارگردانهایی که اثرات ماندگار خلق میکنند. ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی، واروژ کریم مسیحی، داریوش مهرجویی و. . .
من انتخابم برای جوانان این روزها که میخواهند اوقات فراغتشان را با فیلمهای قدیمی ایرانی پر کنند فیلم پرمحتوای «ناخدا خورشید» اثر استاد ناصر تقوایی است.
محمدعلی اینانلو
هرچه به دورتر خیره میشویم فیلمهای خوب و تاثیرگذار ایرانی بیشتر میشود. شرایطی در آن مهیا میشود که میتوان به عنوان فیلم ماندگار و خاطرات خوب سینمایی از آنها یاد کرد. حالا هر چقدر این خاطرات دورتر میشود تعداد فیلمها بیشتر میشود و کارگردانهایی که اثرات ماندگار خلق میکنند. ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی، واروژ کریم مسیحی، داریوش مهرجویی و...
من انتخابم برای جوانان این روزها که میخواهند اوقات فراغتشان را با فیلمهای قدیمی ایرانی پر کنند فیلم پرمحتوای «ناخدا خورشید» اثر استاد ناصر تقوایی است. داستان فیلم ناخدا خورشید برداشت آزادی از رمان «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی است. تقوایی که دیگر نوشته هایش نیز تحت تاثیر آثار همینگوی بود، با بهره گیری از ذوق ناتورالیستی خود، فیلم ناخدا خورشید را که به حق یکی از کلاسیکترین فیلمهای ایرانی است ساخت. فضاسازی ناخدا خورشید به لطف جنوبی بودن کارگردان بسیار عالی از کار درآمده است. فضای فیلم، فضایی اصیل و بومی است. بیهویتی محیط به همراه آدم هایی که وابسته به فضای فیلم به نظر نمیرسند، بندر مخروبه و ساکنان ساده آن به خوبی به نمایش در آمده اند. هر چند که گویی لهجه مردم جزیره که ظاهرا جایی حول و حوش بندر قشم و تنگه هرمز است، بیشتر به لهجه آبادانی شبیه است تا ساکنان آن مناطق. البته میتوان توجیه قابل فهم تر بودن این لهجه را در نظر گرفت. ناخدا با وجود قطع دست، فرد با ابهتی در بندر است که از او اعمال اجتماعی سر میزند؛ ولی هویت اجتماعی او برای بیننده مشخص نیست. چرا دوست دارد تنهایی کار کند؟ معیار اخلاقی خود را از کجا کسب کرده است؟ میتوان گفت که کارگردان چندان در پی انگیزه خصلت آدمهای خود و نشان دادن علت حادثههایی که رخ میدهند نبوده است. ما بیشتر با حاصل انگیزهها مواجهیم. ناخدا خورشید در جوار کوشش برای طرح مسائل اجتماعی، از مرز ماجراپردازی فراتر نمیرود و در روابط اجتماعی نفوذ نمیکند. این عناصر برای رسیدن به یک فیلم ماجرایی حذف شده اند. حتی رابطه ناخدا و زنش هم رابطهای سطحی نشان داده میشود. محدود کردن شخصیت زن باعث وارد آمدن لطمه به فیلم شده است. در حالی که در رمان اصلی، زن در پایان کتاب نقش تمامکنندگی فوقالعادهای را ایفا میکند. ناخدا خورشید در کنار موسیقی قدرتمند روانشاد فریدون ناصری جلوهای دیگر یافته است. ناصری گام فریژین را که حامل نوایی پرسوز و گداز و از طرفی یکی از گامهای پر استفاده در نواحی جنوبی ایران است، برای این فیلم انتخاب کرد و فضای تعلیقی فیلم را با بهره گرفتن از آکوردهای نامطبوع قوت بخشید.بازیهای قوی داریوش ارجمند در نقش ناخدا و سعید پورصمیمی که به حق باورپذیرترین هنرپیشه فیلم بود در کنار هنرنمایی فتحعلی اویسی، جلوه مینمود. در کل ناخدا خورشید از حیث ساختار و دیالوگ نویسی از بسیاری از آثار سینمای ایران بالاتر است. حکایت تلخ او بعد از گذشت سالها هنوز هم دیدنی است و این برای یک فیلم چیز کمی نیست.
هرچه به دورتر خیره میشویم فیلمهای خوب و تاثیرگذار ایرانی بیشتر میشود. شرایطی در آن مهیا میشود که میتوان به عنوان فیلم ماندگار و خاطرات خوب سینمایی از آنها یاد کرد. حالا هر چقدر این خاطرات دورتر میشود تعداد فیلمها بیشتر میشود و کارگردانهایی که اثرات ماندگار خلق میکنند. ناصر تقوایی، مسعود کیمیایی، واروژ کریم مسیحی، داریوش مهرجویی و...
من انتخابم برای جوانان این روزها که میخواهند اوقات فراغتشان را با فیلمهای قدیمی ایرانی پر کنند فیلم پرمحتوای «ناخدا خورشید» اثر استاد ناصر تقوایی است. داستان فیلم ناخدا خورشید برداشت آزادی از رمان «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی است. تقوایی که دیگر نوشته هایش نیز تحت تاثیر آثار همینگوی بود، با بهره گیری از ذوق ناتورالیستی خود، فیلم ناخدا خورشید را که به حق یکی از کلاسیکترین فیلمهای ایرانی است ساخت. فضاسازی ناخدا خورشید به لطف جنوبی بودن کارگردان بسیار عالی از کار درآمده است. فضای فیلم، فضایی اصیل و بومی است. بیهویتی محیط به همراه آدم هایی که وابسته به فضای فیلم به نظر نمیرسند، بندر مخروبه و ساکنان ساده آن به خوبی به نمایش در آمده اند. هر چند که گویی لهجه مردم جزیره که ظاهرا جایی حول و حوش بندر قشم و تنگه هرمز است، بیشتر به لهجه آبادانی شبیه است تا ساکنان آن مناطق. البته میتوان توجیه قابل فهم تر بودن این لهجه را در نظر گرفت. ناخدا با وجود قطع دست، فرد با ابهتی در بندر است که از او اعمال اجتماعی سر میزند؛ ولی هویت اجتماعی او برای بیننده مشخص نیست. چرا دوست دارد تنهایی کار کند؟ معیار اخلاقی خود را از کجا کسب کرده است؟ میتوان گفت که کارگردان چندان در پی انگیزه خصلت آدمهای خود و نشان دادن علت حادثههایی که رخ میدهند نبوده است. ما بیشتر با حاصل انگیزهها مواجهیم. ناخدا خورشید در جوار کوشش برای طرح مسائل اجتماعی، از مرز ماجراپردازی فراتر نمیرود و در روابط اجتماعی نفوذ نمیکند. این عناصر برای رسیدن به یک فیلم ماجرایی حذف شده اند. حتی رابطه ناخدا و زنش هم رابطهای سطحی نشان داده میشود. محدود کردن شخصیت زن باعث وارد آمدن لطمه به فیلم شده است. در حالی که در رمان اصلی، زن در پایان کتاب نقش تمامکنندگی فوقالعادهای را ایفا میکند. ناخدا خورشید در کنار موسیقی قدرتمند روانشاد فریدون ناصری جلوهای دیگر یافته است. ناصری گام فریژین را که حامل نوایی پرسوز و گداز و از طرفی یکی از گامهای پر استفاده در نواحی جنوبی ایران است، برای این فیلم انتخاب کرد و فضای تعلیقی فیلم را با بهره گرفتن از آکوردهای نامطبوع قوت بخشید.بازیهای قوی داریوش ارجمند در نقش ناخدا و سعید پورصمیمی که به حق باورپذیرترین هنرپیشه فیلم بود در کنار هنرنمایی فتحعلی اویسی، جلوه مینمود. در کل ناخدا خورشید از حیث ساختار و دیالوگ نویسی از بسیاری از آثار سینمای ایران بالاتر است. حکایت تلخ او بعد از گذشت سالها هنوز هم دیدنی است و این برای یک فیلم چیز کمی نیست.
ارسال نظر